روایتی از خستگی ناپذیری سرلشکر سلامی در خدمترسانی به مردم؛ از سیلاب تا سلامت

به گزارش خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، قرار است با هم بخشی از سفرهای سردار پاسدار شهید حسین سلامی فرمانده کل سپاه به استان هرمزگان را برای شما روایت کنیم.
با وقوع بارندگی شدید و جاری شدن سیلاب در شهرستان جاسک، بسیاری از خانهها و زیرساختهای منطقه دچار خسارت جدی شد و مردم منطقه در شرایط دشواری قرار گرفتند؛ در همان روزهای ابتدایی حادثه سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهمنظور ارزیابی میدانی و کمکرسانی فوری به منطقه اعزام شد.
برخلاف بسیاری از سفرهای رسمی مسئولان در هنگامه حوادث، این حضور بدون تشریات بود، سردار سلامی با هیأتی محدود در شرایطی که هنوز آبگرفتگی در بسیاری از مسیرها وجود داشت و امدادرسانی دشوار بود وارد شهرستان جاسک شد؛ وی با حضور در مناطق آسیبدیده از نزدیک در جریان وضعیت مردم، نیازها و روند امدادرسانی قرار گرفت.
در این سفر سردار سلامی نهتنها به پایگاههای امدادی و مراکز توزیع اقلام ضروری سر زد، بلکه با خانوادههای آسیبدیده گفتوگو کرد؛ پای درد دل آنان نشست و دستورات فوری برای تسریع در تأمین غذا، اسکان موقت، آب آشامیدنی و امکانات بهداشتی صادر کرد.
همراهی با مردم در بحرانها
وی با تأکید بر مأموریت ذاتی سپاه در همراهی با مردم در بحرانها، خطاب به نیروهای مستقر گفت: «تا آخر کنار مردم خواهیم ماند و بازسازی را تا بازگشت آرامش به زندگی مردم دنبال میکنیم.»
حضور میدانی فرمانده کل سپاه در منطقه ضمن تقویت روحیه مردم، موجب همافزایی بیشتر نیروهای جهادی، گروههای امدادی، بسیجیان و نهادهای امدادرسان شد؛ گزارشهای محلی حاکی از آن است که با پیگیریهای میدانی سردار روند امدادرسانی شتاب گرفت و زمینه برای بازسازی مناطق آسیبدیده سریعتر فراهم شد.
این سفر که یکی از مأموریتهای رسمی سردار شهید سلامی بود، اکنون به عنوان نماد وفاداری به مردم در حافظه هرمزگان و اهالی جاسک باقی مانده است؛ سفری که نشان داد خدمت به مردم تنها در میدان نبرد نیست، بلکه در سختترین لحظات زندگی مردم میتوان لباس رزم را با لباس همدلی عوض کرد.
روایت افتتاح یک امید؛ سفر سردار سلامی و تولد درمانگاهی به نام شهید
روزگار گاهی طوری رقم میخورد که یک ساختمان، فقط یک ساختمان نیست؛ گاهی یک در که گشوده میشود امیدی روشن میشود در دل مردمی که سالها طاقتی به دوش کشیدهاند؛ عصر سهشنبه بیستوپنجم دیماه هزار و چهارصد و سه شهرستان میناب شاهد چنین روزی بود، روزی که بلوار رسالت میزبان مردی بود که آمده بود تا خبری از جنس بهبود و زندگی بیاورد.
سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سالروز ولادت مولای عدالت امام علی علیهالسلام پا به خاک شرقیترین شهر هرمزگان گذاشت تا در کنار مردمی بایستد که سلامت یکی از آرزوهای دیرینهشان بود.
در کنار او درمانگاهی تازهنفس به نام «شهید آبسالان» قد کشید، نه فقط بهعنوان بنایی در دل یک شهر بلکه بهعنوان نشانهای از تعهد که هیچگاه غبار فراموشی بر آن نمینشیند؛ ساختمانی به وسعت ۵۷۰۰ مترمربع با دیوارهایی که نه برای جدایی که برای اتصال ساخته شدهاند، اتصال میان نیاز و پاسخ میان درد و درمان شد.
دیگر کسی برای یک نسخه ساده کیلومترها راه نخواهد پیمود
سردار آرام وارد شد بیهیاهو، اما نگاهش گویی از پیش درد مردم را میشناخت درمانگاه را نه فقط افتتاح کرد که قدمبهقدم در آن گشت به پزشکان نگریست تجهیزات را دید و لبخندی زد که معنا داشت: اینجا دیگر کسی برای یک نسخه ساده کیلومترها راه نخواهد پیمود.
