تحلیلهای مخدر و نقش تشکلهای دانشجویی در مقابله با آنها/ متن کامل سخنرانی مرتضی فیروزآبادی

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ مرتضی فیروزآبادی، از فعالین اسبق جریان دانشجویی در نشست تحلیل بیانات رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان، سخنان خود را اینگه نو آغاز کرد: به نظرم مهم است که بار دیگر درباره اهمیت دانشگاه صحبت کنیم، بهویژه پس از بحثهای قبلی درباره جایگاه تفکر. فعالیت و حرکت جنبش دانشجویی از دو منظر حائز اهمیت است.
۱. اقتضائات محیط دانشگاه و قشر دانشجو
دانشگاه از یکسو با جوانان، آرمانخواهی، انگیزه، پیگیری، تلاش و تحرک سروکار دارد و از سوی دیگر، با عرصه علم، نوآوری، تفکر جدید و فضای رو به جلو مواجه است. طبیعی است که دانشگاه بر محیط جامعه اثر میگذارد و از آن نیز تأثیر میپذیرد. حتی برخی از مشکلات کشور که امروزه ریشهدار و فرسایشی شدهاند، ممکن است به فضای دانشگاه مرتبط باشند و از آنجا به جامعه یا حکومت منتقل شوند.
۲. نوع نگاه انقلاب اسلامی به مردم و ضرورت فعالیت اجتماعی
بر اساس دیدگاه انقلاب اسلامی، هر قشری در محیط خود باید فعالیتی طبیعی و جدی داشته باشد. در همین راستا، مایلم به تحلیلهایی اشاره کنم که آنها را "تحلیلهای مخدر" مینامم. در دوره جدید، علاوه بر تحلیلهای مخرب، با این نوع تحلیلها نیز مواجه هستیم.
تحلیلهای مخرب عمدتاً از سوی جریان غربگرا مطرح میشوند و بهطور خلاصه، روایتی از اوضاع ارائه میدهند که در نهایت، نتیجه آن تسلیمشدن و پذیرفتن وضعیت موجود بهعنوان یک امر عادی است.
اما تحلیلهای مخدر به شکلی دیگر عمل میکنند. این تحلیلها مردم و حتی جریان دانشجویی را از اثرگذاری خارج میکنند. به این صورت که یا مشکلات را کوچک جلوه میدهند، یا آنها را انکار میکنند، یا اگر هم بپذیرند، القا میکنند که این مسائل ارتباطی به دانشجویان ندارد. اینگونه تحلیلها دانشجویان را به فعالیتهای غیرجدی و کماهمیت در دانشگاه سوق میدهند و مسئولان را در جایگاهی قرار میدهند که گویی آنها خودشان در حال حلوفصل تمام مشکلات هستند.
ابزارهای توجیه این تحلیلها نیز متفاوت است:
- گاهی مسائل را بیشازحد تخصصی جلوه میدهند و میگویند که دانشجویان در این زمینه تخصص لازم را ندارند.
- گاهی نیز موضوعات را بیش از حد امنیتی میکنند؛ به این معنا که مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در قالب مسائل امنیتی تفسیر میکنند و نتیجه میگیرند که دانشجویان نباید در آنها دخالت کنند.
ما باید مراقب باشیم که در مهمترین مسائل کشور، از جمله مسائل اقتصادی، منطقهای و پیشرفت علمی، ارتباط میان مردم، جامعه و مسئولان را حفظ کنیم. نباید فراموش کرد که در دوران جنگ، مسئلهای به آن سختی، تنها یک موضوع نظامی تلقی نشد. بلکه این موضوع تا داخل کوچهها و مساجد کشیده شد. هر مسجد همزمان سه کارکرد داشت:
۱. بلندگوی تبلیغات بود،
۲. نقطه اتصال به جبهه برای اعزام نیرو بود،
۳. مسیر ارسال کمکهای مردمی به جبهه را فراهم میکرد.
در آن دوران، هر فردی میتوانست به نوعی به جنگ متصل شود؛ یکی دستکش میبافت، دیگری تخممرغهای خانهاش را میفرستاد، یکی آموزش نظامی میدید و به میدان میرفت، و دیگری کار تبلیغاتی انجام میداد. در واقع، هیچکس کنار گذاشته نشد و همه نقش داشتند. اما امروزه در برخی مسائل مهم، این پیوستگی بهدرستی حفظ نمیشود.
