
محمود فرشچیان همواره، چون یک «انسان ایرانی» زیست

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مراسم بزرگداشت استاد محمود فرشچیان، نگارگر نامدار ایرانی، عصر دوشنبه ۳ شهریور ماه با حضور هنرمندان، استادان دانشگاه و دوستداران فرهنگ و هنر برگزار شد؛ آیینی که در آن بر جایگاه جهانی این هنرمند، دغدغههای او برای اعتلای هنر ایران و آرزوهای تحققنیافتهاش تأکید شد.
محمدرضا فرشچیان، برادرزاده استاد فرشچیان در این مراسم ضمن قدردانی از همه گفت: استاد محمود فرشچیان برای همه زیبایی آفرید و این زیبایی را به همگان هدیه کرد. او در روح خویش، این زیباییها را تجسم میبخشید. من بهراستی احساس کردم که چگونه یک انسان میتواند با سرمایه عشق و محبت، جایگاهی ویژه در قلبهای دیگران بیابد. دوستان گفتند استاد ایرانی بود، اما من میگویم او پیش از هر چیز انسان بود و سپس ایرانی.
وی افزود: استاد چهلوپنج سال در آمریکا زیست، اما هرگز پاسپورت آمریکایی نگرفت؛ تنها یک پاسپورت داشت و آن پاسپورت ایرانیاش بود.
فرشچیان ادامه داد: در روز وداع، هنگامی که پیکر مبارکش را میبردیم، برخی در جستوجوی پاسپورت دیگری بودند، اما در کنار او تنها پاسپورت ایرانی و شناسنامه ایرانیاش یافت شد. از اینرو، از بزرگوارانی که بر ایرانی بودن استاد تأکید کردند، سپاسگزارم؛ چراکه دل او برای ایران میتپید و روحش برای مردم ایران قلم میزد.
فرشچیان میدانست، هنر کشور چگونه باید رشد کند و توسعه یابد
بهمن نامور مطلق عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، رئیس سابق فرهنگستان هنر و نخستین رئیس دانشگاه استاد فرشچیان، با بیان این که انسان سعی میکند با مفهومسازی و مسئلهسازی، درک عمیقتر و بهتری از موضوع داشته باشد، گفت: تفاوت انسانها چه در ابعاد فردی و چه در ابعاد اجتماعی و فرهنگی، در همین است که چقدر میتوانند و با چه شیوهای مفهومسازی و مسئلهسازی کنند.
وی افزود: ما با یک پدیده شگفت مواجهایم؛ آقای فرشچیان یک شخصیت شگفتانگیز بود. شاید باید چند صد سال بگذرد تا دوباره شخصیتی مانند او طلوع کند. ما چه مواجههای با ایشان داریم؟ میتوانیم مواجهههای مختلفی داشته باشیم. بهترین نوع مواجهه این است که آن را به مسئله و مسئلهپردازی تبدیل کنیم و گفتوگو کنیم. اما شاید تبدیل آن به یک مسئله کار یک جامعه فرهیخته است.
این منتقد هنری گفت: استاد فرشچیان نیازی به تعریف ندارد. برخی محققان درباره شخصیت و آثار ایشان صحبت کردهاند. پرسشهایی درباره شخصیت او وجود دارد؛ مثلاً گفته میشود بهراستی شخصیت او چه ویژگیهایی داشت که نماد مهر و دوستی بود؟ آنان که در خاکسپاری او حضور داشتند میدانند چه گلستانی از همه اقشار آنجا جمع شده بود. این تنوع و گوناگونی چیزی شبیه به سیمرغ بود. یادم هست جلساتی با آیتالله جوادی آملی داشتیم. در جلسهای گفتند خوب است آقای فرشچیان تصویری از سیمرغ بکشد. من رفتم صحبت کردم و دو سال بعد ایشان گفت: تمام کردم. جمع مرغان، همان وحدت در کثرت بود.
وی با طرح این سوال که آثار او چه ویژگی داشت که همه با آن ارتباط برقرار میکردند؛ پاسخ داد:، زیرا هرکدام به شکلی رمزگشایی میکردند. مدتی که قرار شد دانشگاهی با عنوان «دانشگاه هنرهای ایرانی–اسلامی» راهاندازی شود. از خارج تماس گرفتند و فرمودند نظر من این است که شما این دانشگاه را راه بیندازید. من پذیرفتم و کار آغاز شد. همین باعث شد گفتوگوهای زیادی درباره آموزش با هم داشته باشیم؛ بهویژه درباره طراحی، که یکی از دغدغههای جدی ایشان در حوزه نقاشی سنتی بود. اما مسئلهپردازی که میخواهم اینجا انجام بدهم این است: استاد فرشچیان چه آرزوهایی داشت که انجام نشد؟ در حوزه آموزش چه رؤیاهایی داشت که محقق نشد؟ اگر بتوانیم آن رؤیاها را محقق کنیم، او بسیار شادتر خواهد بود.
