اوج فعاليتهاي سياسي موسوي خوئينيها به زماني بر ميگردد كه از سوي اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهور وقت عهده دار ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری شد؛ وي در طول مدت مديريت خود ...
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ اوج فعاليت هاي سياسي آقاي موسوي خوئيني ها به زماني بر مي گردد كه از سوي آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهور وقت عهده دار ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری شد.
وي در طول مدت مديريت خود در طي سال هاي 69 تا 72 به تجمع نیروهای سابق و ایجاد نیروهای جدید در این معاونت پرداخت و در اين راستا معاونت سیاسی توسط سعید حجاریان، معاونت اجتماعی توسط عباس عبدی و معاونت اندیشه توسط محسن کدیور راه اندازی می شود.
افرادی مانند هاشم آقاجری، علیرضا علوی تبار، عماد افروغ، مجید محمدی، مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، سازگارا، امینزاده، آرمین در آن دعوت به همكاري می شوند.
مهمترین موضوعاتی که در این مرکز بر روی آن تاکید می شود پروژه توسعه سیاسی بود و نتیجه ای که طی تحقیقات مختلف گرفته شده بود این بود که توسعه سیاسی در ایران در مرحله اول نیازمند ایجاد برخی تغییرات در ساختار سیاسی کشور است و در مرحله بعد باید فرهنگ سیاسی ایران متناسب با فرهنگ یک جامعه توسعه یافته تغییر کند.
با مطالعه روزنامه هایی که افراد حاضر در مرکز مطالعات استراتژیک سردبیری یا مدیر مسئولي آن را در سال های بعد برعهده می گیرند به راحتی می توان فهمید چه تغییراتی باید در ساختار سیاسی و فرهنگ سیاسی ایجاد شود.
اما در جهت کادر سازی نیز مرکز یاد شده بیش از 500 نفر از نیروهای همسوی خود را با «بورس دولتی» به خارج اعزام کرد که به نیروهای مطبوعاتی و اجرایی دوره اصلاحات تبدیل شدند.
اما موضوعي كه نام موسوي خوئيني ها را دوباره به سرزبان ها انداخت جريان قبل و بعد انتخابات رياست جمهوري دوره دهم بود.
پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری موسوی خوئینی ها با تکیه بر دبیر کلی مجمع روحانیون مبارز دیگر به طور کامل پدر معنوی اصلاحات بود.
اصلاح طلبان که چهار سال از قدرت به دور بودند با همراهی افرادی که وجه مشخصه آنها از دست رفتن قدرت و نارضایتی از احمدی نژاد بود این بار تحت لوای حذف احمدی نژاد به دنبال اجرایی کردن هرچه بیشتر اهدافی که در مرکز تحقیقات استرانژیک بدان رسیده بودند، رفتند.
اهدافی که در طرح عبور از خاتمی در نظر داشتند آلترناتیوی که برای خاتمی در نظر گرفته بودند را وارد میدان بازی کردند و حداکثر استفاده را از فضای انتخابات نمودند و با مطرح نمودن انواع اتهامات و اجرای عملیات روانی تمام تلاش خود را برای پیروزی کاندیدای خود نمودند.
اما وقتی در اندک روزهای مانده به انتخابات از عدم کامیابی خود مطمئن شدند سناریوی تقلب را در جهت عملی نمودن اهداف خود آغاز نمودند.
برای درک بهتر نقش موسوی خوئینی ها در حوادث پس از انتخابات کافی است به بررسی عملکرد مجمع روحانیون مبارز که خوئینی ها در آن حوادث نقش محوری دارد و همچنین عملکرد یاران و همکاران وي پرداخت.
دو روز پیش از انجام انتخابات موسوی خوئینی ها در اطلاعیه ای از شائبه تقلب در انتخابات گفت تا سناریویی طراحی شده برای بعد از انتخابات در صورت عدم پیروزی کاندیدای اصلاحات رسما کلید بخورد.
در همین راستا نیز مجمع روحانیون مبارز، روز پس از انتخابات از انتخابات مهندسی شده می گوید و خواستار ابطال انتخابات می شوند و در ادامه، این مجمع نقش اساسی خود را در پروژه تشدید نا آرامی ها اجرا می کند.
و در حالی که از پنج روز پیش از اقامه نماز جمعه مقام معظم رهبری در این مورد اطلاع رسانی شده بود و مردم و بسیاری از گروه های سیاسی از فصل الخطاب بودن سخنان رهبری سخن می گفتند اما مجمع روحانیون مبارز در روز 27 خرداد برای روز شنبه فردای برگزاری نماز جمعه درخواست راهپیمایی کرد.