درمانی که در دل این مرکز جریان دارد فقط در دستگاههای سیتیاسکن و آزمایشگاه خلاصه نمیشود، بلکه در حضور متخصصانی است که آمدهاند تا بمانند، تا گوش بسپارند به تپش نگران دلهای بیمار و راهی برای بهبود بجویند.
سردار گفت: این هدیهایست از سوی نیروی دریایی سپاه به مردم نجیب میناب، اینجا باید پناهگاه باشد؛ جایی برای آرام گرفتن جسم و جان؛ و چقدر این جمله برای مادری که سالها کودک بیمار خود را تا بندرعباس برده بود معنا داشت، برای پیرمردی که حالا دیگر امید دارد دارویش را همینجا در همین داروخانه بگیرد.
درمانگاه شهید آبسالان حالا فقط نام یک شهید را بر خود ندارد بلکه ادامه راه اوست، چراغی است روشن در دل شرق استان که هر صبح با صدای باز شدن درِ ورودیاش وعده فردایی بهتر را به گوش این دیار میرساند.
این روایت فقط از یک افتتاح نمیگوید، این قصه پیوندی دوباره است میان خادمان بیادعا و مردم شریفی که سالها منتظر شنیدن صدای قدمهای امید بودند.
آخرین وداع در خلیج فارس؛ روایتی از سفر ناتمام سردار
خورشید آرامآرام در افق خلیج فارس فرو میرفت، همانجا که مردی از تبار ایمان و ایستادگی آخرین بازدید خود را از خط مقدم امنیت ایران رقم میزد.
سردار دلها سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرماندهای که قامتش سایهای از آرامش بر سواحل جنوب بود در واپسین سفر خود به استان هرمزگان با نگاهی نافذ و قلبی آکنده از تعهد بر عرشه ناوهای رزمی نیروی دریایی سپاه قدم گذاشت؛ شاید که خود میدانست این آخرین دیدار است.
تنگه هرمز، جزایر راهبردی خلیج فارس، سکوهای دریایی، شناورهای فوقپیشرفته، افسران جوان و رزمندگان فداکار همگی شاهد لبخند آرام سرداری بودند که دل در گرو سربلندی ایران داشت؛ در میان طنین موجها و نگاههای مشتاق همرزمان صدای مقتدر و آرامشبخشش شنیده میشد که از اقتدار اطلاعاتی ایران پس از عملیات طوفانالاقصی سخن میگفت؛ از دستاوردی بزرگ که لرزه بر پیکر صهیونیسم انداخته بود و نشان میداد جمهوری اسلامی در جنگ اطلاعاتی دست بالا را دارد.
آخرین کلمات
او با همان وقار همیشگی قدرت نیروی دریایی سپاه را ستود، از شناورهایی سخن گفت که با سرعت ۱۱۶ نات بر پهنهی آبها میتازند؛ از مینهای ضد کشتی و پهپادهای پیشرفتهای که در نبردهای امروز حرفی برای گفتن دارند، از سامانههایی که با خودکفایی و هوشمندی، امنیت آبهای دور و نزدیک ایران را تضمین میکنند.
آخرین کلماتش در سواحل نیروی دریایی همچون وصیتنامهای نانوشته در دل همراهانش ماند: نیروی دریایی سپاه آماده است برای مقابله با هر تهدیدی؛ با مجاهدت شبانهروزی رزمندگانی که گوش به فرمان ولایت، حافظان سرافراز مرزهای ایران هستند.
شاید هیچکس نمیدانست که آن غروب، غروب یک حضور بود؛ حضوری که سالها با صلابت، آرامش و غیرت در جایجای ایران بهویژه در خاک گرم و آبی جنوب تبلور یافته بود.
سلام بر سلامی از هرمزگانِ همیشهمرزدار
سردار سلامی از آخرین سفر خود تصویر یک ایران قدرتمند را به یادگار گذاشت؛ همانگونه که در تمام عمر سینهاش سپر تهدیدها بود و جانش وقف عزت این سرزمین بود.
امروز که نامش در کنار واژه «شهید» میدرخشد، هرمزگانِ همیشهمرزدار، دلسپردهتر از همیشه یادش را بر آبهای نیلگون جنوب زمزمه میکند: سلام بر سلامی که خود تجلی سلامتی وطن بود.