به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سانس ویژه امشب جشنواره فجر میزبان فیلم لاکپشت به تهیهکنندگی و کارگردانی بهمن کامیار بود. فیلمی که در دل خود مفاهیمی عمیق از اضطراب، ترس از دست دادن و واکنشهای انسانی در مواجهه با این ترس را بررسی میکند.
با نگاهی به محتوای فیلم، چیزی که آن را در میان آثار بحثبرانگیز این سالها قرار داده، نه یک موضوع خاص سیاسی یا اجتماعی، بلکه حساسیتهایی است که برخی سکانسهای آن ایجاد کردهاند. به جز اشارههای جستهوگریخته به برخی مسائل اجتماعی و یکدو صحنهای که میتوان آنها را در چارچوب خطوط قرمز در نظر گرفت، لاکپشت چیزی فراتر از دیگر فیلمهای پرحاشیه این روزهای سینمای ایران ندارد. به همین دلیل، احتمال دریافت مجوز اکران پس از اصلاحاتی جزئی بسیار بالاست. با این حال، تعلل در صدور مجوز نشان میدهد که سازنده چندان علاقهای به اعمال این اصلاحات ندارد؛ چرا که در غیر این صورت، فیلم میتوانست مدتها پیش راهی پرده سینماها شود.
درونمایه داستان و نقاط قوت فیلم
هسته اصلی فیلم بر پدیدهی ترس از دست دادن بنا شده است. این موضوع، هرچند بارها در سینما دستمایه داستانسرایی قرار گرفته اما در لاکپشت به شکل ویژهای پرداخت شده است. شخصیتهای فیلم، هر یک بهنوعی گرفتار این اضطراب و استیصال هستند و تصمیمهایی که تحت تأثیر این ترس میگیرند، مسیر قصه را رقم میزند.
ریتم فیلم: نقطه ضعف یا سبک روایی؟
یکی از مسائلی که در مورد این فیلم نمیتوان نادیده گرفت، ریتم کند آن است. اگرچه نام فیلم با حرکت آهسته لاکپشتها بیربط نیست اما این کندی در تدوین و روایت، گاهی بیش از حد به نظر میرسد. شاید بتوان گفت که اگر ۳۰ دقیقه از فیلم در مرحله تدوین حذف میشد، هیچ لطمهای به خط روایی داستان وارد نمیشد؛ موضوعی که میتوانست به پویایی اثر کمک کند و از خستگی مخاطب جلوگیری کند.
فرهاد اصلانی؛ ستارهای که میدرخشد
در کنار نقدهای وارد به ریتم فیلم، نمیتوان از بازی درخشان فرهاد اصلانی چشمپوشی کرد. او چنان در نقش خود فرو رفته که گویی از ابتدا برای این کاراکتر ساخته شده است. اصلانی با بهرهگیری از تمامی تکنیکهای بازیگری، نهتنها شخصیت خود را باورپذیر ساخته، بلکه یکی از نقاط قوت اصلی فیلم بهشمار میرود. حضور او به فیلم جان داده و حتی در لحظاتی که ریتم کند داستان میتواند مخاطب را از همراهی با فیلم بازدارد، بازی او همچنان چالشبرانگیز و گیرا باقی میماند.
در مجموع، لاکپشت فیلمی است که هرچند میتوانست با تدوینی منسجمتر و روایتی پرکششتر، اثری بهیادماندنیتر شود اما همچنان به لطف بازیهای درخشان، مفاهیم عمیق و کارگردانی قابل قبول، اثری قابل تأمل به حساب میآید.