
شهید سید حسن نصرالله: داعش و گروههای تکفیری منطقه مدل جدیدی از بنی امیه هستند

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، شهید سید حسن نصرالله در ادامه یکی از سخنرانیهای عاشورایی خود در محرم ۱۴۳۸ یعنی حدود یازده سال قبل در مورد کشمکش امام حسین (ع) و یزید میگوید. وی در مورد این رویارویی و پیامدهای آن میگوید: «یزید خواستار بیعت شد، اما حسین (ع) امتناع ورزید. در ابتدا، درگیری در مدینه، سپس در مکه و سپس به عراق، کربلا، جایی که درگیری خونین رخ داد، آغاز شد.»
شهید سید حسن نصرالله در ادامه میگوید: حسین (ع) و یارانش به شهادت رسیدند... دختران رسول خدا از کوفه به شهرهای عراق، سپس شهرهای سوریه، تا دمشق و از آنجا به مدینه به اسارت برده شدند. خبر شهادت حسین (ع) در میان مسلمانان پخش شد و پایههای کل امت را لرزاند. امام حسین (ع) فردی عادی یا ناشناخته برای مردم نبود. بلکه او فردی شناخته شده بود و جایگاه والای او برای هیچ کس ناشناخته نبود. قتل او امت را تکان داد و ناآرامی و نارضایتی در میان مردم گسترش یافت.
مردم از اینکه این خلیفه پسر دختر رسول خدا را کشته بود، به جوش و خروش آمدند. این امر جرقه جنبشی را زد که بعداً منجر یک سری انقلابهای پی در پی شد. این رسوایی پس از آنکه هیئتی از مدینه به شام رفت هنگامی که به آنجا نیز رسید و مردم آنجا حقیقت یزید را کشف کردند.
سید مقاومت ادامه میدهد: دیدار این هیئت تأثیر مهم دیگری نیز داشت و آن این بود که اعضای این هیئت - که مانند بیشتر مردم مدینه، گمراه و سرگردان فرض میشدند - پس از سفر به شام و ملاقات با یزید، برایشان روشن شد که یزید تمام صفات بدی را که حسین (ع) به او نسبت داده بود، از فاسد و فاسق گرفته تا قاتل ارواح شریف و غیره، داراست. آنها دلیل امتناع قطعی حسین (ع) از بیعت با او را فهمیدند و دریافتند که او علاوه بر داشتن تمام رذایل مذکور، هیچ یک از فضایل یک مسلمان را ندارد. سپس به مدینه بازگشتند و مردم مدینه را از آنچه دیده بودند، آگاه کردند و شهر از بیعت با یزید صرف نظر کرد.
شهید سید حسن نصرالله روایت میکند: یزید فرماندهی به نام مسرف بن عقبه (مسلمانی به نام، اما کتابهای تاریخ سنی و شیعه از او به عنوان مسرف بن عقبه یاد میکنند و او را لعن میکنند) منصوب کرده بود.
او شهر را محاصره کرد، شهری که از تسلیم شدن امتناع ورزید و جنگید، اما خیلی زود سقوط کرد. مسرف به دستور یزید بن معاویه (واقعیتی که در تمام کتابهای تاریخ تأیید شده است) وارد شهر شد و یزید به او دستور داد که شهر را به مدت سه روز غارت کند. او این کار را به مدت سه روز انجام داد. روایت شده است که سربازان یزید با قاطرها و حیوانات خود وارد مسجد پیامبر شدند و علاوه بر کشتار مردم و خونریزی در شهر پیامبر، حرمت قبر ایشان را شکستند. کتابهای تاریخ ذکر کردهاند که یک سال یا کمتر پس از این ماجرا، هزار زن مسلمان بدون شوهر در مدینه زایمان کردند - که نشان میدهد به آنها تجاوز شده است.
