به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، داستان فیلم حول محور عبدالرضا، برادر ناتنی محمدرضا پهلوی، میچرخد که در آستانه انقلاب ۱۳۵۷، به دلیل مهارتش در شکار، مجبور میشود به جنگلهای شمال ایران سفر کند. این سفر، بهانهای برای شکلگیری داستانی طنزآمیز و فانتزی است که تلاش میکند با خلق موقعیتهای غیرمعمول فضایی متفاوت خلق کند.
ریتم فیلمنامه یکی از نقاط قوت اصلی اثر است که با حفظ یکدستی خود تا پایان، مخاطب را همراه میکند. ما در این فیلم شاهد تیپ_شخصیتهایی هستم که تا حدی با فضای کلی آن سازگار است. بازیگران نیز با تسلط بر قواعد کمدی و هماهنگی با فضای قصه، به یکی از نقاط قوت فیلم تبدیل شدهاند.
پیام اصلی فیلم، که از زبان فرزین محدث بیان میشود، این است: «انسان به هرچه عادت کند، شبیه همان میشود و در نهایت تاکسیدرمی میشود.» این ایده، نه تنها برای زمانه فیلم، بلکه برای انسان امروز نیز معنادار است. با این حال، این پیام بیشتر از طریق گفتار شخصیتی بیرونی به مخاطب منتقل میشود و در رفتار و کشمکشهای درونی شخصیت اصلی، عبدالرضا، چندان نمود ندارد. این مسئله باعث میشود پیام فیلم به جای آنکه از دل داستان و شخصیتها بیرون بیاید، بیشتر شبیه یک نصیحت مستقیم و بیرونی به نظر برسد.
فیلم با دوری از فضای مستقیم انقلاب و رفتن به دل طبیعت، از پرداختن صریح به مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوران پرهیز میکند و در عوض، بر مفاهیم کلیتر تمرکز میکند.
در نهایت، محمد پایدار با این اثر نشان میدهد که میتوان با نگاهی تازه و فانتزی، داستانهایی خلق کرد که هم سرگرمکننده باشند و هم حاوی پیامهای انسانی باشد. هرچند «تاکسیدرمی» در انتقال پیام خود از طریق روایت و شخصیتها ضعفهایی دارد، اما به عنوان نخستین تجربه بلند یک کارگردان جوان، اثری قابل قبول است.
فاطمه سادات افقه