همین موضوع درباره دانشگاه و جنبش دانشجویی نیز صادق است. در کشوری که با جنگهای تمدنی، اقتصادی و منطقهای مواجه است، چه کسی باید دانشجویان را به این جبههها متصل کند؟ چه کسی باید برای آنها نقش تعریف کند و این پیوستگی را ایجاد کند؟ پاسخ این است: تشکلهای دانشجویی در دانشگاهها.
چگونه؟
۱. با تبیین. قبل از هر اقدام عملی و میدانی، ابتدا باید تبیین انجام شود. یعنی افکار و نگاهها باید همجهت شوند، پرسشها مطرح شوند، و مسائل توضیح داده شوند تا دانشجویان درک روشنی از شرایط پیدا کنند.
۲. با حضور فعال در فضای دانشگاه. اگر از یک دانشجوی معمولی بپرسیم که در دانشگاهش چه تشکلهایی وجود دارد (مثلاً بسیج یا یک تشکل عدالتخواه)، فارغ از اینکه عضو آن باشد یا نه، باید بتواند بگوید که مواضع آنها چیست. این یعنی کار تشکل دانشجویی به درستی انجام شده است.
امروز که مهمان جمع بسیج دانشجویی هستیم، باید گفت که از این مجموعه، انتظارات بیشتری وجود دارد؛ چراکه گستره دفاتر بسیج در دانشکدهها و ارتباط نزدیک با بدنه دانشجویی، این ظرفیت را ایجاد کرده است. البته لازمه این کار، تقویت بنیانهای فکری است.
آیا امروز جنبش دانشجویی ضعیف شده است؟
برخی میپرسند که آیا جنبش دانشجویی امروز قدرت گذشته را ندارد؟ برای پاسخ، باید نقاط قوت و ضعف را با هم دید. از نظر تاریخی، جنبش دانشجویی در حوزههایی مانند مسائل منطقهای، انتخابات، و حمایت از گفتمان انقلاب همواره فعال بوده است. اما مسئله مهمتر این است که باید اولویتهای اصلی کشور را به درستی تشخیص دهیم.
رهبر انقلاب در دیدارهای دانشجویی، بارها مسائل اصلی کشور را برشمردهاند؛ از جمله پیشرفت علمی، نگاه تمدنی، و سبک زندگی. این موضوعات، مسائل اساسی کشور هستند که جنبش دانشجویی نباید از آنها غافل شود.
در نهایت، ما با یک دوگانه مهم فکری مواجهیم:
۱. نگاه انقلابی: بر این باور است که ایران ظرفیتهای بزرگی دارد و میتواند عقبماندگیهای تاریخی را جبران کند و به یکی از قدرتهای پیشتاز جهان تبدیل شود.
۲. نگاه وابسته: معتقد است که ایران نمیتواند پیشرفت کند، باید سلطه غرب را بپذیرد و مانند برخی کشورهای وابسته، تحتالحمایه قدرتهای بزرگ باشد.
اگر این دوگانه برای ما روشن شود و به پیشرفت کشور باور داشته باشیم، نمیتوانیم از مسائلی مانند پیشرفت علمی، رشد اقتصادی، و مقابله با چالشهای تحریم غافل شویم. جنبش دانشجویی باید این مسائل را در اولویت خود قرار دهد و با نگاهی درونزا، راهحلهای واقعی برای آنها ارائه دهد، نه اینکه چشمانتظار مذاکره باشد.
سبک زندگی یک جوان انقلابی در کشوری که بسیج آحاد ملت زیربنای پیشرفت آن است، مسئلهای بسیار مهم است. از دل این سبک زندگی، مسائل مختلفی ناشی میشود که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
ما نمیتوانیم به بهانه اینکه پیشرفت اقتصادی، یک موضوع سیاسی نیست، آن را از حوزه کاری جنبش دانشجویی کنار بگذاریم. نمیتوان سیاست را بهگونهای تعریف کرد که نسبت به پیشرفت اقتصادی، سبک زندگی و پیشرفت علمی بیتفاوت باشد. به نظر من، امروز سیاسیترین مسائل کشور همینها هستند؛ مسائلی که خط مقدم انقلاب را شکل میدهند.
