به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، امیر ابیلی؛ نویسنده فیلم سینمایی «آبی روشن» به کار گردانی بابک خواجهپاشا، در گفتوگو با دانشجو پیرامون ایده این اثر اظهار داشت: من از مدتها قبل ایدهای را در ذهن داشتم که در آن بزرگ و معتمد یک شهر، که بزرگترین داراییش آبرویش است، وارد امتحانی میشود که حالا باید برای کمک به دیگری از آبروی خود بگذرد. این ایده البته لزوما ربطی به موضوع امام رضا(ع) نداشت و بعد از گفتگویی که با آقای میری- تهیهکننده فیلم- داشتیم به این نتیجه رسیدم که این شخصیت- «حاج یونس»- میتواند یک خادم امام رضا(ع) باشد و در مسیر رسیدن به امام رضا(ع) وارد این چالش و امتحان شود. این متن را هم ما به سازمان اوج ارائه دادیم و سفارشی از آنها نگرفته بودیم.
وی با بیان اینکه اصولا عموم فیلمنامهنویسها در هنگام ساخت و نگارش یک داستان، شخصیتها را در ذهن خود مجسم میکنند و بر اساس تیپ و شخصیتی که در ذهن دارند، میدانند که کدام بازیگرها مناسب ایفای این نقش هستند، تصریح کرده: من هم حتما از ابتدای نگارش برای هر نقش، یک ایدهآل در ذهن داشتم که امیدوار بودم در تولید هم همان بازیگر ایدهآل ذهنی من محقق شود. البته در سینمای ایران به دلایل مختلف از جمله بودجه و تلاقی زمانی تولیدات و... در ۹۰ درصد مواقع بازیگر نهایی با چیزی که شما به عنوان نویسنده تصور کردهاید متفاوت خواهد بود.
این نویسنده افزود: البته ناگفته نماند که در میان شخصیتهای «آبی روشن» من از همان ابتدا برای شخصیت ایوب، مهران غفوریان را در ذهن داشتم و حضور او برای این نقش هم پیشنهاد بنده به تیم تولید بود و خوشبختانه مورد موافقت قرار گرفت و غفوریان هم پای کار آمد.
ابیلی در ادامه با «کاربلد» خطاب کردن خواجهپاشا به عنوان یک کارگردان گفت: من پیش از همکاری در این فیلم، «در آغوش درخت» او را دیده بودم. خواجهپاشا فیلمساز خوشتکنیکی است و به نظرم «آبی روشن» هم به لحاظ فنی و تکنیکی فیلم قابل دفاع و خوشساختی است.
وی ادامه داد: جز بحثهای فنی و تکنیکی سینما اما چیزی که یک فیلم را به یک اثر کامل تبدیل میکند، یکسان بودن جهانبینی نویسنده و کارگردان است. به خصوص در چنین فیلمهایی که دارای مضامین و محتوای مهم و پیچیدهای هستند. درست است که متن اثر را نویسنده نوشته است اما فیلم در تمام لحظات باید از صافی نگاه و جهانبینی و اعتقادات کارگردان بگذرد. پس هرچقدر سلیقهی هنری و اعتقادات و باورهای نویسنده و کارگردان به هم نزدیکتر باشد، جهانِ اثر کاملتر و بهتر خواهد شد.
این نویسنده بیان داشت: در «آبی روشن» هم بنده و بابک خواجهپاشا مانند هر نویسنده و کارگردان دیگری اختلاف سلیقه در اجرای برخی سکانسها و لحظات داشتیم اما در نهایت به یک تعامل رسیدیم و به نظرم خروجی این تعامل هم قابل دفاع شده است.
ابیلی در مورد ساخته شدن آثار اجتماعی با رویکرد دینی در سینمای کشور توضیح داد: متاسفانه سلیقهی مخاطب ایرانی، چه مخاطب عام و حتی چه مخاطب تخصصیتر جشنوارهها و رسانهها و... به رئالیسم اجتماعی فیلمهایی مثل «ابد و یک روز»، «متری شش و نیم» و امثالهم عادت کرده است. آنها از فیلم اجتماعی، فیلمی تلخ و خشن و با جهانی به بنبست رسیده و شخصیتهایی بیآینده و شکستخورده میخواهند و ما درست درنقطه مقابل، میخواستیم فیلمی اجتماعی با جهانبینی توحیدی بسازیم. فیلمی اجتماعی که مشکلات واقعی مردم مثل اختلاف بیننسلی و مشکلات اقتصادی و اعتیاد و... در آن وجود داشته باشد اما کرامت و معجزه و گشایش هم باشد و حضور امام رضا(ع) در آن راهگشا و گرهگشا باشد.
وی ادامه داد: درواقع ما میخواستیم خلاف جریان سینمای اجتماعی مد روز شنا کنیم. میخواستیم فیلمی اجتماعی بسازیم که اخته و خنثی نباشد اما ناامید و پوچ هم نباشد. معنویت در آن جاری بوده و حضور غائبی بتواند گرهگشا و ریسمانی برای چنگ زدن همهی نسلها و طبقهها باشد. خوشبختانه بابک خاجهپاشا هم به این جهانبینی و به این محتوا قلبا باور داشت و تن به این ریسک داد.
این نویسنده ضمن اظهار امیدواری در مورد قدم گذاشتن فیلمسازان بیشتری در مسیر سینمای اجتماعی با نگاه توحیدی، خاطرنشان کرد: روزگاری جمعی از مهمترین فیلمسازان فعال سینمای ایران مانند مجید مجیدی، رضا میرکریمی، کمال تبریزی و... در این سینما فعال بودند و فیلمهای مهم و درخشانی را هم تولید کردند. اما حالا نهادهای حاکمیتی و دولتی نیز نه رغبتی برای سرمایهگذاری بر این گونه فیلمها دارند و نه در جشنوارهها ضریبی به آن میدهند و از آن حمایتی میکنند؛ چون این فیلمها مد روز نیست. به هرحال، این سینما و این گونه از فیلمها بدون پشتوانه و حمایتهای دولتی امکان ادامه حیات ندارد.
وی با بیان اینکه خوشبختانه تعداد نظرات مثبت نسبت به داستان اثر، بسیار بیشتر از نظرات منفی است و این باعث دلگرمی است، تصریح کرد: تنها نکته منفی که در ذهن من مانده این بوده است که به نظر تعدادی از منتقدان، برخی لحظات فیلم، مانند سکانس آهو، کمی گلدرشت و شعاریست؛ این کاملا سلیقه است و نمیتوان پاسخی به آن داد. من در مصاحبههای دیگر هم گفتم که ما عمدا میخواستیم مسیری که یونس در آن قدم گذاشته است را طوری به تصویر بکشیم که انگار در تمام مدت در محضر امام رضا(ع) است و نشانههایی از کرامت را هم در آن قرار دادیم.
ابیلی افزود: به عنوان مثال، فرض کنید میخواستیم جهانی مثل جهان تابلوهای فرشچیان بسازیم اما در قالب فیلم. هم سرمایهگذار، هم تهیهکننده و هم کارگردان، شجاعت به خرج دادهاند و این ریسک را پذیرفتند. حالا ممکن است با نظر تعداد کمی از کارشناسان این ریسک و امتحان درنیامده باشد یا میتوانسته بهتر اجرا شود. حتما حتما میشود بهتر ساخت. ولی نباید باب این مدل نگاه را بست.