تلآویو در آتش، العدید زیر ضربه؛ قدرتی که غرب باور نمیکرد
در پی نبرد نظامی بیسابقه میان جمهوری اسلامی ایران و محور آمریکا-اسرائیل که با حملات گسترده به زیرساختهای هستهای و نظامی ایران آغاز شد و با پاسخ متقابل و کوبنده ایران به سرزمینهای اشغالی و پایگاههای آمریکایی ادامه یافت، تحلیلها و ارزیابیهای مختلفی از ابعاد این تقابل تاریخی منتشر شده است. در همین راستا، دکتر شهرام محمدی، فعال رسانهای و کارشناس حوزه راهبردی، در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار خبرگزاری دانشجو، به واکاوی لایههای پنهان و آشکار این درگیری، اهداف طرف مقابل و دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
آغاز درگیری؛ تصور غلط از ایران، خطای راهبردی دشمن
به گفته وی، آنچه آمریکا و رژیم صهیونیستی را به آغاز این حملات تحریک کرد، برداشت اشتباهی بود که نسبت به توان دفاعی، پایداری اجتماعی و ظرفیت بازدارندگی ایران داشتند.
«برآورد آنها این بود که با حملاتی چند روزه میتوانند تاسیسات موشکی و هستهای ما را نابود کنند، میان مردم و حاکمیت شکاف بیندازند و در نهایت یا به تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی برسند یا پروژه قدیمی تجزیه ایران را عملی کنند. اما این برآورد، فاصله عمیقی با واقعیتهای میدانی و اجتماعی ایران داشت.»
محمدی با اشاره به مرحله نخست عملیات دشمن که با ترور فرماندهان نظامی، حمله سایبری به سامانههای پدافندی و ساماندهی شبکهای از عوامل داخلی همراه بود، تأکید کرد که این طراحی پیچیده در مدت کوتاهی با شکست مواجه شد:
«فرماندهان جایگزین بلافاصله وارد عمل شدند، سامانههای پدافندی به سرعت بازیابی شدند، و مهمتر از همه، با همراهی مردم و هوشیاری نیروهای اطلاعاتی، مزدوران داخلی و اقدامات خرابکارانه آنها تا حد زیادی مهار شد.»
پاسخ متقابل؛ ایران ابتکار عمل را در دست گرفت
در ادامه گفتوگو، فعال رسانه به تشریح مرحله دوم، یعنی پاسخ ایران به تجاوزات دشمن پرداخت و آن را نقطه عطفی در تغییر معادلات منطقه دانست. وی با اشاره به حملات موشکی دقیق ایران به مراکز حساس در تلآویو، نظیر مرکز وایزمن، مقر موساد، و ساختمان بورس تلآویو، گفت:
«شاید بزرگترین شوک برای آمریکا این بود که ایران بدون تعلل، پایگاه العدید در قطر را مستقیماً هدف قرار داد. این نخستینبار در تاریخ ۷۵ ساله رژیم اشغالگر قدس بود که یک کشور با جسارت و قدرت، نهتنها تلآویو را در تیررس قرار میدهد، بلکه منافع مستقیم آمریکا را نیز در منطقه تهدید میکند.»
او افزود: «این حملات باعث شد نهتنها هیبت نظامی رژیم صهیونیستی فروبریزد، بلکه آمریکا نیز متوجه شود توان کشیدن یک جنگ فرسایشی را در منطقه ندارد.»
از رجزخوانی ترامپ تا بازگشت به کانالهای مذاکره
به اعتقاد وی، رفتار سیاسی آمریکا نیز در طول درگیریها، نشانگر سردرگمی راهبردی بود. به گفته او، ترامپ در نخستین ساعات پس از حمله اسرائیل، با لحن تهدیدآمیز خواهان مذاکره شد و پس از حمله مستقیم به سه سایت هستهای ایران، دوباره همین موضع را تکرار کرد.
«آمریکاییها فکر میکردند ساختار دفاعی ما فروپاشیده؛ در حالی که پاسخ ایران بهقدری قاطع و سریع بود که عملاً آمریکا را به عقبنشینی واداشت و کانالهای مذاکره و آتشبس را دوباره فعال کرد.»
نقش ولیفقیه، انسجام ملی و افشای چهره خائنان داخلی
یکی از نکات محوری در تحلیل محمدی، تأکید ویژه بر نقش فرماندهی کل قوا و جایگاه ولیفقیه در مدیریت این بحران بود. او با اشاره به عملکرد ساختار فرماندهی در هماهنگی اجزای نظام، گفت:
«بدون نقشآفرینی مقام معظم رهبری، این سطح از انسجام بین نیروهای نظامی، اطلاعاتی و بدنه اجتماعی کشور ممکن نبود. در این میان، چهره بسیاری از خائنان داخلی نیز رسوا شد و افکار عمومی نسبت به نقش آنها در برهم زدن امنیت کشور آگاهتر گردید.»
تثبیت اقتدار ایران و افول قدرتنمایی دشمن
محمدی این تحولات را نشانه تثبیت جایگاه ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای و حتی جهانی توصیف کرد:
«وقتی کشوری در برابر حملات سنگین اسرائیل و آمریکا نهتنها مقاومت میکند، بلکه با حمله متقابل توان بازدارندگی خود را به رخ میکشد، نشان میدهد که نظم منطقه تغییر کرده است. نه برنامه هستهای ما نابود شد، نه توان موشکی ما، و نه حاکمیت ملی ما تضعیف. بلکه این دشمن بود که ناگزیر شد دست از تهاجم بردارد.»
بازسازی، هوشیاری و ورود به فاز جدید جنگ ترکیبی
در پایان گفتوگو، محمدی با تأکید بر لزوم بازسازی سریع زیرساختهای آسیبدیده و تداوم آمادگی دفاعی، هشدار داد که دشمن وارد فاز جنگ رسانهای و ادراکی شده است:
«امروز ما درگیر جنگی پیچیده هستیم؛ جنگی شناختی، روانی، چندلایه که رسانهها و افکار عمومی را هدف گرفته است. دشمن تلاش میکند با تحریف واقعیتها، کوچکنمایی دستاوردها و ایجاد شائبه در ذهن مردم، پیروزیهای ما را بیاثر کند. باید مراقب این فاز از جنگ باشیم.»