
ایران چگونه از تاکتیک «فریب موشکی» برای حمله به رژیم اسرائیل بهره برد؟


به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ با افزایش تنشهای منطقهای و در پی حملات تجاوزگرانه رژیم اسرائیل به ایران، تهران پاسخی حسابشده اما سنگین ارائه داد. این واکنش نهتنها بهعنوان یک پاسخ نظامی تفسیر شد، بلکه نشاندهنده تحولی راهبردی در الگوی جنگی ایران بود: بهرهگیری از حیله موشکی برای مقابله با برتری هوایی و فناوری پیشرفته دفاعی رژیم اسرائیل.
تاکتیک فریب: طراحی یک حمله ترکیبی
ایران در عملیات «وعده صادق ۲» نوعی جنگ ترکیبی طراحی کرد که در آن، تسلسل و تنوع ابزارهای تهاجمی نقشی کلیدی ایفا کردند. این حملات با پهپادهای کند و کوچک آغاز شد؛ ابزارهایی که شاید قدرت تخریب بالایی ندارند، اما در شناسایی موقعیت و فرسایش سامانههای دفاعی بسیار مؤثرند.
این پهپادها پس از جلب توجه و مصرف سامانههای پدافندی دشمن، راه را برای موج دوم - شامل موشکهای کروز و موشکهای هدایتشونده با دقت بالا - باز کردند. نهایتاً، موشکهای بالستیک با قدرت تخریب بالا، ضربه نهایی را وارد کردند. این ترتیبِ لایهمندِ حمله، اساس فریب موشکی ایران را شکل میدهد.
ویژگیهای موشکهای استفادهشده
موشکهای کروز بهدلیل پرواز در ارتفاع پایین، اغلب از رادارها پنهان میمانند و تشخیص آنها دشوار است. از سوی دیگر، موشکهای بالستیک اگرچه مسیرشان تا حدودی قابل پیشبینی است، اما به دلیل حجم زیاد و نوع شلیک همزمان، میتوانند سیستمهای دفاعی را بهطور کامل از کار بیندازند.
این ساختار طراحی، به گفته حسین حقیان، پژوهشگر امور دفاعی ایران، باعث شد نهتنها سامانه گنبد آهنین دچار اختلال شود، بلکه نیروی هوایی رژیم اسرائیل نیز برای مقابله با موج حملات به میدان بیاید؛ رخدادی که بهندرت در دفاع از داخل اسرائیل اتفاق میافتد.
فرسایش پدافند اسرائیل و برتری تاکتیکی ایران
ترکیب همزمان پهپادهای انتحاری، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک، دست ایران را برای استراتژی فرسایش باز گذاشت. از آنجا که رژیم اسرائیل مجبور شد برای هر دسته حمله، پاسخی متناسب بدهد، ذخایر موشکهای رهگیرش بهسرعت مصرف شد و نیاز به کمکهای نظامی آمریکا و بریتانیا به وجود آمد.
حقیان میگوید: «هر بار که اسرائیل موشکی را رهگیری میکند، از ذخایر گرانقیمت خود میکاهد، اما ایران همچنان قادر است از هزاران پایگاه و پناهگاه زیرزمینی، موجهای بعدی را روانه کند.»
ایران با تکیه بر مساحت گسترده جغرافیایی خود و برخورداری از بیش از سه هزار موشک، امکان پراکندگی اهداف و ادامه عملیات را حفظ کرده است. این موضوع مزیتی جدی در جنگهای غیرقرینه محسوب میشود.
ایجاد هراس در جبهه داخلی اسرائیل
جنگ موشکی اخیر نشان داد که ایران میتواند بهراحتی در عمق خاک اسرائیل تأثیرگذار باشد؛ مسئلهای که پیشتر با چنین وسعت و سازماندهی مشاهده نشده بود. در پی این حملات، مناطق گستردهای از اسرائیل دچار فلج شد، پروازها متوقف گردید و اضطراب در میان مردم گسترش یافت.
هدف ایران از حملات اخیر، فقط تلافی یا انتقام نبود، بلکه ارسال پیام روانی به جامعه اسرائیلی و کاهش اعتماد عمومی به ساختار دفاعی این رژیم نیز مطرح بود.
استفاده از جغرافیا
رژیم اسرائیل بهدلیل وسعت کم جغرافیایی، میتواند پدافند هوایی خود را فشرده و هماهنگ نگه دارد، اما همین تراکم جغرافیایی بهمعنای افزایش خطر در برابر هر هدفی است که مورد اصابت قرار میگیرد. در مقابل، ایران با وسعتی چندبرابری، امکان اختفا و مانور بیشتری دارد، اما تأمین امنیت سراسری در آن دشوارتر است.
یک نکته مسلم است: تاکتیکهای موشکی و پهپادی ایران در جنگ اخیر، موجب تغییر جدی در معادله بازدارندگی و برتری نظامی در خاورمیانه شدهاند.
از سوی دیگر، واکنش آمریکا و بریتانیا در حمایت مستقیم از رژیم اسرائیل نشان میدهد که قدرتهای جهانی از این تحولات نگران شدهاند، چرا که نشان میدهد ایران دیگر تنها یک تهدید بالقوه نیست، بلکه بازیگری فعال در میدان نبرد است که میتواند قواعد بازی را تغییر دهد و آنها را از اهداف استعماری خود دور کند.