گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»، رضا صفری؛ فاطمه الگوست؛ حياتش، فكرش و حتي لحظات پاياني زندگي او همه و همه وسيع و پردامنه است؛ مادر فاطمه (س) زني بود به نام خديجه دختر خويلد، خديجه در يكي از خانوادههاي اصيل و شريف قريش به دنيا آمد. او در زندگي زناشويي، كانون گرمي به وجود آورد؛ هم كدبانو بود و هم مدير. در موقع گرفتاري ها، محمد (ص) را دلداري ميداد و همواره مشوق و اميد دهندة شوهرش بود.
حضرت محمد (ص) هر زمان از دست كفار، آزار و شكنجه ميديد وقتي به خانه ميآمد از مهر و محبت خديجه برخوردار ميگشت. آن بانوي رشيد و روشنفكر در واقع مشاور خوبي براي حضرت محمد (ص) بود و اموالش را در راه اشاعه و ترويج دين خدا خرج كرد.
بنا بر دستور آسماني خداوند به محمد (ص) امر ميفرمايد كه چهل شبانه روز از خديجه دوري اختيار كند. پس آن حضرت چهل روز به خانه خديجه نرفت و روزها را روزه ميداشت و شبها تا صبح عبادت ميكرد.
سپس رسول خدا (ص) عمار را به سوي خديجه فرستاد تا علت دوري را به او بگويد ،كه اين، امرِ پروردگار است.
چون چهل روز به پايان رسيد جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و گفت اي محمد (ص) مهيا شو! براي تحفه و كرامت من پس ناگاه ميكائيل نازل شد و طبقي آورد كه با دستمالي مائدههاي بهشتي روي آن پوشيده شده بود و در پيش آن حضرت گذاشت و عرض كرد: پروردگار تو ميفرمايد كه امشب با اين طعام افطار كن؛ پس از افطار، جبرئيل گفت بايد هم اكنون به خانه خديجه روي كه پروردگار ميخواهد از نسل تو ذرية طيبهاي خلق نمايد؛ پس آن حضرت داخل خانه خديجه شد.
در خصوص تولد فاطمه (س) امام صادق (ع) ميفرمايد: هنگامي كه خديجه با رسول خدا (ص) ازدواج كرد، زنان مكه با وي قطع رابطه نمودند، به خانهاش نميرفتند و به او سلام نميكردند. مراقب بودند كسي به خانه او رفت و آمد نكند.
بانوان اشراف، خديجه را تنها گذاشتند و با او انس و الفت نميگرفتند و به همين جهت آن زن شريف ناراحت و اندوهناك بود. كم كم با تنهايي خو گرفت، ولي هنگاميكه آبستن شد از غم تنهايي نجات يافت؛ با كودكي كه در شكم داشت انس گرفت و با او راز و نياز ميكرد.
دوران آبستني سپري شد و هنگام ولادت زهرا (س) فرا رسيد، درد بر خديجه غالب شد، كسي از زنان قريش به فرياد او نرسيد؛ زيرا همه ميگفتند خديجه، نصيحت ما را نپذيرفت و برخلاف صلاحديد ما با يتيم تهيدستي ازدواج كرد، اما فرشتگان خداو حوريان بهشتي و زنان آسماني از جمله آسيه و مريم (س)، در آن وقت به خدمت او شتافتند و اختر فروزان آسمان نبوت پا به عرصة گيتي نهاد.
در تاريخ تولد آن حضرت، نظرات متفاوت و گوناگون است؛ بعضي روز بيستم جمادي الاخر سال پنجم بعثت نوشتهاند و در كافي و مناقب سال دوم بعثت نوشتهاند. در هر حال روز دهم يا بيستم جماديالاخر ثبت شده است.
خداوند منان 9 نام آسماني را به او عطاء فرمود است: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه ، محدثه و زهرا
صديقه = معصومه؛ مباركه = صاحب بركت در علم و فضل و كمالات و معجزات ؛ طاهره = پاكيزه از صفات نقص ؛ زكيه = نمو كننده در كمالات و خيرات ؛ راضيه = راضي به قضاي الهي ؛ مرضيه = پسنديده خدا و دوستان خدا ؛ محدثه = خبر دهنده از غيب و كسي كه ملك و فرشته با او سخن گويد؛ زهرا = نوراني به نور دروني و بيروني؛ فاطمه = جدا شده از هر زشتي و بريده شده از هر بدي و بازگرفته شده از آلودگي ها.
