
ترامپ هم بخواهد، نمیشود! /رییس جمهور آمریکا میتواند تحریمها را بردارد؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-امیرپارسا مهرانزاد؛ طی بیش از چهار دهه، تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران به ابزاری چندلایه و پیچیده برای اِعمال فشار سیاسی، اقتصادی و امنیتی بدل شدهاند. در این چارچوب، پرسش اساسی این است که چرا با وجود چهار دهه مذاکره، بهویژه در قالبهای دیپلماتیک مشخص از سال ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۴، امکان رفع ساختاری این تحریمها فراهم نشده است؟ این نوشتار در پی آن است تا ضمن بررسی نظام حقوقی تحریمهای ایالات متحده، تبیینی ساختاری از چرایی ناکارآمدی مذاکرات هستهای در رفع یا لغو این تحریمها ارائه کند.
ماهیت حقوقی و ساختاری تحریمهای ایالات متحده
تحریمهای ایالات متحده علیه ایران بهطور کلی به سه دسته اصلی تقسیم میشوند:
۱. تحریمهای اولیه (Primary Sanctions): تحریمهایی که اتباع، نهادها و شرکتهای آمریکایی را از تعامل اقتصادی با ایران منع میکنند. این تحریمها عمدتاً از سال ۱۹۷۹ با فرمان اجرایی رئیسجمهور وقت آغاز شد و تا امروز ادامه یافته است.
۲. تحریمهای ثانویه (Secondary Sanctions): این تحریمها شرکتها و اتباع غیرآمریکایی را هدف قرار میدهند که با بخشهای خاصی از اقتصاد ایران (نظیر انرژی، بانکداری و کشتیرانی) تعامل دارند. ابزار اصلی اِعمال آنها، تهدید به قطع دسترسی به بازار آمریکا یا نظام مالی دلار است.
۳. تحریمهای موضوعمحور: این دسته شامل تحریمهایی با محورهای خاص است، از جمله تحریمهای هستهای (مثلاً بر اساس قانون ISA یا TRA)، تحریمهای تروریستی (نظیر قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی خارجی توسط وزارت خارجه آمریکا)، تحریمهای حقوق بشری، سایبری، موشکی و منطقهای.
تعدادی از مهمترین قوانینی که زیربنای این تحریمها را تشکیل میدهند عبارتاند از:
International Emergency Economic Powers Act (IEEPA)
Iran Sanctions Act (ISA)
Comprehensive Iran Sanctions, Accountability, and Divestment Act (CISADA)
Countering America's Adversaries Through Sanctions Act (CAATSA)
Iran Freedom and Counter-Proliferation Act (IFCA)
بخش عمدهای از این قوانین در قالب مصوبات کنگره است و لغو یا تعدیل آنها نیازمند تصمیمگیری مشترک سنا و مجلس نمایندگان و امضای رئیسجمهور است. اختیارات رئیسجمهور صرفاً شامل تعلیق (waiver) موقت اجرای برخی مفاد است، نه لغو دائمی (repeal).
بررسی عملکرد مذاکرات هستهای در مواجهه با ساختار تحریمها
مذاکرات هستهای از سال ۱۳۸۲ با ابتکار بیانیه سعدآباد آغاز شد و در سالهای پس از آن، در قالب توافقهای بروکسل، پاریس، ژنو و نهایتاً برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۱۳۹۴ ادامه یافت. هدف اصلی این مذاکرات برای ایران، کاهش فشارهای بینالمللی و بهویژه لغو تحریمها از مسیر تفاهم دیپلماتیک بود.
با این حال، ساختار تحریمهای ایالات متحده بهگونهای طراحی شده بود که تنها بخشی از آنها مشمول مذاکرات میشد. در برجام، صرفاً تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای در قالب یک فرآیند تدریجی و تعلیقی مورد توافق قرار گرفت. بسیاری از تحریمها، نظیر موارد حقوق بشری و مربوط به فعالیتهای منطقهای، بهطور کامل خارج از مذاکرات باقی ماند.
علاوه بر این، حتی در مورد تحریمهای مورد مذاکره نیز، سیاست آمریکا بر تعلیق موقت (و نه لغو دائمی) استوار بود. بر همین اساس، با تغییر دولت در ایالات متحده، امکان بازگرداندن سریع تحریمها عملاً فراهم شد، همانگونه که در سال ۱۳۹۷ با خروج دولت ترامپ از برجام رخ داد.
محدودیت حقوقی رئیسجمهور آمریکا در لغو تحریمها!
مطابق ساختار حقوقی ایالات متحده، تنها بخشی از تحریمها از طریق فرمانهای اجرایی وضع شدهاند که قابل لغو یا تعلیق توسط رئیسجمهور هستند. در مقابل، تحریمهایی که مبتنی بر مصوبات کنگره هستند (نظیر CAATSA و IFCA) تنها با فرآیند قانونگذاری و رأی اکثریت در کنگره قابل لغو هستند.
این محدودیت، عملاً توان دولت ایالات متحده را در ارائه تضمینهای بلندمدت برای تعهدات ضدتحریمی کاهش میدهد و هرگونه توافق را به اراده ناپایدار دولتها وابسته میسازد.
کلام آخر
با توجه به ساختار پیچیده و چندلایه تحریمهای ایالات متحده، و با در نظر گرفتن محدودیتهای حقوقی دولت آمریکا در لغو کامل این تحریمها، میتوان نتیجه گرفت که:
نظام تحریمهای آمریکا ابزار فشار بلندمدت است که اهداف فراتر از مسئله هستهای را دنبال میکند.
مذاکرات هستهای، بهتنهایی قابلیت حذف این ساختار را ندارند، مگر آنکه با تغییر بنیادین در رویکرد استراتژیک ایالات متحده نسبت به ایران همراه شوند.
تکیه صرف بر دیپلماسی بدون موازنه قدرت در صحنه منطقهای و بینالمللی، نمیتواند به رفع ساختاری تحریمها منجر شود.
برای عبور از فشارهای تحریمی، بازتعریف الگوی اقتصادی، تنوعبخشی به شرکای تجاری، ارتقای شفافیت نهادی و تقویت سرمایه اجتماعی از مسیر گفتوگوی ملی ضروری است.
*امیرپارسا مهرانزاد، مدیرمسئول نشریه سیاسی-دانشجویی هفتِتیر
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است