بهمن نامور مطلق گفت: من حداقل دو آرزوی برآوردهنشده استاد را بیان میکنم: اولی، هنرستان اصفهان است. استاد بسیار درباره هنرستانی که خود در آن تربیت شده بود و بزرگانی در آن پرورش یافته بودند، اصرار داشت که دوباره احیا شود و به شیوه سنتی دوران درخشان خود را تجربه کند. متأسفانه علیرغم همه پافشاریهای ایشان، محقق نشد. جای تأسف است که در زمان حیات ایشان این کار انجام نگرفت. امیدواریم در این دولت توسط مسئولان محقق شود.
وی اضافه کرد: دومی، دانشگاه هنرهای ایرانی–اسلامی است. علیرغم زحمات بسیاری که کشیده شد، باز هم وزارت علوم نپذیرفت که استاد–شاگردی در این دانشگاه اجرا شود. آنها پافشاری کردند و نپذیرفتند، دانشگاه راه افتاد، اما انتظارات برآورده نشد؛ قرار بود شهریه دریافت نشود، پذیرش تغییر کند و از اساتید بدون مدرک هم استفاده شود، اما چنین نشد. میخواهم عرض کنم راهحلهایی برای این دو مورد و دیگر موارد موردنظر استاد وجود دارد، اگر مسئولان بخواهند. ما که از ابتدا در این مسیر بودیم و جمعی که در گروه هنرهای سنتی فعال بودیم، آمادهایم دوباره این موضوع را مطرح کنیم. امیدواریم روح استاد یاریگر باشد و این بار محقق شود.
این استاد دانشگاه بیان داشت: اعتقاد دارم هرجا مسئلهای باشد، راهحلی هم وجود دارد. اگر باور کنیم، میتوانیم این دو آرزوی استاد را محققشده ببینیم. به نظر من، بزرگانی مانند استاد فرشچیان چیزی برای خود نمیخواستند. با تجربه و آیندهنگری که داشتند، میدانستند هنر کشور چگونه باید رشد کند و توسعه یابد. بهترین بزرگداشت این بزرگان، تحقق آرزوهای آنان است.
استاد فرشچیان در نقطه عطفی از تاریخ معاصر ما ایستاده بود
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اشاره به حضور جوانان هنرمند و آیندهسازان ایران در بزرگداشت استاد فرشچیان گفت: امروز در بزرگداشت استادی گرد آمدهایم که هنر را با حکمت آمیخت و در گردش قلمش، هم صلابت ایمان متجلی بود و هم لطافت عرفان. عروج ملکوتی حکیم هنر و هنرمند حکیم، استاد محمود فرشچیان، صدمهای جبرانناپذیر بر پیکره فرهنگ وارد ساخت. او از تبار آن نوابغی بود که شاید سالها زمان نیاز باشد تا این خاک تمدنخیز دوباره، چون اویی را در دامان خود بپروراند. اما این مجلس، مجلس و محفل سوگ نیست، بلکه محفل تبیین یک الگو و آغاز یک نهضت است. وظیفه ما در این جایگاه نه صرفاً تجلیل از یک هنرمند، بلکه استخراج اصول حکمرانی فرهنگ در تراز تمدن نوین اسلامی است. من میخواهم سه محور را در این ادعایی که عرض کردم، مورد تأکید قرار دهم.
وی ادامه داد: محور اول، رمزگشایی از حکمت هنر استاد فرشچیان است که تجلی ایمان در خلاقیت بود. این پیوند خلقت و حکمت، بحثی عمیق است که در این کیمیاگر معنا نهفته و در آثارش ظهور داشت. در این محور نخست، به سه نکته اشاره میکنم: نکته اول، ارادت خالصانه به اهل بیت عصمت و طهارت است. هنر استاد فرشچیان پیش از آنکه هنر دست باشد، هنر دل بود و، چون هنر دل بود، شاهکارهای بیبدیل او همچون عصر عاشورا، ضامن آهو یا هدیه عشق تنها یک تکنیک هنری نبود، بلکه عرض ارادتی عاشقانه به ساحت مقدس آلالله به شمار میآمد.