البته در کنار این مسائل اصلی، موضوعات دیگری نیز مطرح میشود. حالا این سؤال پیش میآید که آیا جنبش دانشجویی باید به همه مسائل ورود کند؟ پاسخ این است که جنبش دانشجویی میتواند به موضوعات اولویتبندیشده بپردازد. اما اگر قرار است اولویتی تعیین کند، باید تحلیلهایش را عمیقتر کند.
مثلاً در موضوع رأی نیاوردن یک وزیر در مجلس، جنبش دانشجویی چگونه باید تحلیل کند؟
برخی ممکن است بگویند که این اتفاق بدی است، زیرا برای دولت چالش ایجاد میکند. از نظر کلی، هر کسی که دلش برای ایران میسوزد، علاقهمند است که یک دولت قوی و کارآمد روی کار باشد. اما اگر روزی یک وزیر نتوانست رأی اعتماد بگیرد، تحلیل این موضوع نباید سطحی باشد.
تحلیلهای سادهانگارانهای مثل اینکه "فلانی باید رأی میداد" یا "فلانی نباید رأی میداد" کمکی به فهم عمیق موضوع نمیکند. در واقع، چندین عامل در این مسئله تأثیر دارد:
شخص معرفیکننده وزیر: آیا میتوانست گزینه بهتری را پیشنهاد دهد؟
خود وزیر: آیا با برنامه قویتری در مجلس حضور پیدا کرد که بتواند رأی بیاورد؟
نمایندگان مجلس: آیا رأی آنها بر اساس یک نگاه واقعبینانه و دقیق بود؟
در نتیجه، گرچه این مسائل در اولویتهای بعدی قرار میگیرند، اما جنبش دانشجویی نباید دچار تحلیلهای سطحی و احساسی شود.
جنبش دانشجویی: اول اثرگذاری در دانشگاه، بعد در جامعه
یک بحث دیگر درباره اثرگذاری جنبش دانشجویی این است که آیا این اثر باید در داخل دانشگاه باشد یا در بیرون از دانشگاه؟ به نظر من، نباید این دوگانه را بیش از حد بزرگ کرد. بلکه باید این واقعیت را پذیرفت که قدرت اثرگذاری جنبش دانشجویی در جامعه، به قوت آن در دانشگاه بستگی دارد.
این مسئله مثل همان بحث معروف خودسازی و دیگرسازی است؛ یعنی تقدم رتبی دارد، نه تقدم زمانی. جنبش دانشجویی به همان اندازه که در درون دانشگاه قوی باشد، میتواند در جامعه اثر بگذارد.
جنبش دانشجویی نباید تبدیل به یک حزب شود.
یعنی پنج نفر در یک دفتر تشکل جمع شوند، بیانیه بدهند، برای مسئولین سؤال طرح کنند و توقع داشته باشند که تأثیرگذار باشند. واژه "جنبش" و "دانشجویی" معنای عمیقی دارد؛ جنبش باید از دل دانشگاه بجوشد و سپس پژواک آن در بیرون شنیده شود. اگر این مسیر طی نشود، جنبش دانشجویی از ماهیت خود خارج شده و به یک گروه یا حزب تبدیل میشود.
پیشنهادها برای تقویت جنبش دانشجویی
۱. جلسات فکری منظم در دفاتر بسیج دانشجویی
هر دفتر بسیج دانشجویی باید یک حلقه بحث و گفتوگو داشته باشد که در آن، موضوعات مهم کشور و مسائل مبنایی مورد بحث قرار گیرد. همین جلسهای که اکنون داریم، میتواند در تکتک دانشکدهها برگزار شود. دانشجویان باید سؤال بپرسند، نظر بدهند و تحلیلهایشان را تقویت کنند.
۲. تهیه متن تحلیلی ماهانه از سوی دفاتر بسیج دانشجویی
فرض کنید هر ماه یک دیدار دانشجویی با رهبر انقلاب برگزار میشود. اگر هر دفتر بسیج دانشجویی ماهی یک متن برای این دیدار آماده کند، چه اتفاقی میافتد؟
این کار چند فایده مهم دارد:
دانشجویان مجبور میشوند عمیقتر فکر کنند.
بر ادبیات متون تحلیلیشان کار میکنند.
در فرآیند نگارش، مشورت میگیرند و دقت بیشتری به خرج میدهند.
متن آنها به سطحی میرسد که قابل ارائه به رهبر انقلاب باشد.
