
کارکردهای دیپلماسی فرهنگی در نظم جدید جهانی
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، در ساختار جدید نظم آتی جهانی سه رکن اصلی وجود دارند: ایران به عنوان کشوری مستقل، مستحکم و پیشینه غنی فرهنگی و تمدنی و تکیهگاه ملتی مقاوم که چشم امید بسیاری از مسلمانان جهان ـ بالغ بر دو میلیارد نفر ـ به آن دوخته شده است.
روسیه با توان دفاعی و نظامی پیشرفته و زخم خورده از غرب چین با توان اقتصادی و منابع مالی گسترده، در همین راستا دیپلماسی فرهنگی نقشی محوری در ایجاد همگرایی جهانی ایفا مینماید. تقویت تفاهم متقابل، ایجاد شبکههای ارتباطی، حل مناقشات منطقهای و جهانی، تشویق به توسعه پایدار فرهنگی و تدوین هویت جهانی در شرایط کنونی از جمله کارکردهای دیپلماسی فرهنگی درنظام بینالملل میباشد. در دیپلماسی فرهنگی فرصت بهتری برای حضور جدیتر و مجال بیشتری برای ایفای نقش مؤثرتر توسط بازیگران غیررسمی، نهادهای مدنی و اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی مهیا میشود و این به نوبة خود بر گسترة حوزة مانور و دامنة تأثیرگذاری دیپلماسی فرهنگی در مقایسه با دیپلماسی کلاسیک سنتی میافزاید.
دیپلماسی فرهنگی بیشتر به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزشها و منافع مشترک و جهانشمول و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزشها و منافع مشترک است. به طور کلی، میتوان گفت قرار گرفتن در زمره طراحان و شکل دهندگان به نظم جدید بین المللی نیازمند برخورداری توأمان از ابزارهای قدرت سخت و نرم است و از این رو جمهوری اسلامی ایران نیز برای دستیابی به جایگاهی شایسته در نظم نوین باید به طور همزمان به تقویت عناصر قدرت سخت و نرم خود بپردازد و البته با توجه به نقش انگارهها، هنجارها و تصاویر ذهنی، لازم است بیش از هر چیز به دنبال اقتدار و نفوذ نرم در عرصه داخلی، منطقهای و جهانی باشد. امروزه نقش تاریخی و تمدنی ایران اسلامی در شکلگیری نظم نوین آینده و همگرایی جهانی بسیار حائز اهمیت میباشد. تاریخ و فرهیختگی تنوع فرهنگی هنر و ادبیات غنی دیپلماسی فرهنگی پیشرو مفاهیم تمدنی مؤلفههای مهم فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی است که میتواند در نظم نوین جهانی آتی بسیار اثرگذار باشد. تاریخ غنی و تمدن باستانی ایران اثیرات عمیقی بر دیگر فرهنگها و مکاتب داشته و آثار باستانی ادبیات و فلسفه ایران الهام بخش بسیاری از مکاتب و تمدنهای دیگر است از سوی دیگر ایران اسلامی به عنوان یک کشور چند فرهنگی محل زندگی و شکوفایی گروههای مختلف قومی و زبانی بوده و این تنوع میتواند به همگرایی و تبادل تجربیات ملتها کمک شایان توجهی نماید؛ همچنین هنر و ادبیات کهن ایران زمین نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان شناخته شده است و آثار ادبیات و هنر این سرزمین به ترویج مفاهیم انسانی و اخلاقی در جهان کمک شایان توجهی نموده است خاصه اینکه ایدههای انسانی و مفاهیم تمدنی عالی همچون عدالت آزادی و همزیستی مسالمت آمیز در تاریخ ایران ریشه دارد میتواند به شکلگیری یک شناخت مشترک در سطح جهانی کمک نمایند این عوامل در کنار یکدیگر میتوانند به تقویت همگرایی و تعامل فرهنگی و پیریزی نظم نوین آینده جهان کمک زیربنایی داشته باشد و دیپلماسی فرهنگی پیشرو و متکی بر مؤلفههای غنی تمدنی و دینی ایران اسلامی میتواند در ایجاد یک هویت مشترک جهانی و نظم جدید فرهنگی آتی در جهان معاصر نقش محوری داشته باشد. دیپلماسی فرهنگی پیشرو امروزه به عنوان ابزاری برای کاهش تنشها و حل مناقشههای ملیتی و قومیتی عمل مینماید. وقتی کشورها با بهره گیری از این ابزار به نتایج فرهنگی و هنری مشترک میرسند و میتوانند به راحتی بر نقاط اختلاف خود غلبه کنند و لذا با ترویج ارزشهای فرهنگی و تمدنی در کنار توسعه اقتصادی دیپلماسی فرهنگی پیشرو میتواند به توسعه فرهنگی و اجتماعی جوامع امروزی کمک موثری بنماید. رشد شتابان فناوری نوین اتباطات و اطلاعات، تشدید تنشهای منطقهای و فرسایش اعتماد به سازوکارهای کنونی قدرت درجهان، مدیریت این معمای پیچیده را بیش از هر زمان دشوار کرده است که نظم آتی جهانی بر پایه چه مولفهای ترسیم خواهد شد در این میان، جنگ تحمیلی اخیر میان جمهوری اسلامی یران و رژیم صهیونیستی یکی از پرابهامترین و پیچیدهترین نبردهای معاصر خاورمیانه، نمونهای شاخص برای بررسی نقش و جایگاه دیپلماسی فرهنگی پیشرو در منطقه و خاورمیانه است.
در دیپلماسی فرهنگی فرصت بهتری برای حضور جدیتر و مجال بیشتری برای ایفای نقش مؤثرتر توسط بازیگران غیررسمی، نهادهای مدنی و اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی مهیا میشود و این به نوبه خود بر گسترة حوزه مانور و دامنه تأثیرگذاری دیپلماسی فرهنگی در مقایسه با دیپلماسی کلاسیک سنتی میافزاید.
دیپلماسی فرهنگی بیشتر به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزشها و منافع مشترک و جهانشمول و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزشها و منافع مشترک است. به طور کلی، میتوان گفت قرار گرفتن در زمره طراحان و شکل دهندگان به نظم جدید بین المللی نیازمند برخورداری توأمان از ابزارهای قدرت سخت و نرم است و از این رو جمهوری اسلامی ایران نیز برای دستیابی به جایگاهی شایسته در نظم نوین باید به طور همزمان به تقویت عناصر قدرت سخت و نرم خود بپردازد و البته با توجه به نقش انگارهها، هنجارها و تصاویر ذهنی، لازم است بیش از هر چیز به دنبال اقتدار و نفوذ نرم در عرصه داخلی، منطقهای و جهانی باشد.