خسروپناه، افزود: دوم، پاسخ مؤمنانه به چالش سنت و تجدد است؛ بخشی عمیق که بیش از ۱۵۰ سال است متفکران درباره آن در نزاعاند که سنت یا تجدد؟ آیا میتوان هنر سنتی و هنر ایرانی را با تجدد جمع کرد؟ استاد فرشچیان در نقطه عطفی از تاریخ معاصر ما ایستاده بود؛ جایی که هنر ما با پرسش بزرگ سنت یا تجدد روبهرو بود. پاسخ او، انتخاب میان این دو نبود، بلکه ابداع «طریق سوم» بود. او به ما آموخت که میتوان عمیقاً در سنت ایرانی ریشه داشت، اما اسیر تکرار نشد؛ میتوان از ابزار نو بهره برد، اما شیفته فرم نشد. هنر او یک سنت زنده و پویا بود؛ گفتوگویی خلاق میان حکمت ایران باستان، عرفان اسلامی و زبان هنر معاصر.
وی نکته سوم را هنر به مثابه حکمت مجسم دانست و افزود: این مطلبی است که این کمترین طلبه که در جمع شما فرهیختگان حضور دارد، بیش از سه دهه است ذهن حقیرش را درگیر کرده: چگونه حکمت در زندگی جریان یابد؟ آثار استاد را نباید صرفاً با چشم دید، بلکه باید با جان تأمل کرد. هر گردش قلم او بر بوم، تجسمی از حرکت جوهری در فلسفه صدرایی بود؛ هر لایه رنگ در نگارههایش، روایتی از مراتب وجود در عرفان اسلامی. استاد هنرمند ما وحدت وجود را در آثارش متجلی ساخت؛ همان وحدت وجودی که عارفان سالها باید بنویسند تا آن حقیقتی را که دریافتهاند به بیان آورند، او به صورت مصور و نگارگری درآورد. این محور نخست بود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی محور دوم، میراث راهبردی الگوی حکمرانی فرهنگ دانست و گفت: میراث استاد فرشچیان برای ما به عنوان سیاستگذاران فرهنگی، یک نقشه راه عملیاتی است. ما نباید فقط به آثار هنری او بنازیم، بلکه باید از آنها در حکمرانی هنر بهره ببریم. آنانی که با مباحث «گاورننس» و حکمرانی آشنا هستند، میدانند از این آثار گهربار میتوان سیاستگذاری و فرآیند حکمرانی را استخراج کرد. در این محور دوم سه نکته را بیان میکنم: نکته اول، نهادسازی از یک مکتب و احیای سنت استاد–شاگردی است. تأسیس دانشگاه هنرهای اسلامی–ایرانی استاد برای همین منظور بود. طرح استاد–شاگردی که جمعی از محققان نوشتند، با راهبری شورای عالی انقلاب فرهنگی و تصویب شورای گسترش وزارت علوم به سرانجام رسید؛ زیرا حکیمانه پذیرفته شد که این بهترین روش برای تربیت شاگردان است. باید اعتراف کنیم که احیاگر سنت استاد–شاگردی، استاد فرشچیان بود و این خود نوعی حکمرانی در فرهنگ و هنر است.
وی ادامه داد: دوم، هنرمند به مثابه سرمایه نمادین و محور انسجام ملی است. استاد فرشچیان نماد وحدت ملی حول محور هنر و معنویت بود. او شخصیتی فراجناحی و متعلق به تمام ایران اسلامی بود. هنر او زبان مشترک همه ایرانیان، با هر سلیقه و نگاهی بود. او یک سرمایه نمادین و نقطه وحدت برای هویت ملی ما بود. سوم، هنر اصیل به مثابه قدرت نرم استراتژیک در جهاد تبیین جهانی است. در عصر جنگهای شناختی، هنر استاد فرشچیان گویاترین سفیر فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بود. حتی یک تابلوی او یک بیانیه بلیغ است که پیام تمدن غنی، صلحدوستی و معنویتگرایی ایران اسلامی را به قلب مخاطبان جهان میرساند.
