... بعضي كارهايي كه با قرآن ميشه، اينها مغازه است؛ مثلا آيه الكرسي را يك نفس خواندن نه عقل گفته و نه شرع، ما خودمان يك نفر را در ميدان شوش داريم كه با يك نفس ...
به گزارش خبرنگار فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»، حجت الاسلام محسن قرائتي روز گذشته در مراسم افتتاحيه بيستوهفتمين دوره مسابقات قرآن كريم دانشجويان منطقه يك كشور كه در دانشگاه صنعتي اميركبير برگزار شد، خطاب با قاريان و حافظان قرآن به ايراد سخنراني پرداخت كه متن كامل آن به شرح زير است:
خداوند در قرآن ميگه كه اگر قرائت قرآن آسونه، حفظ آن هم آسونه و اگر به شما فشار ميآيد و با چنگ و دندان آن را حفظ ميكنيد و بعدا آن را فراموش ميكنيد، آن را حفظ نكنيد.
حفظ قرآن داراي يك ارزش و مقام بالايي است و بسيار لطف خداوند است كه كسي بتواند آن را حفظ كند، به شرطي كه آسان باشد. قرآن شيوه حفظ را ترتيل گفته و بعضي كارهايي كه با قرآن ميشه، اينها مغازه است؛ مثلا آيه الكرسي را يك نفس خواندن نه عقل گفته و نه شرع. ما خودمان يك نفر را در ميدان شوش داريم كه با يك نفس يك ليوان آبغوره را سر ميكشد؛ اينها بازيه. روزي رفتم جايي و ديدم خانمي با دست هاي خود و ايما و اشاره قرآن ميخواند؛ گفتم ما رقص با قرآن نداريم.
حقهبازيهايي كه با قرآن ميشه مثلا چند تا موبايل ميخره و استخاره ميكنه و تلفن ميزنن بهش كه مي گه سطر اول رو بخون و سطر آخر اون يكي سمت را بخون و بعد ميگه شما چي ميشيد و چي مي شيد، شما غلط ميكنيد اين حرف ها را مي زنيد. اينها مبناش چيه؟
دخترم تماس گرفت و گفت كه بخوان و ايشان خواندند و سپس گفت شما ازدواجتان عقب ميافتد و اگر هم ازدواج كنيد تا چند سالي بچه دار نميشويد؛ ناراحت نباش. دخترم گفت كه آقا من دو تا از بچههام دانشجواند و من بهشون گفتم نان ميخواهي بخوري خداوند به سگهاي ولگرد روزي ميدهد، به سوسكهاي سوراخها روزي ميدهد؛ به چه دليلي اين كلكها را ميزني تا پول مردم را جمع كني؟ من گولخوردههاي خودم را ميگم؛ چون من تا حالا يك روزنامه هم نخوندم و از اول انقلاب تا حالا يك فيلم هم نديدم چون وقت ندارم. آنقدر كارهاي واجب دارم كه به مستحبات نميرسم.
ما را بردند توي يك سالن و گفتند اينها قرآنياند و از اينها تجليل كنيد. به آنها گفتم اينها چه كردند، گفتند پژوهشهاي قرآني. گفتم من هم قرآنيام، پژوهشيام بعد بهشون گفتم كه يك آيه در قرآن داريم كه 11 تا قاف دارد و هر كسي پيدا كند، جايزه دارد؛ اينها از اول تابستان تا آخر تابستون رفتند قاف شماري.
قرآن نازل شده تا شما قاف بشماريد؟ تفسيري كه به ما دادهاند كه اخيرا چاپ شده كه اين سوره دو هزار و 700 حرف، 750 كلمه، چند تا حرف و چند تا تشديد داره. مثل اين ميمونه كه بگيد ابوعلي سينا چند كيلوه، شماره پاش چنده، مسجدالحرام چند تا بلندگو دارد و جماران چند تا موزائيك؛ آخه اينها علمه حضرت عباسي؟!