فاطمة زهرا آخرين و كوچكترين اولاد پيغمبر از خديجه كبري بود و خديجه كبري به سن چهل سالگي با محمد 25 ساله ازدواج كرد و 24 سال با او زندگي كرد و محمد (ص) زن ديگري در اين مدت اختيار نكردند.
خديجة كبري داراي هفت اولاد از پيغمبر (ص) بود كه همة آنها در زمان حيات پدر و مادر در گذشتند.
حضرت فاطمه دختري عفيف و نجيب و مأخوذ به حيا و داراي عصمت و طهارت بود و او وارث صفات فضل، ارادت قلبي، جود و بخشش، عشق و علاقه ، بزرگ منش و وارث عزت نفسِ مادرش خديجه بود، و از پدر نيز ملكات آسمانيِ تقوا و پارسايي، زيركي و كيا، مناعت نفس و قناعت، صبر و بردباري بر مشكلات، جود و ايثار را به ارث برده بود.
او همواره با اسلام دوش به دوش رشد و نمو كرد و دوران نبوت را ديد و با 81 روز فاصله پس از پدر، درگذشت.
علي (ع) ميفرمايند: روزي با گروهي از اصحاب خدمت رسول خدا بوديم، پس آن حضرت به اصحابش فرمود صلاح و مصلحت زن در چيست؟ هيچ كس نتوانست جواب صحيح بدهد، وقتي اصحاب متفرق شدند من به خانه رفتم و موضوع سؤال را به فاطمه (ع) گفتم و فرمود من جواب آن را ميدانم، صلاح زن در اين است كه مردان بيگانه را نبيند و مردان بيگانه هم او را نبينند.
هنگامي كه خدمت رسول خدا (ص) رسيدم عرض كردم فاطمه در پاسخ سؤال شما چنين فرمود، پيغمبر تعجب كرد و فرمود فاطمه پارة تن من است.
با اين روايت در واقع ،حضرت فاطمه (س) حد و مرز زن يا مرد را مشخص ميكند. او نشان ميدهد كه زنان ميتوانند با حفظ حجاب خود جامعهاي سالم ايجاد كنند ،به دور از هر گونه فساد و آلودگي.
با اين رويه، ارزش و مقام و موقعيتِ زن بيشتر ميگردد و به نفع جامعه قدم برمي دارد و دروغ و نيرنگ و بي عفتي از جامعه رخت بر ميبندد و مردان هم سربه زير ميشوند. اسلام چون زن را يك عنصر مهم جامعه ميداند، اين وظيفة بزرگ را از او ميخواهد.
خداوند در قرآن برخي از فضايل فاطمه (س) را بر شمرده و پيرامون آن آياتي را نازل فرموده است كه يكي سوره كوثر است. يكي از معاني كوثر، خير كثير است؛ يعني سرچشمة خير كثير كه فاطمه است.
و ديگر آية تطهير، به معني و دوري از رجس و پليدي، طبري روايت كرده كه پيغمبر (ص) فرمودهاند: خداوند غضب ميكند به غضب فاطمه و راضي ميشود به رضاي فاطمه. ابوصالح روايت ميكند كه اول كسي كه وارد بهشت خواهد شد، فاطمه (س) است.
فاطمه نه تنها گوينده و خطيب و نويسنده بود، بلكه يك شاعره ماهر و توانا بود كه آثارش مورد توجه ادبا و فصحا عرب است. صحيفة فاطمه، خُطَب و احتجاجات با ابوبكر و عمر، سخنراني هاي خطاب به مهاجر و انصار، اشعاري كه در مرثيه و هجران پدر فرموده، همه مويد گفتار بالا است.
در علل الشرايع مينويسد: روزي عايشه به پيغمبر (ص) عرض كرد چرا اين اندازه فاطمه را ميبوسي و به او بيش از اندازه ، ابراز علاقه ميكني ؟ فرمود: اي عايشه اگر سبب دوستي مرا با فاطمه ميدانستي تو نيز او را دوست ميداشتي.
در ايمان و عبادت، فاطمه نمونه بود. فاطمه زني مسئول و متعهد است او نميتواند تنها براي خود زندگي كند. او از كودكي مسئوليتپذير بود. تاريخ نشان ميدهد كه همة تلاش فاطمه، كوشش ها و زجرهاي او همه براي ارزش نهادن به مقام زن است.
