تجدید حیات فکری از دانشگاهها/ مروری بر دیدار رمضانی رهبر انقلاب با دانشجویان

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- عاشوری، دبیر واحد خواهران اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل: دانشجویان توفیق حضور در محضر آقا را یافته و از مسیر یک ساله خویش سخن میگویند. یک تحلیل سیاسی هم، پر از نقد و سوال، در سایه روحیه مطالبهگریشان، ارائه میدهند و به انتظار سخنان آقا مینشینند تا با ترازوی کلام رهبر، به وزنکشی اقدامات و اندیشههای خود بپردازند.
الحمدالله که امسال نیز این دیدار رقم خورد. سخنان نمایندگان تشکلها خوب، درست، عمیق، اما گاهی تکراری و تکراری به نظر میرسید. تنها سخنران خانم که پشت تریبون قرار گرفت، گمان نمیکردم سرانجام مجموعهای پیدا شود که پشت آن تریبون بتواند علاوه بر نقد و بررسی و مطالبه و ارائه راهکار، گزارش عملکرد بدهد. گزارش عملکردی که در عمل مبسوط، اما به صورت مختصر ارائه گردید تا تقوا پیشه کنند و در زمان مقرر تریبون را تحویل دهند. آنقدر در سخن کوتاه بود که اشاره نشده بود دو محموله جهادیشان توسط اسرائیل مورد حمله قرار گرفته است. یک متن منسجم و ایده آل. نمایندگان صحبت کردند، به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل هم زمان نرسید، اما الحمدالله که متن به دست حضرت آقا رسید و آقا فرمودند جای این مباحث در برنامه بود و خواستار متن کامل شدند.. سخنرانی رهبر معظم آغاز شد. سخنان سرنوشت ساز و افقگشای بسیاری از این محفل ماندگار شد. بیتردید، این دیدار از زمرهی دیدارهایی بود که با صراحت تمام، بیپردهداری، سیلی صراحت را بر صورت عوامل داخلی و خارجی زد و تحلیل را به مرزهای دیگر واگذاشت.
بی شک یکی از تاریخیترین بیانات رهبری رقم خورد. افقهای روشنی در عرصه مذاکرات، سلاح هستهای، عملکرد فرماندهان نظامی در درگیری با رژیم صهیونیستی و ... ترسیم شد. این کلمات به گونهای بیان شد که ابهامی بر جا نگذارد. در این میان، دغدغههایی، چون اختلافافکنی و دو قطبیسازی، ناامیدسازی و بدبینی به مسئولان تصمیمگیر، بهوضوح تحت لوای این مسائل برجسته گردید و بر لزوم هوشیاری در برابر این توطئهها تاکید کردند.
دانشگاه و دانشجو
آری امروز واقعیت مهمی در جان ایران در حال رخ دادن است که هر ذهن ظاهربینی متوجه آن نمیشود. چشمی مثل چشم امام (ره) و سیدعلی خامنهای لازم دارد که بگوید الان وقت چیست؟ امام دهه پنجاه دانست و گفت زمانه قیام است. سید علی خامنهای در انتهای دهه نود گفت دوران تثبیت انقلاب را هم پشت سر گذاشتهایم و زمانه یک خیزش جدید است. یک رسش، یک انخلاع. موتور انقلاب در جان جامعه روشن شده و دیگر به این راحتی خاموش شدنی نیست. با این موتور روشن حالا زمانه کندن از خصلت انفعالی نسبت به غرب است که سالها مثل جام زهری، ذره ذره به جانمان ریخته بودند.
جنگ اصلی اینجا است. در سخنرانیهای مختلف ایشان به این هویت ایمانی اشاره کردند. بارها گفتند نیاز به تحول فکری داریم. او فشار اصلیِ جنگ شناختیِ دشمن را اینجا دیده و تولید محتوای لازم را در این جهت ضروری میداند.
پازل افول غرب رو به تکمیل است؛ این دگرگونی اما، ابتدا در «فکر»ها رقم خورد و بعد ظهور بیرونی پیدا کرد. این ذهن استکبار ستیزِ رهبرین انقلاب، دنیا را از اندیشه استکباری متداول و عادی شده در جهان خلاص کرد.
این خط را بارها و بارها در کلمات رهبری دیدهایم و این یعنی این ضلع مهم در سبک رهبری او یک نقش جدی و اساسی دارد؛ خط «تولید فکر». او این نکته را به صورت یک خلأ در جریان جوان آرمانجوی ما رصد کرده و میگوید: دانشگاه را دریابید. امسال نیز خاطرنشان کردند که هنوز هم توجه لازم به بازگشت به دانشگاه صورت نگرفته است. چون او به خوبی میداند غرب، روی «تولیدِ فکر» تمرکز کرده است. تولید فکر که نباشد، «هویت» به خطر میافتد. هویت؛ همان مسئلهای که که بارها و این بار هم از آن گفته شد. مواجهه «هویت» با «غرب» را به دو نتیجه منتج دانستند: خودباختگی و خودیافتگی! تجربهای که ما کسب کردهایم ما را به مرحله خودیافتگی رسانده است؛ یعنی مواجهه نوع دوم. آن هم به تدریج و از دل حوادث تلخ زندگی. زمانی که مردم احساس کردند ماورای این ظاهرِ اتوکشیدهی روشنِ گاهی با لبخندِ غرب، یک باطن خبیث و خائن وجود دارد، تدریجاً آن شوق، آن شیفتگی نسبت به تمدّن غرب در بین بسیاری از آحاد مردم و جوانها کاهش پیدا کرد.