خسروپناه اظهار داشت: محور سوم و آخرین محور، از پاسداشت تا راهبرد، پیشنهادهای عملیاتی و جامع است. در کنار این سخنان باید شکار کرد. پیشنهاد اول، تأسیس نهضت جهانیسازی حکمت هنر ایرانی–اسلامی است. این نهضت باید در سراسر جهان گسترش یابد. پیشنهاد دوم، تکثیر الگوی حکمرانی فرشچیان است؛ نه لزوماً تکرار قالب آن. روح الگوی استاد فرشچیان باید در دانش، دانشگاههای هنر و عرصههای مختلف تکثیر شود. پیشنهاد سوم، ایجاد خزانه ملی و هوشمند میراث استاد فرشچیان به عنوان یک مأموریت ملی است. این امر با ظرفیتهای فناورانه امروز کشور کاملاً دستیافتنی است. با محوریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر نهادهای دانشبنیان، باید این آثار زنده بماند، بهخوبی نگهداری شود و با استفاده از فناوریهای نوین توسعه یابد. این یک الگوی کامل حکمرانی هنر حکمی ایران اسلامی است.
نقاشان، روایتگران حقیقت هستند؛ فرشچیان روایتگر حقیقتی برتر بود
پریسا شادقزوینی، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا (س) و رئیس اسبق هیات مدیره انجمن علمی هنرهای تجسمی ایران، با بیان این که فرشچیان نه تنها نقاش، بود بلکه عارف بود، گفت: من او را عارفی بزرگ میدانم. عارفی که عرفان وجودش در آثارش متجلی شد. نقاشان، روایتگران حقیقت هستند؛ برخی روایت تاریخ، برخی مسائل اجتماعی و برخی قصهها و اسطورهها. اما استاد فرشچیان روایتگر حقیقتی برتر بود. برای من بسیار شگفت بود که استقبال از مراسم تشییع او همانند تشییع عالمان و بزرگان دین بود؛ امری که کمتر برای یک هنرمند رخ داده است. این نشان میدهد که او «نقاش دل» بود نه صرفاً نقاش دست؛ او عارفی بود که حقیقت را در قالب هنر عرضه کرد.
وی افزود: استاد فرشچیان بارها تأکید داشت: هر کس باید در کار خود نفر اول باشد؛ کاری را که انجام میدهد به بهترین شکل ممکن عرضه کند. این همان آموزه پیامبر اکرم (ص) است که فرمود: «کار نیک را نیک انجام دهید.» در آثار استاد، طرح فرشتهها و داستانهای مذهبی تنها بهانهای برای بیان معرفت دل بودند. آنچه از دل برمیآید بر دل مینشیند، و همین بود که آثارش هم نخبگان و هم عامه مردم را جذب کرد. در آثار ایشان نور جایگاهی ویژه داشت؛ نوری که نه صرفاً جلوهای بصری، بلکه بیانی معرفتی و عرفانی از مراتب وجود بود. پالت رنگی غنی و فرمهای شخصیسازیشده استاد نشاندهنده سنتشکنی خلاقانه و حرکت در راستای تعالی معنا بود.
این هنرمند اظهار داشت: استادان بزرگ جهان درباره ایشان سخن گفتهاند. آمبرتو نینی رئیس دانشگاه هنر فلورانس گفت: فرشچیان قصد بازنمایی گل سرخ ندارد، بلکه ما را برمیانگیزد تا حضور آن را احساس کنیم. پروفسور ارنست از موزه متروپولیتن نیویورک او را وارث راستین سنت ایرانی و در عین حال نوآوری شگفتانگیز دانسته است. فرانسیس ریچارد از کتابخانه ملی فرانسه نیز تأکید کرده که آثار او با وجود لطافت قلم، سرشار از صداقت و قدرتاند و با انسان امروز سخن میگویند.
شاد قزوینی گفت: در یک کلام، استاد فرشچیان عارفی نقاش بود؛ هنرمندی که مرز زمان و مکان را درنوردید و آثارش برای همه بشریت پیامی مشترک دارد. وجود او برای ما ایرانیان مایه برکت بود و خواهد ماند.
فرشچیان تحولی بزرگ در نگارگری ایران پدید آورد
طاها بهبهانی، استاد دانشگاه و هنرمند پیشکسوت و برجسته، نقاش و مجسمهساز در آیین بزرگداشت استاد محمود فرشچیان، سخنان خود را با یادآوری دغدغههای استاد برای هنر و هنرمندان جوان آغاز کرد و گفت: آخرین دیدار ما در خانه گویا بود. همانجا به او برای تاسیس دانشگاه تبریک گفتم، اما گفت:، اما آنچه من میخواستم محقق نشد. دانشگاهی که در ذهن داشتم باید مستقل میبود، اما آنچه ساخته شد وابسته بود. او با افسوس گفت: من دانشگاهی میخواستم که شهریه نگیرد و آموزش در آن رایگان باشد، هزینهاش را خودم میپرداختم.