در نهايت چند ساعت پیش از آغاز اغتشاشات بود که مجمع با صدور بیانیه اعلام کرد که به خاطر صادر نشدن مجوز !!! از برگزاری این تجمع صرف نظر کرده اند اما قطعا این بیانیه در آن ساعات تاثیر قابل ملاحظه ای نخواهد داشت.
آنچنان که منابع رسمی گزارش دادند در آن روز، علاوه بر خسارتهای میلیاردی به اماکن خصوصی و عمومی و به آتش کشیده شدن مسجد لولاگر در نزدیکی خیابان آزادی، عده ای از شهروندان توسط عناصر مسلح منافقین و اشرار به ضرب گلوله کشته و صد نفر نیز زخمی شدند.
سناریوی قتل مشکوک «ندا آقاسلطان» که به سوژهای تبلیغاتی علیه نظام اسلامی مبدل گردید نیز در این روز صورت گرفت.
اين روز سر آغاز انواع جنايت ها و تهمت ها به انقلاب اسلامي بود و در روزهاي پر التهاب كشور انواع جسارت ها به امام (ره) و يادگارهاي با ارزش او صورت گرفت و در حالي كه خوئيني ها اين اعمال را به مردم نسبت مي داد و خود را كنار كشيده از جريانات به حساب مي آورد، حتي يكبار هم نسبت به افتراء ها عليه نظام واكنش نشان نداد.
خوئيني ها كه در سال 69حضرت امام (ره) را اينگونه شرح مي داد: ما هر چه در رفتار حرکات و برخورد حضرت امام، دقت کردیم در طول حدود 30 سال آشنایی انگیزه غیرالهی در کارهای ایشان ندیدیم. ( مصاحبه وي با ماهنامه حوزه)
مشخص نيست كه امروز چه بر سر انديشه وي آمده كه او حاضر نشد در مقابل حمايت ها آمريكا از تنش هاي بعد از انتخابات كه به گفته حضرت امام (ره) بايد در قبال حمايت آمريكا از خود عزا بگيريم، توجهي نكرد.
و چه شد كه او با وجود شعارهاي ساختارشكنانه در مورد فلسطين و ولايت فقيه واكنشي از خود بروز نداد در حالي كه او در همان مصاحبه بر لزوم درگيري با مستكبران تاكيد داشت و گفته بود: حکومت اسلامی بدون درگیری با مستکبران حکومت اسلامی ناب نیست و حکومت اسلامی آمریکایی است.
اگر محور عبودیت حق است، لازمه اش درگیری با باطل خواهد بود. پس اگر جمهوری اسلامی سازش کرد با آمریکا و با اسرائیل و اعلام کرد، کاری نداریم به سرنوشت مستضعفان و باید فقط مدینه و مرکز را حفظ کنیم، این می شود حکومت اسلامی آمریکایی، مثل عربستان سعودی. باز شدن دروازه جمهوری اسلامی به روی آمریکا یعنی، دست شستن از همه ارزش ها و نابودی نظام اسلام .
حتي او پا را فراتر از اين مي گذارد و در همان مصاحبه تاكيد مي كند كه اگر ما از تمام شعارها دست برداریم، سرمایه داری را در کشور آزاد بگذاریم و حتی شعار مرگ بر اسرائیل را هم کنار بگذاریم، باز آمریکا با ما مخالف است.
در حالي او در قبال توهين هاي چند باره نامزدهاي ناكام انتخابات به مراكز اصلي كشور سكوت كرده بود و خود را جدا از آنها تلقي مي كرد كه در مخالفت با بني صدر و در جلسه عدم كفايت او يكي از دلايل عدم كفايت وي را مخالفت شدید وی با نهادهای اصیل انقلاب و روح حاکم بر آن دانسته بود.
در هر حال بررسی عملکرد خوئینی ها و همکاران او نیازمند نگارش مطلب دیگریست و در اینجا تنها نام افرادی که از ابتدا همراه وی بودند را در ذهن خود مرور کنیم، نام هایی مانند: بهزاد نبوی، سعید حجاریان، تاج زاده، امین زاده، عباس عبدی، آرمین، سازگارا، علوی تبار، میردامادی و محسن کدیور که هر یک شخصیت موثری در نزد افکار عمومی هستند.
شاید با دقت در این روابط بتوان نحوه اتصال و هماهنگی طیف داخل کشور با برخی از طیف های خارج کشور را نیز بهتر درک کرد.