او كوشيد كه زن به پوچي و انحطاط نيفتد، او نشان داد كه زن، زن غربي و نمايشي نيست كه هدف سودجوييها قرار بگيرد. فاطمه در خانه و در زندگي زناشويي ، زني خانه دار و مخلص و به دور از هوس ها و اميال، آن هم در شكلي از اجتماع دردآور آن روز بود، در آن ظلمي كه بر علي (ع) وارد ميشد و نيز بر فرزندانش و بر خودش، تحت تمام اين اوصاف، رهبري خود را به اثبات رساند.
او الگوي زنان مسلمان بود. الگويي با هدف، اصيل و شرافتمند و خداپسندانه؛ الگوي زن آزاده و به دور از پليدي و گناه و اسارت و بندگي.
فاطمه در شبِ عروسي لباس نو را به فقير ميدهد و خود با جامه كهنه به خانه علي ميرود، درآمد فدك را صرف فقيران ميكند و حتي افطار خود و همسر و فرزندش را هم به فقير ميدهد. او در خدمت خلق بود؛ زيرا درس انسان دوستي را در مكتب وحي آموخته بود، پدرش محمد (ص) كه پدر بشريت است به او درس خيرخواهي و مردم دوستي آموخته است و مادرش خديجه، آن بانوي رشيد و روشنفكر، هرگز دمي غافل از انسانيت و احترام به بني نوع بشر نبود.
فاطمه (س) عادل است و او نميگذارد كه كار شوهرش در خانه سنگين باشد و در انجام كارها با او شريك ميشود. مساوات را رعايت ميكند و آنقدر از ظلم و ستم متنفر است كه حاضر نميشود جز خويشاوندانش، كس ديگري به پاي جنازهاش برود و نماز گزارد.
او با وجود مصيبتهاي وارد شده و با از دست رفتن پدرش، ابوبكر را به محاكمه ميكشاند و خطبه ميخواند در راه احقاق حق. او محبوب خداست و در خانه وحي چشم به جهان گشود. او مصداق كوثر و عزيز پيغمبر است، آن چنان كه پيامبر او را پاره تن خود ميداند.
زندگي او از ظرافت هاي عميقي برخوردار است. علاقة پيغمبر به فاطمه حركتي عظيم در دوران جاهليت بود. او ميخواست از اين طريق با بي ارزشيها مبارزه كند، او ميخواست به آنها بفهماند كه زن يكي از اعضا حساس و مهم اجتماع است و وظيفة سنگين و بزرگي را در خانواده كه بخش كوچكي از اجتماع است و هم در اجتماع بر عهده دارد
بحق، حضرت فاطمه (س) يكي از اسوههاي كامل و نمونههاي بارز و مشخص تاريخ بشريت است و در واقع انساني كامل كه پيروي از او متضمن رستگاري و نيل به عرصه كمالات و فضايل است. حضرت محمد (ص)فاطمه (س) را به امر خداوند به عقد علي (ع) درآورد؛ در آن حالي كه علي (ع) از مال دنيا جز يك شتر و يك شمشير و يك زره بيشتر نداشت، علي (ع) زره را فروخت و مهر فاطمه (س) قرار داد.
پيغمبر (ص) فرمودند: اگر علي نبود، براي فاطمه شوهرِ لايقي وجود نداشت در تاريخ به ابوبكر و عمر و عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفال اشاره شده است كه از ثروتمندان بزرگ عرب بودند و در تزويج با فاطمه (س) پيشقدم شدند، ولي حضرت پيغمبر (ص) پاسخ منفي به آنها دادند.
حضرت محمد (ص) در ازدواج دخترش با علي (ع) كمال سادگي را به عمل آورد تا درسي براي مسلمانان باشد، نه تنها پيامبر بزرگ اسلام چنين رويهاي داشت، بلكه فاطمه (س) و علي (ع) نيز خود با افكار غلط و پوچ مردم به مبارزه برخاستند و راه سعادت و خوشبختي را به مسلمانان نشان دادند.
خانه فاطمه (س) و علي (ع) مكان صفا و صميمت بود، صداقت، پيشة آنها بود. علي و فاطمه همديگر را درك ميكردند و هر يك موقعيتي را براي رفع خستگي يكديگر فراهم مينمودند.