در اینجا آماری را ارائه میدهم که در کتابهای تاریخ یافت میشود و برخی از آنها توسط یکی از علمای برجسته بنیامیه در دوران مروانیان نقل شده است. او میگوید تعداد کشتهشدگان در مدینه در این سه روز، هفتصد نفر از مهاجران و انصار برجسته و ده هزار نفر از مردم عادی بودهاند. تعداد کمی از این افراد در این درگیری کشته شدند، در حالی که بقیه را آورده، کشتنو و سرهایشان را بریدند که منجر به انبوهی از اجساد و خونریزی شد. اگر این صحنه در طول تاریخ به تصویر کشیده و به بشریت ارائه میشد، هیچ مسلمان یا غیرمسلمانی جرأت دفاع از یزید بن معاویه را نداشت و حقیقت یزید بن معاویه و پروژه او از آنها پنهان نمیماند. در اینجا میخواهم وضعیت امروز جهان اسلام را بررسی کنم و وضعیت و عملکرد برخی از گروههای اسلامی تکفیری معاصر را با وضعیت و عملکرد یزید و پیروانش مقایسه کنم. من از استدلال یک محقق محترم که کاملاً با او موافقم، شگفتزده شدم که میگوید داعش مدل جدیدی از خوارج نیست، بلکه مدل جدیدی از بنیامیه است.
در مورد جریانهایی مانند داعش و سازمانهای مشابهش، بررسی ریشهها و مبانی آنها در تاریخ جهان اسلام ضروری است. باید به وقایع سال ۶۳ هجری در مدینه النبی نظر کرد. محققان میتوانند نه تنها به کتب شیعه، بلکه به کتب برادران اهل سنت ما نیز مراجعه کنند تا دیدگاههای آنها را در مورد یزید و مسرف بن عقبه بفهمند.
او پس از اعمال شنیع خود، در بازگشت به مسرف، از بقیه مردم مدینه بیعت گرفت. اما بر چه اساسی؟ آیا این جنایتکار قاتل و خونخوار از آنها خواست که فقط با یزید بن معاویه به عنوان خلیفه، امیر، امام و حاکم بیعت کنند؟ او به این اکتفا نکرد؛ او از آنها خواست که بر این اساس بیعت کنند که خودشان، فرزندانشان و ثروتشان، اموال و بردگان یزید بن معاویه هستند. هر کسی که امتناع میکرد، کشته و سر بریده میشد؛ و از همه وحشتناکتر این بود که او قصد داشت، آن هم به دستور اربابش یزید، پس از آنکه از محاصره مدینه فارغ شد، به مکه برود و آن را محاصره و غارت کند، همانطور که مدینه غارت شده بود، تا مردم آن نیز مانند مدینه بیعت کنند. آنچه از آنها خواسته شده بود این بود که به عنوان برده و دارایی یزید بن معاویه بیعت کنند.
با این حال، این مسرف خونخوار قبل از انجام مأموریت جدید خود در مکه بیمار شد و همین امر مانع از انجام آن شد. او زمام امور را به کسی حتی بدتر از خودش سپرد. نکته قابل توجه این است که مسرف در وصیتنامه پایانی خود میگوید: «خداوندا، من هرگز پس از شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و محمد رسول خداست، عمل صالحی انجام ندادهام که نزد من محبوبتر از کشتن اهل مدینه باشد و هیچ امیدی براى رسیدن به آن در آخرت ندارم.» این افراد با اعمال و جنایات خود به دنبال تقرب به خدا بودند. امروزه، داعش و گروههای وابسته به آن را میبینید که با کشتار، اسارت، قتل، هتک حرمت و تخریب مقدسات به دنبال تقرب به خدا هستند. زیرا آنها از نوادگان مسرف بن عقبه و حاملان ایدئولوژی و پروژه او هستند.
رهبر جدید به مکه رفت و آن را محاصره کرد. تاریخ به ما میگوید که ارتش یزید مکه را با منجنیق بمباران کرد، اما محاصره مکه زیاد طول نکشید. یزید بن معاویه در ماه ربیع الاول سال ۶۴ هجری قمری درگذشت. نحوه مرگ او تا به امروز ثابت نشده است. برخی میگویند او به قتل رسیده است، در حالی که برخی دیگر میگویند در یک تصادف جان باخته است. با این حال، هیچ یک از این نظرات ثابت نشده است، به خصوص اینکه جسدی از یزید وجود ندارد.
پس از مرگ یزید، پسرش معاویه بن یزید، قدرت را به دست گرفت. او روز بعد از خلافت کنارهگیری کرد... و چند هفته بعد درگذشت. مرگ او نیز حادثهای مرموز تلقی میشود.
پس از مرگ او، خاندان سفیانی در ربیع الثانی سال ۶۴ هجری، کمتر از چهار سال پس از نبرد کربلا، سقوط کرد. اینها وقایع مربوط به این رویارویی و پیامدهای آن بود. اکنون به بررسی نتایجی میپردازیم که پس از روایتی که ارائه دادیم، روشن شده است.