به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، هدف نشریات دانشجویی از ابتدا این بود، تا در دنیای شلوغ اظهارنظرهای مختلف، صدای دانشجو باشند. اهمیت وجود بستری که دانشجو در آن شنیده شود و دغدغههای ملی و بینالمللی خود را بیان کند بر هیچ جامعهای پوشیده نیست. دانشجو موتور محرک جامعه است و نشریات دانشجویی یکی از ابزارهایی که میتواند با تاثیر بر افکار عمومی نقش مهم یک فعال دانشجویی را اثربخش کند.
ضرورت توجه به نشریات بهانهای شد تا نشریۀ مشترک بسیج دانشجویی چهار دانشگاه برتر تهران، نشریه فتح، دانشگاه امام صادق؛ نشریه میدان انقلاب، دانشگاه شریف؛ نشریۀ هفتتیر، دانشگاه شهید بهشتی و نشریۀ عصر، دانشگاه علامه طباطبایی را به عنوان نمایندهای از نشریات فعال دانشجویی بررسی کرده و به گفتوگو با نمایندگانی از این نشریات بپردازیم تا علاوه بر به اشتراک گذاشتن تجربۀ تولید نشریۀ مشترک، موضوع محوری یعنی دانشگاه سیاسی مورد توجه قرار گیرد.
جناب آقای امیرپارسا مهرانزاد، مدیر مسئول نشریۀ هفت تیر، بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بشهتی به عنوان یکی از نمایندگان این چهار نشریه در رابطه با محور اصلی نشریه یعنی دانشگاه سیاسی با ما به گفتوگو پرداخت.
*با توجه به اینکه محوریت اصلی مصاحبه، نشریه مشترک بسیج دانشجویی چهار دانشگاه برتر تهران است در ابتدا با موضوع نشریه پرسش را آغاز کنیم. موضوع اصلی ویژه نامه در رابطه با اهمیت دانشگاه سیاسی و دانشجوی سیاسی است سوال اصلی این است که از نظر شما دانشگاه سیاسی چه دانشگاهی است؟
همانطور اشاره کردید هدف اصلی ما در انتشار این نشریۀ مشترک بیان اهمیت دانشگاه سیاسی و دانشجوی سیاسی بود. اگر بخواهم تعریف مختصری از دانشجوی سیاسی و دانشگاه سیاسی ارائه کنم این است؛ دانشجوی سیاسی، دانشجویی است که نسبت به اتفاقات پیرامون خود بی تفاوت نیست. اینکه میگوییم دانشجوی سیاسی، منحصر بر این نیست که فقط در مسائل سیاسی کنشگری کند. منظور کنشگری در مباحث اجتماعی و اقتصادی نیز هست در واقع سیاست در اینجا مفهومی عام دارد. اگر بخواهم با توجه به این نکته تعریف خود را دقیقتر کنم، دانشجوی سیاسی، دانشجویی است که نسبت به مسائل پیرامونش نه تنها بی تفاوت نیست بلکه هم مطالبه گر است و هم راهکار دارد.
دانشجوی سیاسی صرفا منتقد نیست، برای آن مسائلی که به عنوان مطالبه مطرح میکند راهکار و پیشنهاد هم ارائه میدهد. در واقع از انتقاد محض یک پله گذر کرده و علاوه بر انتقاد، به دنبال پاسخ به مسئله است. دانشجوی سیاسی سعی میکند آن دستگاه و نهاد متولی امر مورد مطالبۀ خود را به سمت آن مسیری که صحیح میداند هدایت کند و در تلاش است تا همراهی آن را جلب کند.
اگر بخواهیم دقیقتر توصیف کنیم این به معنای آن نیست که دانشجو صرفا بخواهد انتقاد کند یا منتقد باشد، بلکه اگر کار درستی را هم دید وظیفۀ خودش میداند منتشر کند تا هم یک آگاهی و دانشی نسبت به مسائل روز در جامعه شکل گیرد و امیدی ایجاد شود و هم به عنوان یک راهکار ایجابی در حوزۀ حل مسئله مورد توجه مسئولین قرار گیرد.
