سریال پایتخت 7 در میانه محبوبیت و گرفتار شدن در وایرالهای فضای مجازی

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، آنچه که در روزنامه فرهیختگان مطرح می شود متفاوت نقادی هایی است که روزنامه هم میهن آن را مطرح می کند. در دیدگاه موافق بیان می شود که «پایتخت یکتنه به اندازه کل نمایش خانگی مخاطب گرفته» اما در دیدگاه مخالف فصل هفتم از سریال پایتخت انتظارات را برآورده نکرده و فیلمنامه گرفتار موضوعاتی شده که در فضای مجازی، وایرال شده است.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی به میزان محبوبیت سریال پایتخت ۷ در ایام نوروز ۱۴۰۴ در میان سایر تولیدات رسانهای پخش شده در این ایام پرداخت و نوشت: تقریباً تمام اخبار یک ماه اخیر سینما، تلویزیون و نمایش خانگی داخلی تحتتأثیر پخش فصل هفتم «پایتخت» قرار گرفت. بیراه نگفتهایم اگر بگوییم پایتخت روی اکران نوروز هم بیتأثیر نبوده و اخبار و تبلیغات سینماییهای نوروزی را به حاشیه کشانده و حتی روی خالی شدن صندلیهای سانس ساعت ۲۲ کشور اثر گذاشته است. پایتخت موجی را ایجاد کرد که اتفاقات آثار نمایش خانگی هم به کلی در حاشیه قرار گرفت. بر اساس آمار میتوان چنین استدلال کرد که پایتخت یکتنه به اندازه کل نمایش خانگی مخاطب گرفته و این موضوع بار دیگر به همه یادآوری کرد که تلویزیون چه قدرت بلامنازعی در رسانههای کشور دارد!
اتفاقات اخیری که برای پایتخت رخ داد نشان داد مخاطب ایرانی نه تنها از مدیوم تلویزیون بریده نشده بلکه دقیقاً در لحظه انتظار است تا به دلیل عملکرد ضعیف باقی مدیومها –بهخصوص در کمدی– به اوقات فراغتش به تلویزیون پناه ببرد و انتظار اثری قابل دیدن را بکشد که بتواند برای آمدن قسمت تازه آن لحظهشماری کند. برای آنکه آنچه تشریح کردیم برایتان عینیتر شود کافی است به تلوبیون بروید و نگاهی به میزان دنبالکنندههای پایتخت بیندازید؛ رقم ۲۷ میلیون بازدید برای سریالی که تازه به نیمه رسیده، آن هم در وضعیتی که نمایش خانگی خود را با زور تبلیغات سرپا نگه داشته و سینما در بازه زمانی نوروز تنها یک مخاطب جدی داشته، چیزی شبیه به معجزه است. معجزهای که تنها از قدرت تلویزیون برمیآید.
در قسمت دهم و یازدهم پایتخت، کاراکتر بهتاش به قصه بازمیگردد، به چه شکل؟ با بازگشت به خانواده. کاراکتری که در فصل ششم این سریال محل بحثهای پیرامون حضورش در سریال و بدآموزی شخصیت او شد و این بحثها حتی به سطح مقامات هم کشیده شد. ماجرای بازگشت بهتاش تنها گوشهای است از نگاه راهبردیای که سازندگان پایتخت دارند و بدون بیان گلدرشت و نصیحت مستقیم مخاطب، درباره چنین موضوعات مهمی موضعگیری میکنند.
این در حالی است که روزنامه هم میهن با تیتر «سریال پایتخت۷ انتظارات را برآورده نکرده / فیلمنامه گرفتار موضوعاتی شده که در فضای مجازی، وایرال شده» فضایی متفاوت از سریال را مطرح می کند و می نویسد: این روزها چه اهل تلویزیون نگاه کردن باشید چه نه، در هر محفل و جمع، همچنین شبکههای اجتماعی صحبت درباره فصل هفتم سریال «پایتخت» در جریان است. یکی از دلایل اصلی این اتفاق، به نوستالژی جمعی است که این مجموعه برای مردم ایران ایجاد کرده؛ سریالی که ۱۴ سال پیش کار ساخت فصل اول آن شروع شد و در نوروز ۱۳۹۰ روی آنتن شبکه یک رفت. این سریال از همان قسمتهای ابتدایی مورد توجه مخاطب عام و منتقدان قرار گرفت و پس از مدتی به یکی از مجموعههای پربیننده تلویزیون تبدیل شد.