فاطمه در خانه علي، زن كاملي بود و همة كارها را به جان و دل و با رنج و زحمت، آن هم در سن كم ،انجام ميداد. خانة او جايگاه آسايش علي بود. علي (ع) از ميدان رزم و كارزار خسته به خانه ميآمد تا تجديد روحيه كند، كسب اين آسايش به عهدة فاطمه بود.
او در شوهرداري نمونه بود ،هرگز بدون اذن علي (ع) از خانه خارج نميشد. بخوبي بر دستور خداوند واقف بود، فاطمه در خانة علي خيانت نميورزيد و دروغ نميگفت، مشاورِ علي بود، فاطمه (س) آن چيزي را ميپسنديد كه خدا ميپسنديد، او نمونه بارزِ يك زن مسلمان و ماية افتخار براي جامعة اسلامي است.
فاطمه (س) پنج فرزند داشت. حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و محسن كه پنجمين فرزند او، مرده به دنيا آمد.
خداوند مقرر كرده بود كه پيشوايان ديني و جانشينان پيغمبر اكرم (ص)، از نسل پاك حضرت زهرا (س) بوجود آيند.
رسول خدا (ص) ميفرمود: خداوند ذرية پيغمبران را در صلب خودشان قرار داده، ولي نسل مرا در صلب علي (ع) مقرر فرموده ،پس من پدر اولاد فاطمه هستم.
براي فاطمه (س) دختر و پسر فرقي نداشت؛ يكسان آنها را تربيت ميكرد. فاطمه (س) به فرزندانش درس شجاعت و فداكاري داد تا اسلام را سربلند نگه دارند؛ علي (ع) هم در اين راه با او يار بود و هر دو در تربيت فرزندانشان از آموزههاي تربيتي خداوند در قرآن استفاده ميكردند.
مسئله فدك
آيا چنين مزرعهاي بوده است؟ بلي و باير هم بوده است. در سال هفتم هجري كه خيبر براي مسلمانان فتح شد، يهوديان فدك، مرعوب فتوحات آنان شده، شخصي را نزد رسول خدا(ص) فرستادند و تقاضاي صلح نمودند، بنابر نقل مسلم تاريخ، فدك را صاحبانش كه عدهاي از يهوديها بودند، تخليه نمودند و بدون جنگ، فدك بدست پيغمبر (ص) افتاد و اين يك قرارداد صلح بود و جزو انفال شد كه بنا به متن صريح آية قرآن، اختيار آن در دست پيغمبر است كه بعد از او وصي و جانشين ايشان متصدي آن خواهد بود و احدي از مسلمانان را حقي در آن نيست و پيغمبر (ص) نيز به امر حضرت سبحان، فدك را به دخترش فامطه (س) داد .
از سال هفتم هجرت تا وفات پيغمبر كه در سال دهم اتفاق افتاد، ظرف سه سال، فدك در دست مبارك حضرت زهرا (س) بود و چون خلافت را ابوبكر گرفت و ديدند همه ساله از فدك عائدات زيادي نصيب زهرا (س) ميشود و آن حضرت هم مازاد آن را بين مساكين و فقرا تقسيم ميكنند و ترس از اينكه مبادا تمام مردم به طرف حضرت زهرا (س) و علي (ع) كشيده شوند و خلافتي را كه با اين همه نقشه بدست آورده بودند به خطر افتد، فدك را تصرف و كاركنان آن را، بيرون كردند و اين يك مصيبت بزرگ بر دوش حضرت زهرا (س) بود.
مهمترين موضوعي كه بين حضرت زهرا (س) و ديگران مورد نزاع واقع شد، فدك بود. حضرت فاطمه (س) مدعي بود كه رسول خدا(ص) در زمان حياتش فدك را بوي بخشيدهاند، ليكن ديگران منكر بودند. نزاع مذكور در ابتدا يك مرافعة عادي بود، ليكن بعداً به صورت يكي از حوادث حساس تاريخي درآمد كه آثار و نتايج آن ساليان دراز دامنگير جامعه مسلمانان شد.