*تا اینجا در رابطه با دانشجوی سیاسی صحبت شد. از نظر شما دانشگاه سیاسی چه تعریفی دارد. آیا صرف حضور مسئولان در یک روز خاص دانشگاه را سیاسی میکند؟
اینکه هر سال مراسمی برگزار شود و مسئولین حاضر شوند بیشتر یک حالت رفع تکلیف دارد. یعنی اگر دانشگاه، واقعا بخواهد در زمینههای سیاسی فعال باشد نباید مطالبهگری آن به یک روز خاص، تحت عنوان ۱۶ آذر منحصر شود. متاسفانه در روز خاص حضور مسئولین نیز عمدتا خود مسئولان صحبت میکنند و تریبون یکطرفه است، رسانهها یک طرفه هستند. دانشگاه سیاسی مطلوب یعنی اگر مسئلۀ امروز جامعه بحث انرژی و ناترازی انرژی هست دانشگاه باید به عنوان یک کنشگر وارد مسئله شود، راهکار دهد و از همین قوانینی که در کشور تصویب شده برای مطالبهگری استفاده کند.
خیلی از قوانین در جامعه موجود است ولی متاسفانه متروک شده، یعنی این نیست که ما خیلی نیاز به قانونگذاری داشته باشیم اتفاقا در بعضی مواقع با تورم قانون مواجه هستیم. گاهی هم قانونی هست، اما در روز روشن شاهد نقض آن هستیم در واقع برخی بزرگواران به آن تکالیفی که دارند پایبند نیستند.
دانشگاه سیاسی در برخی مسائل، چون به بلوغ خودش نرسیده نمیتواند در بزنگاهها به کمک جامعه بیاید و جامعه را در حل مسئله همراهی کند، یعنی اگر ما بخواهیم دانشگاه سیاسی داشته باشیم، هم مسئولین دانشگاه، هم دانشجویان دانشگاه، هم کارکنان و اساتید دانشگاه باید دست به دست هم دهند تا این سد بی تفاوتی و مارپیچ سکوت شکسته شود یعنی دانشگاه به یک پایگاه و مرجع حل مشکلات در کشور تبدیل شود چیزی متاسفانه ادر حال حاضر کمتر شاهد آن هستیم.
*خیلی از کسانی که مخالف دانشگاه سیاسی هستند معتقدند دانشگاه یک محیط علمی است و وجود سیاست دانشگاهها را سیاست زده میکند. از نظر شما آیا این تعارضی بین دانشگاه علمی و سیاسی وجود دارد؟
فرمودید یک سری از منتقدین میگویند با حضور سیاست، دانشگاهها سیاست زده میشوند. به نظرم در ابتدا باید ببینیم کسانی که این حرف را میزنند از سر دلسوزی است یا چیز دیگر. آیا این افراد خودشان متنفع نیستند که کل جامعه، غیر سیاسی شود! از نظر آنان هم دانشگاه نباید سیاسی باشد، هم مردم، و حتی جامعه و رسانه نیز نباید کنشگر و مطالبه گر باشند. یک عده آمدند مسئولیتی را پذیرفتند و حالا بعد از اینکه دوره مسئولیتشان به اتمام رسید با نفر بعدی جایگزین میشوند. نه بررسی کارنامه و نه انتقادی.
متاسفانه در طول چند دهۀ گذشته، ما در دانشگاهها اتفاقاتی داشتیم که به این جریانات کمک کرد حرف خودشان را بیشتر مطرح کنند. یعنی دانشگاه به جای آن که کاری کند پایگاه و مرجع حل مسائل شود خودش با دنباله روی احزاب سیاسی تبدیل به یک مسئله شد. یعنی احزاب سیاسی به عنوان یک ابزار از دانشگاه در جهت خواستههای خود استفاده کردند. هر چند سال یک باری که انتخابات برگزار میشد یادشان میافتاد که حالا دانشگاهی هم هست و دانشجویی هم هست و متاسفانه یک عده از دانشجویان هم حالا تحت تاثیر اینها قرار میگرفتند و به جای اینکه سعی کنند احزاب را پاسخگو کنند به دلایل مختلف دنباله روی آنها شدند و این باعث شد که دانشگاه به جای سیاسی، سیاستزده قلمداد شود.