این پیشنهاد میتواند بهعنوان یک تجربه ارزشمند در دانشگاه تهران اجرا شود. اگر دفاتر بسیج دانشجویی یک سال تلاش کنند تا هر ماه یک متن تحلیلی تولید کنند و بعد این متون را کنار هم بگذارند و بررسی کنند، قطعاً به تحلیلهای دقیقتر و قویتری خواهند رسید.
چگونه در نقد و تحلیل دچار اشتباه نشویم؟
مشورت گرفتن از کسانی که هم آرمانگرا هستند و هم ملاحظات کشور را در نظر میگیرند.
بهرهگیری از تجارب افرادی که سالها در جنبش دانشجویی فعال بودهاند، اما همچنان در مسیر انقلاب باقی ماندهاند.
تلاش برای حفظ مرز میان آرمانگرایی و سیاهنمایی.
آرمانگرایی، اما نه سیاهنمایی
رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۲ فرمودند:
"کشور در بردار میان آرمانگرایی جوانان و واقعگرایی مسئولین تنظیم میشود. "
البته ایشان تأکید کردند که محافظهکاری، قتلگاه انقلاب است. بنابراین، نباید واقعگرایی را با محافظهکاری اشتباه بگیریم.
آرمانگرایی برای جنبش دانشجویی یک ضرورت است، اما نباید با سیاهنمایی، ناامیدی و گلایههای بیپایه اشتباه گرفته شود. آرمانگرایی باید با تحلیل عمیق، نگاه راهبردی و تلاش برای حل مشکلات همراه باشد.
جمعبندی
۱. پیشرفت اقتصادی، سبک زندگی و علم، سیاسیترین مسائل امروز کشورند.
۲. جنبش دانشجویی نباید دچار تحلیلهای سطحی و احساسی شود.
۳. قدرت اثرگذاری در جامعه، به قوت جنبش در دانشگاه بستگی دارد.
۴. جنبش دانشجویی نباید مانند احزاب عمل کند؛ بلکه باید از درون دانشگاه بجوشد و سپس در بیرون پژواک داشته باشد.
۵. ایجاد جلسات فکری در دفاتر بسیج دانشجویی و نگارش متون تحلیلی ماهانه، میتواند تفکر و تحلیل دانشجویان را تقویت کند.
۶. مشورت با افراد آرمانگرا و صاحبنظر، مانع از خطا در تحلیلها خواهد شد.
۷. آرمانگرایی نباید به محافظهکاری یا سیاهنمایی منجر شود.
آرمانگرایی، مسئولیتپذیری و نقش جنبش دانشجویی
آرمانگرایی یعنی داشتن یک افق روشن، تلاشی مداوم برای رسیدن به آن، و مسئولیتپذیری در قبال آن آرمان. یک فرد آرمانگرا بهصورت پیشفرض، احساس مسئولیت میکند و تلاش دارد به آرمان خود برسد.
آرمانگرایی یعنی تلاش مداوم. یک فرد آرمانگرا تنها به حرف زدن و صدور بیانیه اکتفا نمیکند؛ بلکه برای رسیدن به هدف، فعالانه تلاش میکند.
آرمانگرایی یعنی امید. چون آرمانگرا یک افق مشخص دارد، پس امید دارد، جبهه خود را ناامید نمیکند، نقاط قوت را میبیند و به داشتههای خود توجه میکند.
آرمانگرایی یعنی مبنا داشتن. یعنی بر اساس مبانی روشن حرکت میکند، از آنها دفاع میکند و تحلیلهایش بر پایه اصول است.
اگر این ویژگیها در آرمانگرایی تعریف شود، چنین آرمانگرایی هرگز به ناامیدی، تخریب و تضعیف جبهه خودی منجر نخواهد شد.
آرمانگرایی ≠ بیمسئولیتی و غر زدن
گاهی آرمانگرایی را با یک رفتار مسئولیتناپذیر و تماشاگرانه اشتباه میگیریم. یعنی فردی که بیرون گود نشسته، فقط نقد میکند، غر میزند، بدون اینکه خودش در میدان باشد.
چنین فردی واقعیتها را نمیبیند.
نقاط قوت و دستاوردها را نادیده میگیرد.
به جبههبندیهای کلان (خودی و غیرخودی) بیتوجه است.
نه گذشته را در نظر دارد، نه آینده را.