حضرت زهرا (س) ايستادگي و مبارزه كرد و با استفاده از آيات قرآن و خطبههاي خويش از حق و حقوق خود كه همان حق و حقوق اسلام بود دفاع كرد و حاكميت و حقانيت خودش را براي جهان اسلام به اثبات رسانيد كه بعدها همان فدك، براي دستگاه خلافت يكي از وسائل تبليغاتي منفي و يكي از نقاط ضعف دستگاه خلافت به شمار ميرفت كه از حل آن عاجز بودند و گاهي براي جلب رضايت علويين، فدك را به آنان پس ميدادند و گاهي كه بر آنان خشمناك ميشدند پس ميگرفتند.
درآمد فدك تا زماني كه در دست حضرت زهرا(س) بود، در راه خدا خرج ميشد و فاطمه (س) ده روز بعد از وفات رسول خدا (ص) براي اعتراض به مصادره فدك، نزد خليفه حضور يافت. فاطمه (س) بعد از مرگ پدر، بسيار غمگين و گريان بود، هر وقت به ياد پدر ميافتاد اشك ميريخت و بي حال ميشد.
هنگامي كه در قبرستان بقيع، بر قبر شهداي صدر اسلام حضور مييافت، اشك ميريخت و علي بن ابي طالب (ع) هم براي آسايش فاطمه سايباني در بقيع برايش بنا كرد كه بعداً «بيت الاحزان» ناميده شد و همواره او مشتاق ديدار پدر بود.
امام صادق (ع) ميفرمايد: در اثر ضرباتي كه قنفذ بر پيكر نازنين فاطمه (س) وارد ساخت، او سقط جنين كرد و بدان علت پيوسته رنجور و ضعيف شد تا در بستر خوابيد. بعد از مرگ پدر هم به خاطر مصيبتها، فاطمه بسيار اشك ريخت؛ زيرا خلافت را از شوهر او گرفتند.
با اينكه حضرت محمد(ص) در غدير خم، علي (ع) را به خلافت برگزيده بود آنها برخلاف گفته رسول خدا (ص) رفتار كردند و هم خلافت و هم فدك را غضب نمودند.
ايشان چهل روز در بستر بيماري خوابيدند و روز به روز حالشان سختتر و شديدتر ميگشت و آن گاه كه وصيت خود را براي شوهرش، علي (ع) ميگفت رو به حاضران كرد و فرمود: فرشتگان خدا و جبرئيل حاضر شدهاند و پدرم هم حضور دارد و به من ميفرمايد زودتر به نزد ما بشتاب كه اينجا برايت نيكوتر است.
آنگاه چشم هاي نازنينش را بست و جان به جان آفرين تسليم كرد يكي از وصيت هاي فاطمه (س) به حضرت علي (ع) اين بود كه مرا شبانه غسل كن و به خاك بسپار و كساني كه حقم را غصب كردهاند و مرا آزار و اذيت نمودهاند، اجازه نده بر من نماز بگذارند و يا در تشييع جنازهام شركت كنند.
علي (ع) جنازه را در تاريكي شب، آن گاه كه همه چشم ها در خواب بود، آهسته و در سكوت مطلق، به طرف قبر حركت دادند.
امير المؤمنين علي (ع) خود، بدن نازنين همسرش را برداشت و در قبر گذاشت و با عجله خاك بر قبر ريخت و براي اينكه تازگي قبر، دليل بر شناخت آن نباشد، آن قبر را با زمين هموار ساخت.
تاريخ وفات ترديدي نيست كه حضرت زهرا (س) در سال يازدهم هجري وفات يافتهاند؛ زيرا پيغمبر (ص) در سال دهم هجري به سفر حجة الوداع رفته و در اوائل سال يازدهم هجري وفات نمودهاند و تاريخ نويسان اتفاق دارند كه فاطمه (س) بعد از پدرش، كمتر از يكسال زندگي كرده است؛ اما در تعيين روز و ماه وفات او اختلافات زياد است.
روايت هايي وجود دارد كه وفات آن حضرت را در سوم ماه جمادي الثاني ميدانند و در روايات ديگر، سيزدهمِ ربيع الثاني، بيستمِ جمادي الثاني و بيست و هفتمِ جمادي الاول نيز ذكر شده است.
درباره مدت زندگي حضرت فاطمه (س) بعد از مرگ پدرش نيز ، اختلاف زيادي وجود دارد؛ گاهي 75 روز، گاهي 72 روز و در بعضي جاها سه ماه نوشتهاند، ولي از هشت ماه بيشتر و از چهل روز كمتر نبوده است. /انتهاي پيام/