به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی در مورد وقایع آخرالزمان و ثبات قدم در راه امامت و ولایت میگوید: از جابر بن عبدالله نقل شده که رسول خدا فرمودند: اولی الأمر جانشینان من و امامان مسلمین هستند. نخستين آنها علی و آخرین آنها مهدی است. او غیبتی خواهد داشت که بر اعتقاد به امامتش ثابت نمیمانند، مگر کسانیکه خداوند قلب آنها را برای ايمان آزمايش کرده باشد.
جندل بن جنادۀ یهودی به رسول خدا گفت: من را از اوصیاء بعد از خودت آگاه کن تا به ایشان تمسک کنم. حضرت فرمود: اوصیاء من دوازده نفر هستند. جندل گفت: ما هم در تورات ایشان را اینگونه یافتهایم. آنها را برای من نام ببر. فرمود: اولین آنها پدر همۀ امامان علی است. سپس حضرت تا آخرین امام را نام برد و فرمود: آخرین آنها مهدى است که غائب خواهد شد. خوشا به حال صابران در دوران غيبت او. اين افراد همان كسانى هستند كه خداوند آنها را در كتاب خود توصيف كرده: قرآن مایۀ هدايت است براى پرهيزگاران. كسانىکه به غيب ايمان دارند. سپس فرمود: ايشان حزب خدا هستند. آگاه باشید که تنها حزب خدا رستگار هستند.
پس بحث از اوصیاء پیامبر در کتاب انبیاء پیشین از جمله تورات مطرح بوده است.
ما در مباحث محرم و صفر سال گذشته گفتیم که ولایت امیرالمؤمنین در بین تمام انبیاء مطرح و شرط نبوت آنها بوده است. فلذا یکی از رسالتهای تمام انبیاء ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین به امتهای خودشان بوده است. سؤال جندل به این معنا است که او بر اساس تورات از نام این جانشینان آگاه بوده است.
پیامبر میفرماید: خوشا به حال صابران در دوران غيبت. یعنی منتظران حقیقی عوض آنکه بگویند حضرت چه زمانی تشریف میآورد خودشان را آمادۀ ظهور حضرت میکنند. این انتظار یک بحث کنشگری است. یعنی باید برای ظهور حضرت تلاش کرد. کسانی که ایمان به غیب دارند، یعنی کسانی که به حضرت مهدی ایمان دارند. فقط اینها متقی محسوب شده و رستگار هستند.
این نوع از شناخت،بیان خصائص و مقامات این ذوات مقدسه است. معرفت اسمی پاسخی برای مدعیان دروغین امامت، و ثمرۀ معرفت وصفی برای در امان ماندن از شبهات است.
ما مأمور به بیان حق هستیم و نسبت به پذیرش حق توسط دیگران هیچ مسئولیتی نداریم. کما اینکه پیامبر هم همین وظیفه را داشتند. عدم پذیرش حق هم به وجود برخی از موانع در درون افراد ارتباط دارد. به طور کلی حق بهواسطۀ قلب پذیرفته میشود.
قرآن در مورد آنهایی که از پذیرش حق خودداری میکنند میفرماید: در قلبهای آنها بیماری وجود دارد. بیماریهای قلب ٢٢ مورد است. کسانیکه از این بیماریها نجات پیدا کردهاند استعداد پذیرش حق را دارند. باید شناخت شما به حدی برسد که بتوانید در مقابل شبهات ایستادگی کنید. تنها راه نجات هم سوار شدن در کشتی نجات اهل بیت است.
معرفت وصفی در دو سطح محقق میشود: سطح اول برای مرتبۀ عالی عموم است و سطح دوم برای مرتبۀ دانی عموم. من و شما در یکی از این دو سطح قرار داریم. یا در کف هستیم یا در اوج.
اما یک شناختی هم برای اهل بیت وجود دارد که وصفی نیست بلکه شناخت حقیقی است. این نوع از شناخت جز برای انبیاء و اوصیاء حاصل نمیشود. پیامبر به امیرالمؤمنین فرمود: من را نشناخت به جز خدا و تو؛ و تو را نشناخت مگر خدا و من.
امام صادق فرمود: كمترين درجۀ شناخت امام اين است كه او برابر با پيامبر است مگر در درجۀ نبوت و وارث او است. و اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خدا است. و اينكه در هر امری بايد تسليم او بود و به او ارجاع داد و گفتۀ او را اخذ کرد. این، ادنی مرتبۀ معرفت است. یعنی اگر غیر از این باشد دیگر به آن معرفت اطلاق نمیشود!
یعنی اگر پیامبر علم و عصمت دارد حضرت امیر هم علم و عصمت دارد. شاهد، آیۀ مباهله است که در حق حضرت فرمود: انفسنا. حضرت امیر خود پیامبر است، به استثناء مسألۀ نبوت.
امیرالمؤمنین فرمودند: آن علمى را كه حضرت آدم از آسمان به زمین فرود آورد و تمام آنچه که پيامبران به آن فضیلت داده شدهاند نزد من و نزد عترت حضرت خاتم است. یعنی اگر حضرت عیسی مرده را زنده میکند حضرت امیر هم قادر به زنده کردن مرده است. مقام نبوت یا تأسیس شریعت به دست ائمه قرار داده نشده؛ اما تحفیظ و تبیین شریعت و تعیین مصادیق بر عهدۀ ائمه است. ما باید به این معرفت برسیم که بهواسطۀ امام زمان است که دین خدا زنده نگه داشته شده است.