حالا که سخن از غرب به میان آمد، این نکته را متذکر میشوم که رهبر انقلاب هرگز با آموختن از نقاط قوت غرب مخالفت نکردند. ایشان با غربگراییِ مخرب مخالفند؛ همان تفکری که به جان اندیشهها حمله میکند و آرمان را به انحراف میکشد. آرمان؛ همان نقطه اوجی که انقلاب اسلامی را رقم زد و توانست زیر میز تمامِ معادلات حساب شده غرب بزند.
در همین دیدار اشاره شد: «اگر چنانچه دو عامل که یکی عبارت است از «آرمان»، دوّمی «تلاش»؛ در یک ملّتی وجود داشته باشد، بودن و نبودن شخصیّتها خسارت است منتها به حرکت کلّی ضربهای نمیزند.»
در تداوم پیگیری این حلقه مفقوده، وقتی احتمالِ انفعال و وابستگی دانشجوی ایرانی نسبت به ماهیت باطل غربی مطرح میشود، باز علاج آن را «تولید محتوا» بیان میکنند: «کارهایی که شما میتوانید انجام بدهید، فکری که میتوانید تولید کنید، تحلیل عمیقی که میتوانید نسبت به مسائل داشته باشید و ارائه بدهید، همان تولید محتوایی است که ما انتظار داریم».
حضرت آقا مکررا از زوایای گوناگون به تولید اندیشه، آن هم در مخزن دانشگاه و در بستر تشکیلات اشاره میکنند: «[شما]تشکّلها مطالعه کنید، آماده بشوید و محیط دانشگاه را تحت تأثیر تفکّرات درست خودتان قرار بدهید».
اینکه در ابتدای این دیدار بیان میشود تشکلها نسبت به سالهای گذشته توانمندتر و پختهتر شدهاند حقیقت دارد. جریان انقلابی در تشکلهای دانشجویی، دچار انحطاط نشده، بلکه در جهت ارتقای حیات هویتی خویش گام برمیدارد. افقهای درست، کلان مسئلههای صحیح، انگیزه و نیت و روحیه قوی نشان از این حقیقت دارد. جنبش دانشجوییِ انقلابی از آیتالله خامنهای الهام گرفته و اندیشهاش را شنیده و پی گرفته و به «دغدغههای متعالی» و «آرمانهای تمدّنی» دست یافته است. این مسئله را در صیانت از اندیشهها در ۱۴۰۱ هم دیدیم. آنجا که علی وردیها و عجمیان ها، از اندیشه و آرمانِ روح الله حفاظت کردند، جلوه گری میکرد. تنها نقطه که به تلاش بسیار جدی تری نیاز دارد، آنهم به صورت جهادی، «تولید فکر» است.
مسائل اصلی و کلیدی کشور هم، اگر به بطن دانشگاهها راه نیابند، هرگز به سرانجام نخواهند رسید. از همین روست که معظمله بار دیگر بر لزوم بازگشت به دانشگاه تأکید نمودهاند. دانشگاه، برازندهترین کانون ترویج تفکر و شکوفایی اندیشه است.
امام خمینی (ره) دهه پنجاه را بهعنوان دوران بیداری عرفانی جامعه معرفی میکند؛ زمانی که مردم به خودآگاهی میرسند. این در حالی است که آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، چهل سال اول پس از انقلاب را دوران تثبیت این قله عرفانی میداند و مرحله بعدی را مرحله پُختگی و تحول میشمارد. این تحول باید درجدایی از تمدن فاخر و غربزدهای که در تمامی ابعاد وجودی و فرهنگی ما نفوذ کرده، شکل گیرد.
ایشان به شورای عالی انقلاب فرهنگی میفرمایند که محتوا و نظم فرهنگی ایران باید بر اساس اصول انقلاب بازطراحی گردد. در حوزه اقتصاد نیز تأکید میکنند که صحنه اقتصادی باید بر مبنای اصول اقتصاد مقاومتی و انقلابی شکل بگیرد. همه ارکان جامعه، اعم از حوزه و دانشگاه را هم به این سمت سوق میدهد. مهمترین عنصر در چنین تحولی، جوانان هستند؛ آنها که در انقلاب تربیت یافتهاند و زمان ثمردهی شان رسیده است و رسالتشان تولید فکر.
اما به واسطه کمتر از ۵ سال، روزنه رسالت جدیدی گشوده شده. دیگر تولید فکر به تنهایی و با این سرعت گره گشا نخواهد بود. الان در عصری به سر میبریم که بند و بستها گسسته شده، و زمان خیزشی نو برای ارتقاء به درجات بالاتر است.
