«ستاره میبارید» روایت زنان در جنگ؛ قهرمانانی خاکستری، نه اسطورههای بینقص

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، کتاب «ستاره میبارید» فقط درباره جنگ نیست. درباره زندگی، عشق، خانواده، ایثار و مقاومت است. در این داستان، زنان نه در حاشیهاند و نه فقط در نقش پشتیبان؛ بلکه خودشان محور اصلی روایت هستند.
ستاره میبارید» را که میخوانید با روایتی زنانه از جنگ مواجه میشوید. اما زنان این داستان، قرار نیست قهرمانانی دست نیافتنی باشند. آنها از جنس همان زنانی هستند که هرروز در اطرافتان میبینید و با آنها زندگی میکنید. زنانی که سیاه یا سفید مطلق نیستند. زنانی که جنگ را دوست ندارند ولی با همه وجود از مردانشان حمایت کرده و حامی و پشتیبان رزمندگان و جبهه هستند. زنان و مادرانی که دعا میکنند جنگ زودتر تمام شود، دلشان نمیخواهد مردان خانهشان به جنگ بروند، ولی وقتی لازم است، در کنار مردانی که در جبههها میجنگند، در خانهها، بیمارستانها و شهرهای جنگزده، در خط مقدم مقاومت قرار دارند.
محبوبه در رمان ستاره میبارید، شبیه اکثر مادران ایرانی است که شاید موافق همه کارهای فرزندانش نباشد، شاید زندگی همیشه روی خوش به او نشان نداده است ولی حواسش همیشه به همه اعضای خانواده بوده و با همه خستگیها و غمها نخ تسبیح خانواده است.
ایدهای که از جنگ متولد شد
فاطمه سلیمانی نویسنده رمان ستاره میبارید از ایده اولیه نگارش کتاب و خلق شخصیتهای آن به خبرنگار دانشجو گفت: ایده اولیه رمان از پیشنهاد آقای جواد کلاته، مدیر انتشارات ۲۷ بعثت شکل گرفت. آقای کلاته از من داستانی با محوریت حضور زنان در جنگ و پشتیبانی دفاع مقدس خواست. او در ابتدا به دنبال خلق شخصیتی بود که بتواند نمایندهای از زنان ایثارگر باشد.
سلیمانی درباره خلق شخصیت محبوبه و خلق داستان زنانهاش ادامه داد: میخواستم شخصیت داستانم مادر بودن، صبر و ایستادگی را نشان دهد. اما نمیخواستم یک زن ایده ال و بینقص خلق کنم. محبوبه مثل همه ما؛ گاهی احساساتی، گاهی خشمگین، گاهی ناامید، اما در نهایت قوی است. یکی از مهمترین ویژگیهای «ستاره میبارید» نحوه شخصیتپردازی زنان است. برخلاف بسیاری از داستانهای حوزه ادبیات پایداری که گاهی زنان را قربانی نشان داده و یا آنها را در حد شخصیتهایی اسطورهای و بینقص بالا میبرند، این رمان زنانی واقعی را روایت میکند؛ زنانی که گاهی دلسوز، گاهی حسود، گاهی ضعیف و گاهی بسیار قدرتمند هستند.
سلیمانی دراینباره توضیح داد: در سینما و روایتهای امروز در ایران دو تصویر از زنان وجود دارد؛ یکی زنانی که همیشه شکستخوردهاند و قربانی شرایط هستند و دیگری زنانی که بیشازحد قوی و بی احساس هستند. اما من دوست دارم زنان واقعی را به مخاطب معرفی کنم. زنانی که مثل همه ما زندگی میکنند، احساس دارند و در شرایط سخت انتخابهای متفاوتی دارند.
او اضافه کرد: فضای خانوادگی محبوبه، مادرشوهرش و دیگر زنان داستان، کاملاً برگرفته از واقعیتهای جامعه است. در این داستان زنان در کنار سختیهای جنگ، با چالشهای اجتماعی، سنتها و روابط خانوادگی هم درگیرند.