اما آرمانگرایی واقعی چنین نیست. فرد آرمانگرا تمام وقت و انرژی خود را برای رسیدن به آن هدف صرف میکند. بله، در این مسیر ممکن است انتقاد کند، اعتراض کند، حتی فریاد بزند، اما در کنار آن تشویق و حمایت هم دارد.
نقاط قوت را ببینیم، روایتهای مثبت را بزرگ کنیم
یکی از ضعفهای ما این است که بیشتر بر ضعفها تمرکز میکنیم و کمتر به روایتهای مثبت و نقاط قوت میپردازیم.
مثلاً در حوزه مقاومت، بسیاری از موفقیتها کمتر دیده میشوند. شاید به دلایل مختلف رسانهای، سیاسی یا مدیریتی، این دستاوردها کمرنگ جلوه داده شوند. اما جنبش دانشجویی باید نقاط قوت را برجسته کند و از آنها روایتسازی کند.
بنابراین، آرمانگرایی باید تشویق شود، اما آرمانی که برآمده از مبانی روشن و مشخص است؛ نه آرمانی که صرفاً در اعتراض و مخالفت خلاصه شود.
جنبش دانشجویی در کجای این معادله قرار دارد؟
۱. امروز مهمترین مسئله کشور چیست؟
در حال حاضر، مهمترین مسئله کشور این است که آیا ایران میتواند یک قدرت مهم جهانی شود و مسیر مقاومت را ادامه دهد، یا باید این مسیر را رها کرده و نظم جدید جهانی را بپذیرد؟
۲. نقش جنبش دانشجویی چیست؟
جنبش دانشجویی همیشه در مسائل مهم کشور نقش داشته و امروز نیز باید در این چالش کلیدی کشور حضور فعال و مؤثر داشته باشد.
۳. چگونه میتوان اثرگذار بود؟
فضای دانشجویی بدون داشتن پایگاه قوی در داخل دانشگاه، در جامعه اثرگذار نخواهد بود.
جنبش دانشجویی اگر میخواهد در جامعه تأثیر بگذارد، ابتدا باید در دانشگاه اثرگذار باشد.
۴. چگونه در دانشگاه اثرگذار باشیم؟
باید یک تفکر عمیق، قوی و جدی در تشکلهای دانشجویی شکل بگیرد.
این تفکر باید بتواند پاسخگوی پرسشهای دانشجویان درباره آینده کشور و مسائل روز باشد.
تا زمانی که این تفکر پرورش پیدا نکند، جنبش دانشجویی نمیتواند اثرگذاری واقعی داشته باشد.
چگونه جنبش دانشجویی را تقویت کنیم؟
۱. توسعه کار فکری در تشکلهای دانشجویی
تا زمانی که یک تشکل، دیدگاه روشنی نداشته باشد، نمیتواند در دانشگاه تأثیر بگذارد. باید:
ابهامات دانشجویان درباره شرایط کشور را پاسخ دهد.
افق آینده کشور را تبیین کند.
راهکارهای خروج از چالشهای کشور را ارائه دهد.
۲. مطابق توصیه رهبر انقلاب، بر مواضع خود استوار بماند
رهبر انقلاب تأکید کردهاند که:
"حرفی را که میزنید، پای آن بایستید و بهراحتی دچار تردید نشوید. ".
اما این زمانی اتفاق میافتد که دانشجو یک تفکر عمیق و باور درونی داشته باشد.
۳. تقویت اراده، تلاش و ایمان برای عبور از سختیها
رهبر انقلاب بارها فرمودهاند که برای عبور از مشکلات، اراده، تلاش و ایمان به مسیر، سه عنصر کلیدی است. این ویژگیها زمانی در دانشجویان تقویت میشود که یک اعتقاد و تفکر قوی در میان آنها شکل بگیرد.
آرمانگرایی یعنی داشتن هدف، تلاش برای رسیدن به آن، امید و مسئولیتپذیری.
آرمانگرایی نباید به غر زدن و تخریب تبدیل شود.
نقاط قوت و موفقیتها را باید روایت کرد و برجسته نمود.
جنبش دانشجویی بدون پشتوانه فکری و اثرگذاری در دانشگاه، در جامعه نیز بیاثر خواهد بود.
برای موفقیت، جنبش دانشجویی باید تفکر قوی، تحلیل عمیق و استقامت بر مواضع خود داشته باشد.