خدا ميدونه چقدر در دانشگاه، دبيرستان و حوزه حرفهايي است كه دونستنش نه مستحب و نه واجبه و نه نياز فرد و نياز جامعه است. همه اينها مزخرفه. قرآن درباره حرفهاي مزخرف ميگه درس بخوانيد چيزي كه ضرر دارد. آيا واقعا سوره كهف نازل شد براي اينكه اونا شش تا بودند يا هفتا؟!
اصحاب كهف چند تا جوانمرد بودند كه از زندگي مرفه شهري گذشتند و زندگي در غار را ترجيح دادند و با تفكر سالم بر اين زندگي شرعي ماندند تا اينكه دينشان از بين برود؛ بنابراين اول «فضل له» دوم «ما تيسر» سوم «ربت» چهارم تدبر، پنجم عمل و ششم تبليغ تدبر؛ يعني از چاه آب كشيدن. تفسير به راي يعني چاه خشك را توش آب ريختن. اگر از چاه آب بكشي اين تدبر يعني از الفاظ قرآن چيزي بيرون بكشي اما اگر تو سليقه خودت رو بچپوني توش يعني آب ريختن توي چاه. اين تفسير به راي است.
يك حديث داريم كه مومن آينه مومن است. من اين حديث را حدود 40 سال پيش خواندم و به اين نتيجه رسيدم كه يك آينه فقط زشتي را نميگه؛ هم زشتي را ميگه هم زيبايي. به اين معني كه عيبهاي مردم را ميگويي، خوبيهاي آن را هم بگو، دوم آيينه از رو به رو ميگه از پشت سر نميگه، سوم آينه مانند ذره بين عيب مردم را بزرگ نميكنه و واقعيت را ميگه، چهارم آينه قصد و غرض نداره چون جلا دارد عيب را ميگه، پنجم آينه رعايت پست و مقام را نميكند، شش آينه تا وقتي عيبي ميگه كه گرد زده نباشه؛ تا وقتي حرفت اثر دارده كه خودت عيب و ايراد نداشته باشي و هفت آينه اگر بشكند باز سياهي را نشان ميدهد؛ مومن را اگر زجر هم ببيند باز حرف خودش را ميزند.
29 تا نكته درآوردم و اين تدبر است. تفسير به راي مثل اينكه از قرآن چيزي در نميآد و اضافه ميكني توي اون مثل آيه بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه يكي گفته بخوريد و بياشاميد تا ريشتان سفيد شود! اين مو از كجا آمده؟ كجا خدا گفته انسان آزاده بره گناه كنه و زماني كه موهاش سفيد شد ديگر گناه نكند؟
اين تفسير به راي بعضي از آقايون شخصيت زدهاند و به خودشون زحمت نميدن فكر كنن. علامه طباطبايي فرمود تفسير قرآن بايد دو سال به دو سال عوض شود؛ اصلا 50 سال پيش در ذهن پدر شما پيتزا نبود و هر چه ابتكار و اختراع بشر بيشتر ميشه، بايد تفسير هم ...
آيت الله صافي در سفرنامه حج خود گفت: زماني كه سوار هواپيما شدم براي سفر به مكه، هواپيما تا ابرها بالا رفت و از ميان ابرها حركت كرد و مثل يك كوه به نظر ميرسيدند يعني چه نشانههاي در آسمان هست كه بشر به راحتي از آن عبور ميكند و نسبت به آن بياعتنا هستند. قديم چون هواپيما نبود معناي تماشا كردن استفاده مي شد و پيشرفتهاي علم باعث ميشه ذهن آدم پيشرفت كنه.
چند روز پيش جمعي از اساتيد دانشگاه آمدند ستاد نماز و گفتند: «والابحار سجرت» زماني كه دريا جوش آمد. گفتم به نظر شما ميرسه ...
نظام هستي با يك صدا متلاشي ميشه، زمين تكون ميخوره و زمين كه تكون بخوره، كوهها راه ميافتند و بهم ميخورند و تكه تكه ميشوند و تبديل به شن ميشوند و تبديل به پنبه ميشوند و اقيانوسها به جوش ميآيد. ايشان گفتند: يك معناي ديگر اين است كه ژاپن از آب بنزين ميسازه و من گفتم رد نميكنم شايد.