روایتی با شخصیتهای زنده
یکی از ویژگیهای این رمان، تعدد شخصیتها و سبک نویسنده در روایت آنها است. سلیمانی ازندریانی در این خصوص گفت: از ابتدا قصد داشتم داستانی پر از شخصیتهای واقعی خلق کنم.
او در ادامه بیان کرد: اکثر اوقات داستان را از ابتدا تا انتها طرحریزی نمیکنم، بلکه صحنهبهصحنه پیش میروم، ابتدا شخصیتها را خلق کرده، داستانهایشان را در ذهن میسازم و بعد در دل ماجرا قرارشان میدهم. در کتاب ستاره میبارید، هر شخصیت هرچند کوچک، داستان و هویتی مستقل دارد.
این سبک گاهی باعث میشود در فصلهای ابتدایی، تعدد نامها و شخصیتها کمی مخاطب را گیج کند. اما بهمرور همه چیز در جای خود قرار میگیرد. فاطمه سلیمانی درباره این موضوع توضیح داد: بعضی از خوانندگان شاید در ابتدا از تعدد شخصیتها خسته شوند، اما اگر داستان را ادامه دهند، متوجه میشوند هر کدام از شخصیتها نقشی کلیدی در داستان دارند. در زندگی واقعی هم ما در خلأ زندگی نمیکنیم، آدمهای اطرافمان هرکدام داستانی داشته و روی زندگی ما نیز تأثیر میگذارند و این چیزی بود که میخواستم در داستان نشان دهم.
کتابی برای همه، نه فقط یک قشر خاص
سلیمانی تأکید داشت هدفش از نوشتن این رمان، ایجاد ارتباط با مخاطبان مختلف بوده است. و داستان فقط برای یک قشر خاص یا گروه سنی مشخص نوشته نشده است. بلکه سعی کرده است مخاطبانی از سنین و طبقات مختلف با داستان ارتباط برقرار کنند. او در این باره گفت: اول نگران بودم خوانندگان نتوانند با کتاب ارتباط بگیرند. اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. حتی آقایان هم که شاید انتظار نداشتم، این کتاب را خوانده و دوست داشتند. نویسنده رمان ستاره میبارید ادامه داد: سعی کردم داستان را طوری بنویسم که از نوجوان ۱۴ ساله تا خواننده بزرگسال از مطالعه کتاب لذت ببرد.
نگاهی متفاوت به جنگ و زنان
«ستاره میبارید» فقط درباره جنگ نیست. این کتاب درباره زندگی، عشق، خانواده، ایثار و مقاومت است. نویسنده سعی کرده است بهجای آنکه فقط جنگ را روایت کند. نشان دهد که جنگ چگونه در دل خانهها و زندگی مردم نفوذ کرد و چطور زنان با تمام توان ایستادگی کردند.
در این داستان، زنان نه در حاشیهاند و نه فقط در نقش پشتیبان؛ بلکه خودشان محور اصلی روایت هستند. محبوبه، مادر داستان، نهفقط بهعنوان یک زن که برای فرزندش انتظار میکشد، بلکه بهعنوان فردی که در این مسیر رشد میکند و تغییر مییابد، قهرمان داستان میشود.
روایتی انسانی از روزهای سخت
ستاره میبارید را میتوان یکی از رمانهای متفاوت درباره دفاع مقدس دانست که با زبانی ساده و روان، اما با نگاهی عمیق و واقعگرایانه، نقش زنان را در آن دوران به تصویر میکشد. این رمان نشان میدهد در کنار مردانی که در جبههها جنگیدند، زنانی بودند که در خانهها، بیمارستانها و شهرهای جنگزده، در خط مقدم مقاومت قرار داشتند. سلیمانی ازندریانی با خلق شخصیتهایی زنده و ملموس، داستانی را روایت کرده است که نه فقط درباره جنگ، بلکه درباره زندگی است.
این کتاب نه تنها برای علاقهمندان به ادبیات دفاع مقدس، بلکه برای تمام کسانی که به داستانهای واقعی، عمیق و انسانی علاقه دارند، توصیه میشود.