به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو ، در روزهای گذشته شاهد بودیم که در بیانیه مشترک نشست پایانی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا بر خلاف اسناد و مدارم رسمی معتبر از ایران خواسته شده است تا به آنچه آنان «اشغال» جزایر سهگانه ایرانی (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) ادعا میکنند، پایان دهد!
در همین ارتباط ، سید عباس عراقچی بامداد پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۳ در شبکه ایکس نوشت: دوران سیاست خبیثانه «تفرقه بینداز و حکومت کن» اروپاییها در منطقه ما مدتهای مدیدی است که به سر رسیده است. بخش ایران در بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیجفارس پیامهای زیادی در خود دارد. از نظر ما روشن است که مسیر همکاریِ با احترام که از سوی ما در ملاقاتهای مختلف از جمله در نیویورک به آنها پیشنهاد شد اکنون با تمایل اروپا برای «تقابل» پاسخ داده شده است از طریق تحریم پروازهای مسافری و ایراد اتهام عبث «اشغالگری» به ایران!
واکنش سخنگوی دولت نسبت به ادعاهای واهی در خصوص جزایر سه گانه
همچنین در این خصوص فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت ضمن تاکید بر تمامیت ارضی ایران در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«تمامیت ارضی ایران موضوعی نیست که بیگانگان جرأت گفتگو درباره آن را داشته باشند. بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک پاره تن ایران بزرگاند.
اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در جایگاهی نیستند که در مورد سرزمین بزرگ ایران اظهار نظر کنند.»
این در حالی است که برخلاف ادعاهای بی اساس امارات و همراهی اتحادیه اروپا و گاها چین و روسیه در خصوص تملک جزایر سه گانه اما اسناد و شواهد تاریخی بصورت شفاف و صریح این ادعاهای بی اساس را رد می کنند.
قدیمی ترین نقشه در مورد جزایر سه گانه
از همین روی به نقل از فصلنامهی «گواه»، ایران زمانی حق حاکمیت جزایر سهگانه را داشت که شیخنشینهای عربی و امارات متحده حتی وجود خارجی نداشتند. این مسئله بارها در اسناد و گزارشات انگلیسی و روسی نیز تاکید شده است. به طور مثال سر دنیس رایت سفیرکبیر بریتانیا در تهران طی دهههای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ خورشیدی، در تایید مالکیت ایران بر جزایر سهگانه و تابعیت ایرانی شیوخ قاسمی لنگه در خاطراتش مینویسد: «از سالهای ۱۸۸۰ بر سر مالکیت چهار جزیرهی کوچک میان ایران و انگلیس اختلافات مکرری بروز کرد.
این جزایر عبارت بودند از تنب بزرگ و کوچک، سیری و ابوموسی که همه در اطراف تگهی هرمز حد فاصل دو ساحل خلیجفارس قرار داشتند. از زمانی که شیوخ قاسمی به عنوان حکام بندر لنگه به ایران خراج میدادند، در مورد این جزایر مشاجرهای نداشتند و به طور کلی متعلق به ایران تلقی میشدند؛ ولی به دنبال کشمکش و کشتار در میان قبیلهی قاسمی و تعیین حاکم ایرانی برای بندر لنگه، شیوخ عرب از آن سوی ساحل سر برداشتند و انگلستان هم از ادعاهایشان پشتیبانی کرد که این جزایر سرزمین پدرشان است و حاکمیت آنها اینک بر عهدهی شیوخ قاسمی راسالخیمه و شارجه است؛ آنها چنین نتیجه گرفتند که اعمال حق حاکمیت از طرف حاکم لنگه بر آنها، نه از حقوق حکومتی او به عنوان حاکم لنگه، بلکه در مقام شیخ قاسمی بوده است. از نظر ایرانیان، ساکنان جزیره ولو اینکه عرب بودند، حق مالکیت ایران را با پرداخت مالیات تایید میکردند و آنچه روزی مال ایرانیان بوده، نمیتوانست ناگهان مال اعراب شود.»
در تمام نقشههای موجود تا پیش از سال ۱۸۹۸ م، این جزایر جزئی از قلمروی ایران هستند. حتی در نقشهای که در کتاب «ایران و قضیه ایران» لرد کرزن در سال ۱۸۹۲ م از سوی انجمن سلطنتی جغرفیای بریتانیا منتشر کرده، این جزایر جزئی از قلمروی ایران محسوب شدهاند. نقشههایی نیز از طرف دولت روسیه تزاری و دولت اتحاد جماهیر شوروی تهیه شده است.
خلیج فارس همیشه متعلق برای ایرانیان
ایران در شورای امنیت سال ۱۹۷۱، برای اثبات حق حاکمیت خویش بر جزایر، نقشهای از خلیجفارس را که در سال ۱۹۶۷، به مناسبت پنجاهمین سال انقلاب اکتبر در شوروی چاپ شده است، انتشار داد. در این نقشه که به عنوان سند حقانیت ایران در سازمان ملل توزیع گردید، نقشههای جزایر تنگهی هرمز به نام است.
در اطلس یادبود پنجاهمین سالگرد انقلاب اکتبر که در سال ۱۹۶۷ از طرف شوروی انتشار یافته جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، به رنگ قلمروی ایران در نقشهی خلیجفارس مشخص شدهاند و زیر نام هر جزیره، تعلق آن به ایران در پرانتز ذکر شده است. این نقشه در روزنامهی اطلاعات روز دوشنبه ۲۲ آذر ۱۳۵۰ منتشر شده است.