اين قرآن چندين رساله دكتري توشه مثل «والتين و زيتون» كه يك پژوهش علمي كه چرا خدا گفته به انجيل و زيتون قسم و رابطه اين دو تا در علم غذا شناسي چيه؟! يك رساله ديگرش اينكه «تين» يك بار و «زيتون» هفت بار در قرآن آمده اين يعني چي؟! اخيرا يك تحقيقي خارجي ها كردن كه خوردن يك انجير برابر با هفت زيتون است و يه آثاري دارد كه اگر شش تا بشه اون آثار را ندارد.
شما كه وارد قرآن شديد، خدا را شكر كنيد. خداوند در قرآن در مورد چهار چيز اقامه گفته است؛ يعني هم كتاب آسماني، هم نماز، هم عدالت و دين را بايد به پاس داشت. اومدن و از ما خواستند كه پيش نماز دانشگاه تهران بشم كه گفتم: بايد به همراه اقامه نماز، بايد اقامه قرآن هم بشه.
از امام رضا (ع) پرسيدند كه چرا نماز واجبه؟ امام فرمود كه خداوند نماز را واجب كرده تا قرآن از محجوريت در بياد؛ چون هر كس نماز بخونه مجبوره 120 تا آيه قرآن هم بخونه؛ به اين معنا كه قل هو الله احد و سبحان ربي الاعلي دارد. مثل كسي ميمونه كه لباس ميشوره كه علاوه بر تميز شدن دستهاش، غذاش هضم ميشه، عرق بدنش در مياد و ايام فراقتش هم پر ميشه.
وقتي ما را ميبردند گفتند كه دانشگاه تهران جزو دانشگاههاي برتره و استادهاي بزرگي داره، ميخواهيد بهشون چي بگيد؟ گفتم: درسهايي از قرآن براي مردم عادي! بهش برخورد. گفتم: امروز آبكيترين حرفها رو ميخواهم بزنم. گفتند: آبروت ميره. گفتم: به شما ربطي ندارد. رفتم و گفتم كه اينجا دانشگاه تهرانه به من گفتند علمي صحبت كن و روي تخته نوشتم «و بالوالدين احسانا» و گفتم (ب) در بالا والدين به معناي احسان فرزند با دستان خود به والدينش است؛ چون والدين او را آورده يعني حساب والدين از همه جداست – چه مومن باشي چه كافر- احسان به پدر و مادر بر همه واجب است. آيات در قرآن زمان دارند و احسان كردن به زمان ليسانس و ارشد و دكتري مربوط نميشود.
اگر الف و لام داشت، احسان به معناي احسان مخصوص است و چون بدون الف و لام آمده است شامل هر كاري ميشود -احسان چهار بار در قرآن آمده و از نظر جغرافيايي در كنار توحيد قرار گرفته به اين معني كه بعد از توحيد احسان به پدر و مادر واجب است- يكي از راههاي تربيت و شكستن غرور، سير و سلوك و خودسازي احسان است كه اين تدبر است.
گفتم اساتيد، دانشجويان باسوادترين افراد دنيا پهلوي سادهترين كلمات بايد ... و اين مراسم و كنگرهها ... كبريت به شرطي ارزش دارد كه چراغ روشن بشه چراغ غذا را بپزه و اون غذا به بدن شما برسد تا شما يك عمر آدم باشيد.
اين كنگرهها و مسابقات بايد سرچشمه حركتي باشد و گرنه ميشه «دست خواراندن»؛ يعني زماني دست آدم ميخواره، ميخوارونيد و تمام ميشود؛ يعني هيچ به هيچ بايد تصميم بگيرد قرآن را از محجوريت در بياوريد؛ اين را ميگن تدبر.