*ما اگر بخواهیم دو مورد از مهمترین آفات دانشگاه را سیاست زدگی یا انفعال بدانیم. در حال حاضر دانشگاه ما گرفتار انفعال است یا سیاست زدگی؟
متاسفانه چیزی که در جامعه مشاهده میشود این است که علاوه بر اینکه دانشگاههای ما دچار انفعال هستند درگیر یک سری از مسائلی شدند که آنها را حتی از فضای سیاسی بودن هم دور میکند چه برسد به اینکه سیاست زده شوند.
ما در سالهای اخیر در مراسمات دانشجویی که برگزار شد در یک سری از دانشگاههای حتی همین تهران که دانشگاههای مرجعی در حوزۀ علوم انسانی هستند رفتارها و صحنههایی را دیدیم که اصلا نه به رویکرد دانشجویی میخورد نه حالا به فضای سیاسی دانشگاه و نه به اسم آن بزرگواری که این دانشگاه به نامش نامگذاری شده که خود ایشان استاد فکر بودند. یعنی رفتارهایی اتفاق افتاد که علاوه بر اینکه فضا را یک فضای متنزلی نشان داد باعث شد چه در دید مردم، چه در دید مسئولان سطح و نگاه و مطالبۀ دانشجو تنزل پیدا کند و شاید همینها باعث شود که ما یک دانشگاه منفعل داشته باشیم یعنی دانشگاهی که به جای اینکه به دنبال پیگیری حل مسائل باشد دنبال یک سری از موارد حاشیهای است که نه تنها به آینده کشور خدمتی نمیکند بلکه خودش معضل است.
*شما نقش نشریات دانشجویی را در تحولات دانشگاهها و پیگیری آرمانها در چه حد موثر میدانید؟
ما اگر بخواهیم به نشریات دانشجویی صرفا به عنوان یک رسانۀ مکتوب نگاه کنیم شاید نتوانیم خیلی از آن اهدافی را که در ذهنمان است تحقق بخشیم. با توجه به طبقه بندیهای رسانهای و پلتفرمهایی که وظیفه توزیع و انتشار در فضای مجازی را دارند و رشد تکنولوژی که در ارتباطات هم بسیار موثر است شاید با نگاه فعلی، نشریات نتوانند خیلی موثر باشند درواقع، ما باید از نشریات دانشجویی به رسانههای دانشجویی تغییر سطح دهیم. یعنی هم در حوزه مصاحبه، هم در حوزههای برگزاری سمینارها و جلسات، هم در حوزه مکتوب در فضای مجازی. اینها اگر بتوانند با علم روز همراه باشند یقیناً به آن اهدافی که باید چه در حوزه آرمان گرایی چه در حوزه مطالبهگری نزدیکتر خواهند شد. در این صورت یکی از ابزارهایی که میتواند دانشگاه را از فضای انفعال خارج کند همین نشریات دانشجویی است.
اگر بخواهم به صورت مصداقی عرض کنم مسائل روز جامعه که امروزه با آن مواجه هستیم، یکی مسئله انرژی است. دیگری مسئله اهمیت قانون است. متاسفانه کارهایی صورت میگیرد که اصلا با شأن نهاد مجلس و حتی شأن قانون اساسی در تضاد است. مثلا، قانون اقدام راهبردی در سال ۹۹ تصویب شد، اما الان میبینیم که به روشها و ترفندهای مختلف سعی میشود از زیر بار آن شانه خالی کنند. یا حتی منع انتصاب افراد دو تابعیتی یا افرادی که اعضای خانوادهشان دو تابعیتی هستند در قانون «انتصاب اشخاص در مشاغل و پستهای حساس»، داریم میبینیم به انواع روشهای ممکن و به کار گیری ظرفیتهای مختلف، یک عدهای متوسل شدند تا این قانون نقض شود یا تغییر پیدا کند. اگر این انرژی را برای حل شکلات کشور گذاشته بودند شاید حالا دچار قطعیهای مکرر برق نبودیم.