این زمان، زمان جنگ و هجوم همهجانبه بر علیه کشور عزیز ماست. درگیریهایی چندوجهی در عرصهی بینالمللی بین ابرقدرتها و قدرتهای نوپا شکل گرفته، و ما شاهد تحولاتی عمیق در نظم جهانی هستیم؛ چه در عرصهی ژئوپلتیک، چه نظامی و چه اقتصادی.
غفلت در این اوضاع، به معنی از دست دادن تنها یک موقعیت نیست؛ بلکه به معنای از دست دادن تمام داشتهها و هویتمان است. جنگ، جنگ هویتی و تعیین کننده است. در شرایط جنگی هم باید جنگی عمل کرد.
پس آن نقطه خلا را کاملتر میکنیم. دیگر تولید فکر نه؛ بلکه «تولید فکر تهاجمی» عبارت صحیح خواهد بود. روی کلیدواژه «تهاجمی» بایستید و فکر کنید. اندیشه توحیدی حالت انفعال نسبت به باطل دارد. او همواره حمله کننده و تهاجمی است. اندیشهای که اساسا در وضعیت انفعال است توحیدی نیست.
برای اینکه پایمان به دانشگاه باز شود باید زبان تبیین را بیاموزیم، کفش پولادین به پا و کمر همت را محکم کنیم. امروز خط مقدم، این سنگر است که باید فتح شود.
مسائل جاری سیاسی
با همان پیش فرض تحولات جهانی و جنگی بودن شرایط ادامه میدهیم. تمام سخنان آقا در عرصه مذاکرات، دعواهای باطل سیاسی داخل، سلاح هستهای و فرماندهان نظامی در درگیری با اسرائیل با صراحت تمام بیان شدند و تحلیلهای بسیاری هم من باب این مسائل مطرح گردیده. من از آنها گذر میکنم تا کاغذ را بیهوده سیاه نکرده باشم و فقط اکتفا کنم ب چند توصیه مهم آقا:
۱- نقد کنید، اما تهمت نزنید؛ انتقاد با تهمت زدن فرق میکند.
۲_ احتمال یک محاسبهی درست را همیشه بدهید، که ممکن است پشت این تصمیمگیری یک محاسبهی درستِ واقعیای وجود داشته باشد.
۳_ فرضیّات احتمالی را مسلّم ندانید.
۴_ در انتقادها مراقب باشید بنبستنمایی نشود.
در سالی که گذشت، این اصول حتی در میان اهل خرد نیز گاه نادیده گرفته شد و بر ما فرض است که رسالت جدیدی را با رعایت این نکات آغاز کنیم.
به عنوان حسن ختام، گریز مختصری به اقتصاد، دغدغهای که در رأس اولویتهای کشور قرار دارد و مقام معظم رهبری نیز بارها بر آن تأکید کردهاند میزنم. به این نکته اشاره میکنم، زیرا در کلام حضرت آقا، راه خروج از بحرانها نهفته است و بار دیگر بیان شد. ایشان فرمودند: «هنر بزرگ امام (رضوان الله علیه) این بود که اوّلاً با «ملّت» حرف زد، نه با یک قشر خاص، نه با یک حزب یا با یک مجموعهی خاص؛ با ملّت ایران حرف زد، به ملّت هویّت داد، از ملّت مطالبه و اظهار توقّع کرد؛ ملّت را به میدان آورد، وارد میدان کرد؛ این هنر بزرگ امام است. در هیچ یک از قضایای گذشته، این حرکت عظیم ملّی با دعوت کسی مثل امام ــ که البتّه هیچ کس را مثل امام نداشتیم ــ سابقه ندارد.»
مردم، نقطهی کانونی گرهگشاییها هستند. در اقتصاد ما به یک فرماندهی واحد اقتصادی در شرایط جنگی نیاز داریم. انتظار داریم که تمامی مسائل در این فضای جنگی مورد توجه قرار گیرند؛ به گونهای که هرگونه تغییر قیمت یا خدمترسانی، هر تغییر هر کنش، همگی متناسب با شرایط جنگی باشد. جامعه حس کند که همه ابعاد کشور و حکومت و همه بخشهای حاکمیت با یکدیگر همدل هستند تا مردم را در زیر این فشار اقتصادی کمک کنند. همیشه در جمهوری اسلامی هرکجا گره گشایی شده و مشکلی پیش رفته، مردم محور و مردم پایه بوده است؛ چه در انقلاب، چه در دفاع مقدس و چه در مواجهه با بحران کرونا.
ما به این باوریم که با ملت بزرگ و پرعزم خود، که همواره غیرقابل پیشبینی بوده و نشان داده که میتواند معادلات جهانی را به هم بزند، بر این اساس، راه برونرفت، مردم محور کردن مسائل است. توضیح مستند و تخصصی آن در این مقال نمیگنجد و در آینده از آن خواهم نوشت.