وی ادامه داد: امروز بسیاری از بزرگان نقاشی و مجسمهسازی کشور در سالهای پایانی عمر خود به سر میبرند و نیازمند توجهاند. استاد فرشچیان با نگاهی معنوی، با شناخت عمیق از شعر و ادبیات، و با پشتوانه فرهنگی اصیل، توانست تحولی بزرگ در نگارگری ایران پدید آورد. در روزگاری که هنر نگارگری گرفتار تکرار و تقلید شده بود، او جان تازهای در این هنر دمید.
این هنرمند پیشکسوت افزود: وقتی آثار او را میبینم، بهویژه تابلوی عصر عاشورا، قلبم میلرزد. در این اثر نهتنها هیچ اغراق و حاشیهپردازی وجود ندارد، بلکه با ظرافتی مثالزدنی، عمق تراژدی کربلا را نشان میدهد. سالهاست که مداحان ناآگاه، این واقعه عظیم را سطحی و سخیف بازگو کردهاند، در حالیکه استاد فرشچیان با نگاهی عارفانه، قهرمانی و عظمت این واقعه را به تصویر کشید. او نشان داد که عاشورا در فرهنگ ما به معنای اشک و اندوه صرف نیست، بلکه روایت ایستادگی، عزت و معنویت است.
بهبهانی در بخش دیگری از سخنانش به جنبه صحنهآرایی آثار استاد اشاره کرد و گفت: من بخشی از تحصیلم در زمینه صحنهآرایی تئاتر و سینما بوده است. وقتی به آثار استاد نگاه میکنم، میبینم که او مانند یک کارگردان بزرگ، میزانسن بینظیری در تابلوهایش بهکار گرفته است. هیچ اغراقی در آثارش دیده نمیشود؛ همه عناصر دقیق، موجز و در جای درست قرار گرفتهاند. تابلوهای او همچون صحنههای یک نمایش باشکوه هستند.
او همچنین از مسئولان فرهنگی کشور گلایه کرد و خاطرنشان ساخت: چگونه است که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز نام هنر در حاشیه است و به آن بهای لازم داده نمیشود؟ چرا نمیتوانیم آرزوهای بزرگی، چون دانشگاه مستقل هنرهای ایرانی ـ اسلامی یا موزه مبادلات هنری را تحقق ببخشیم؟ استاد فرشچیان نه برای خودش، بلکه برای آینده هنر این کشور آرزو داشت.
بهبهانی سخنان خود را با یاد و احترام به مقام هنری فرشچیان به پایان رساند و گفت: استاد فرشچیان نهتنها نگارگر بزرگ ایران، بلکه صحنهآرای روح و جان ما بود. یادش در قلبها جاودانه است و امیدوارم روزی فرا برسد که برای تحقق آرزوهای او و اعتلای هنر این سرزمین دوباره گرد هم بیاییم.
موزه فرشچیان باید جایگاه زنده و پویا برای معرفی و تداوم هنر والای ایران باشد
محمدحسین حلیمی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم، چهره ماندگار عرصه هنرهای تجسمی و از دوستان زندهیاد استاد محمود فرشچیان، گفت: هنرمندان همواره آرزو دارند که اندیشهها و اقشار مختلف با یکدیگر همکاری کنند تا به نتایج بهتری برسیم. من با خود میاندیشم که بنده حقیر بیش از شصت سال با این استاد بزرگوار آشنایی دارم؛ از زمانی که ایشان در عرصه هنر فعالیت میکردند. در زمان ما رسم چنین نشستهایی رایج نبود. وقتی به سفر میرفتیم، مثلاً اگر به اصفهان میرفتیم، در چهارباغ حجرههایی را میدیدیم که استادان نامدار در آنها نشسته و مشغول کار بودند. مردم هم از نزدیک کار دست این استادان بزرگ را میدیدند و از وجودشان بهره میبردند. اما بعدها به دلایلی فاصله افتاد.