اما از فصل چهارم روند تغییر پیدا کرد و سریال «پایتخت» در یک تحول بزرگ به یک مجموعه تقریباً آپارتمانی تبدیل شد که بیشتر اتفاقاتش در محیط خانه و همان شهر کوچک واقع میشد. افت فصل چهارم، باعث شد که در فصل پنجم نویسندگان قصه را با یک سفر خارج از کشور و با داستانهای با هیجان بیشتری همراه کنند. این روند تا جایی پیش رفت که حتی خانواده معمولی به جدال با نیروهای داعش رسیدند. اما فصل ششم دوباره همهچیز به داخل خانه و شهر برگشت و اتفاقات کمتر بود. این فصل بهدلیل مصادفشدن با کرونا، از نیمه متوقف شد و دو قسمت آخر آن با یکسال تاخیر روی آنتن رفت.
فصل هفتم در زمینه فیلمنامه و پیشبرد داستان چند تفاوت با دیگر فصلها دارد که بیشتر آن را در معرض نقد قرار میدهد. تفاوت اصلی میان قصه و فیلمنامه فصل آخر با دیگر فصول این مجموعه، به درونمایه اصلی «پایتخت» برمیگردد که آن را از فصل اول جذاب کرده بود. این درونمایه اتفاقاتی بود که تقریباً هر چندسکانس یکبار برای افراد این خانواده میافتاد؛ اتفاقاتی که تلخ و شیرین مخاطب را در یک تبوتاب همیشگی نگه میداشت و مدام بیننده خواستار این بود که بداند نتیجه هرکدام از این اتفاقها و گرهها چه خواهد شد.
مبنای اصلی قصه «پایتخت» براساس چهار شخصیت اصلی نقی، ارسطو، باباپنجعلی و هما شکل گرفت و بهمرور زمان شخصیتهای جدیدی به قصه اضافه شد که هرکدام بهصورت کوتاه وارد داستان شدند و اگر مورد توجه قرار گرفتند، در فصول بعدی به آنها بیشتر پرداخته شد. مانند شخصیت فهیمه، بهبود، بهتاش، رحمت امینی و... در طول داستان هم برخی شخصیتها مانند بابا پنجعلی و بهبود از قصه حذف شدند.
در فصل هفتم هم تعدادی شخصیت جدید به بدنه اصلی سریال الصاق شدند. کاراکترهایی مثل شهربانو همسر ارسطو، ارشاد خواستگار سارا و پررنگشدن نقش برادران رحمت یعنی رحمان و رحیم. ازسویدیگر بهروز، پسر کوچک فهیمه هم از شخصیتهایی است که طی این هفتفصل بهمرور بزرگ شد و حالا در نقش یک پسر نوجوان قویهیکل در این سریال حضور دارد. همچنین حضور و بازی سارا و نیکا در فصل هفتم، شکل دیگری گرفته. آنها که تا پیش از این فقط در حاشیه قصه و فضاپرکن بودند، حالا به محورهای اصلی خردهروایتهای سریال تبدیل شدهاند.
اما مسئله مهمی که در این فصل بهچشم میآید این است که هیچکدام از شخصیتهای جدیدی که به داستان اضافه شدهاند، اتفاق مهمی را در قصه رقم نزدهاند. یا اگر بخشی از بار قصه را به همراه دارند، خود شخصیت آنچنان درست ساخته و پرداخته نشده که بتواند برای مخاطب قابل پذیرش باشد. همه این کاراکترها درواقع در مسیر برجستهتر شدن شخصیت نقی پیش میروند تا او را در شرایط جدید قرار دهند و مخاطب واکنشهای او را ببیند. این موضوع در فصلهای گذشته هم وجود داشت، اما در این ۱۳ قسمت که از فصل هفتم گذشته، بهشکل عریانتری دیده میشود.