موضوع دیگر، قانون عفاف و حجاب، اگر از انتقادات و موضوع مورد بحث در این قانون، اینکه باید تصویب شود یا خیر بگذریم، اینکه مجلس، تقریبا حدود دو سال یا ۲۴ ماه با ظرفیت و امکاناتی که مردم در اختیارش گذاشتند حتی نمیتواند قانونی را که تصویب شده ابلاغ کند. این یعنی هدر رفت ثروت و سرمایۀ بیت المال. یک عده از مردم آمدند به این نمایندگان رای دادند تا مجلس در رأس امور باشد، اما میبینیم در مرحله ابلاغ حرفهایی زده میشود که نه با شأن مجلس نه اصلا با شأن مجموعهای که بخواهد قانون را اجرا کند تناسبی ندارد. قانونی که دو سال این همه وقت گذاشته شده، هزینه شده این را کنار میگذارند و کار خودشان را غیر از فرایندهای قانونی ادامه میدهند. آدم تعجب میکند این افراد چهگونه میخواهند از مردم بخواهند که در انتخابات مجلس شرکت کنند.
*به عنوان سوال پایانی، شما به عنوان شخصی فعال در حوۀ نشریات دانشجویی، اگر بخواهید تجربهای را در رابطه با موانع و مسائل با مخاطبین ما به اشتراک بگذارید، چیست؟
برای کار نکردن شاید هزار دلیل وجود داشته باشد، مثلا همکاری نمیشود یا حمایتها نیست که واقعا هم نیست اگر بخواهم اشاره کنم خیلی طولانی میشود. اما همین که خود بچهها اقدام میکنند برای مثال، همین نشریۀ مشترکی که موضوع مصاحبه شد با میانداری نشریۀ فتح، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق و تلاش و پیگیریهای این بزرگواران به نتیجه رسید. درست است که بهتر بود زودتر از اینکه خود بچهها دست به کار شوند این هماهنگی، توسط مسئولین دانشگاهها یا ارگانهایی که هستند فراهم میشد که کار در فضای مشترک انجام گیرد تا بازخورد بیشتری داشته باشد و هم به واسطه همکاری چند مجموعۀ دانشگاهی کیفیت کار هم بهتر شود ولی با این حال همین تلاش هم مغتنم بود.
یک بحث دیگر، بحثهای حمایتی است. ما داریم در عالم مادی و معنوی زندگی میکنیم و عنصر مادیات را نمیشود کنار گذاشت واضح است که نشریات دانشجویی چه در حوزه توزیع فیزیکی چه در حوزه مجازی چه در حوزه ماهنامههای صوتی به حمایتهای مالی نیاز دارند.
اگر بخواهم پیشنهادی به دانشجویان و حالا به قول معروف هم صنفان خودم داشته باشم این است که سعی کنند که خسته نشوند یعنی کناره گیری نکنند که، چون حمایتها نیست ما هم کار نمیکنیم اتفاقاً وقتی که دانشجو پای کار باشد خودش را در جامعه و در فضای دانشجویی مسئول بداند این باعث میشود همان نهادها و همان مسئولینی که گفتم مجبور شوند با آنها همکاری کنند، اگر ببینند تلاش هست، خواه ناخواه مجبور میشوند که در یک سری از موارد عقب نشینی کنند و آن همکاری و هماهنگی لازم را داشته باشند.
در چنین شرایطی است که نشریات هم به عنوان یکی از ابزارهای دانشگاه سیاسی میتواند نقش آفرینی کند. چه در مسائل روز جامعه در جنبههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و چه در مسائل سیاسی. حالا من نشریات سیاسی بیشتر مدنظرم است و گرنه نشریات انجمنهای علمی دانشجویی هم میتوانند در حوزه ارتباط صنعت با دانشگاه کارهای مفید انجام دهند. به صورت تخصصی ظرفیتهای موجود را شناسایی کند و در حوزههای علمی مربوط به خود اثر گذار باشند.
در پایان، اگر بخواهم به عنوان حسن ختام، مطلبی را عرض کنم این است، امیدوارم هیچ وقت دیگر مجبور نباشیم طرح جلد و صفحه اول ویژه نامۀ مشترک، آن عبارتی را که مدتها مقام معظم رهبری فرمودند دوباره منتشر کنیم که «خدا لعنت کند آن کسانی را که میخواهند دانشگاه ما سیاسی نباشد» تا زمانی که از این مرحله هم گذر نکنیم که همه به این نتیجه برسند دانشگاه سیاسی، عامل و کلید حل مشکلات کشور است متاسفانه هنوز با این مسائل دست و پنجه نرم میکنیم و اون مراحل تحولی و گامهای بعدی اتفاق نمیافتد.