وی افزود: ایشان سی سال در خارج از کشور به تکمیل دانش و تخصص پرداختند. در هر زمانی که لازم بود، جلوهای از هنر ایران را که مایه افتخار بود، عرضه میکردند. سالها در مدرسه هنرهای زیبا به آموزش پرداختند. اما در همان دوران، اتفاقات بسیاری برای این استاد حساس و دقیق رخ داد. همیشه با دوستان خودم میگفتم خداوند چشم برای دیدن، گوش برای شنیدن و زبان برای گفتن به انسان بخشیده است. این چشم و گوش تنها برای زندگی معمولی نیست؛ بلکه برای درک و دیدن عوالم دیگر است. برخی از این صفات هدیهای از جانب آفریدگار به افراد خاصی است. تصور میکنم خداوند هر که را بیشتر دوست داشته باشد، هنرمندش میکند. هنرمندان مسئولیت بیشتری دارند، زیرا شایستهترند.
حلیمی اضافه کرد: در طول تاریخ، هنرمندانی، چون عبدالمجید طالقانی یا کمالالدین بهزاد و دیگران چنین جایگاهی داشتهاند. وقتی زندگی آنان را مرور میکنیم، درمییابیم که مجموعه آثار و اندیشههایشان مسئولیتی روشن بر دوش آنها نهاده است؛ مسئولیتی که برگزیدگی آنان را نشان میدهد. این تکلیف رهایشان نمیکند، بلکه همواره همراهشان است. چه خوب که اصفهان، مهد هنر ایران، چنین هنرمندانی را پرورانده است. اصفهان امروز در جهان خوشنام است و مردمانش قدر هنر را میدانند.
این استاد هنر گفت: من تلاش میکنم به یاد آورم که چگونه خداوند این نیروی آفرینندگی را به هنرمندان بخشیده و آنان نیز تکلیف خود را بهخوبی انجام دادهاند. اصفهان مهد هنر است و امروز که در جهان نقش ارتباطات روزبهروز پررنگتر میشود، کسانی که در شکلدهی و ایجاد نشاط و انبساط در جامعه نقش نخست را بازی میکنند، هنرمندان هستند. خوشبختانه در اصفهان موزهای به نام استاد فرشچیان برپا شده است. اما این موزه نباید تنها محلی باشد که چند اثر در آن آویخته شود و عدهای در کنارش بیتفاوت بگذرند؛ بلکه باید جایگاه زنده و پویا برای معرفی و تداوم هنر والای ایران باشد.
عشق و لطافت در همه کارهای فرشچیان جاری است
احمد مسجدجامعی، قائممقام مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، به ذکر خاطراتی از منش انسانی استاد پرداخت. او با بیان نمونههایی از زندگی روزمره فرشچیان، گفت نگاه او به جهان آمیخته با معنویت و عدالت بود؛ نگاهی که حتی در انتخاب ساده یک تاکسی یا توجه به معیشت راننده نیز نمود پیدا میکرد.
مسجدجامعی خاطرنشان کرد: استاد بیش از هزار اثر خلق کرده، اما تنها بخشی از آنها مستقیماً مذهبی است. به باور او، معنویت، عشق و لطافت در همه کارهای فرشچیان جاری است و این همان ویژگیای است که آثار او را جهانی و ماندگار ساخته است.
در بخش دیگری از آیین بزرگداشت استاد محمود فرشچیان، سهیل محمودی شاعر معاصر، شعری را به مردم ایران و روح آن استاد فقید تقدیم کرد و حسین علیشاپور با همراهی سهتار، قطعاتی در دستگاه شور با اشعاری از حافظ اجرا کرد که فضای مراسم را رنگی از موسیقی و شعر بزند.
در پایان مراسم بزرگداشت استاد فرشچیان اعلام شد؛ موزه استاد فرشچیان در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، از فردا سه شنبه ۴ شهریور ماه، بازگشایی میشود و علاقمندان میتوانند به تماشای آثار این هنرمند فقید بنشینند.
آیین نکوداشت استاد محمود فرشچیان نقاش و نگارگر برجسته با نام «نگارگر آسمان خیال» با حضور سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین سیمایی صراف وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، سیدرضا صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، محمد جواد ظریف وزیر اسبق امور خارجه، احمد مسجدجامعی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدمهدی احمدی مشاور عالی وزیر فرهنگ و مدیرکل حوزه وزارتی، نادره رضایی معاون امور هنری وزارت فرهنگ، مهدی محمدی معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای وزارت فرهنگ، رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی، نیکنام حسینیپور مشاور وزیر فرهنگ و رییس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی خانواده استاد فرشچیان و علاقهمندان به فرهنگ و هنر عصر دوشنبه (۳ شهریور) در تالار وحدت برگزار شد.