نسبت ما با قرآن مانند هوا نسبت به نفس است؛ ولي از پتروشيمي در مورد هوا چند چيز بيرون آوردند ولي ما هنوز نفهميدم قرآن يعني چه و چرا اسم 11 تا درخت در قرآن آمده و نسبت آنها با يكديگر چيست؟
از بركت نديدن فيلم، تو زيرزمين خونمون دو تا دوربين گذاشتم كه هر وقت بچه ها فيلم مي ديدند من مي رفتم و 3000 تا فيلم هفت دقيقه ايي پر كردم. تفسيرهاي هفت دقيقهاي و حتي تفسير پنج دقيقه؛ يك دقيقه يا نيم دقيقهاي هم ميشود گفت. مي توانيم يك دقيقهاي با قرآن آشنا شويم و زماني كه يك دقيقهاي با قرآن آشنا شديم، مزهاش را بعد مي فهميم. ما هر چه خواسته باشيم، مي توانيم از قرآن استفاده كنيم.
نماز چهار نوع است: نماز شكر، نماز قرب، نماز انس و نماز رشد. نماز شكر براي كلاس اوليهاست كه شامل بابا خوبه و مامان خوبه مي شود و وقتي بزرگتر شدند بهشون مي گيم: اگه سايه بابا بالاي سرت نباشد، هر كسي نگاه بد بهت ميكند و خداي سايه باباتو حفظ كند.
خيلي از شماها رفيق كاهل داريد كه نسبت به نماز سنگينه مانند خواهري يا برادري و قرآني كه مي گويد كسي كه نماز نميخواند، خشوع ندارد. خشوع يعني چه تلويزيون چندين بار هم نشان داد، پيرمردي از پسرش پرسيد كه اين چيه؟ پسرش گفت: گنجشك. دوباره پرسيد؛ گفت: گنجيشك. بازهم پرسيد و پسر با لحني گفت: گنجشك. چند لحظه بعد دوباره پرسيد و پسر گفت ااااااِ گنجشك. دفعه چهار پسر داد زد و پدر گفت يك زماني تو كوچولو بودي و آوردمت در اين پارك و 30 بار پرسيدي كه اين چيه و من گفتم عزيزم گنجشك، فداتشم گنجشك. تو 30 بار پرسيدي و من گفتم عزيزم و من سه بار پرسيدم تو سر من داد زدي.
پسر خجالت كشيد كه اين رو مي گن خشوع. ما بايد انقدر نعمت هاي خدا را بگوييم و جوان هاي ما خجالت بكشند و شرمنده خدا بشوند. اگر جلو سگ غذا بندازي دم خود را تكان مي دهد و دزد بياد خونه پارس ميكند؛ يعني ما با ديدن اين همه نعمت نبايد يك سر تكان دهيم.
براي كي گردن كلفتي ميكنيد. همه رئيس جمهورها نميتوانند يك مگس خلق كنند. تو چيزي نبودي و آيهاي داريم كه ميگه «تو چيزي نبودي». اين براي آن است كه ما به خشوع برسيم. خداوند نعمتهايي به ما داده كه هر زماني آنها را ميبينيم، بگوييم الحمدلله. شما چيزهاي كه ميفهميد يك ميليارد آن چيزهاي است كه نميفهميد. مثلا ميگيد: رفتيم سفر و سالم برگشتيم الحمدلله. در اين سفر چرخهاي شما چند صد ميليون بار چرخيد و هر دوري كه اين چرخهاي ميچرخيد ميتونستن بتركن اما نتركيدن.
يه نعمتي بهتون بگم كه تو عمرتون الحمدلله نگفتيد و آن نعمت غلتيدن است. اگر امشب خداوند نعمت غلتيدن را بگيرد همه تا صبح ميميرند. خداوند در قرآن ميفرمايد كه «غلطيدن نعمت است و اصحاب كهف را ما غلتانديم». شما تابه حال گفتهايد كه الحمدلله انگشت شصت داريم. اگر انگشت شصت را بگذاريم كنار كارهايمان لنگ ميشود و وضعيت بهداري، آموزش و پرورش، كشاورزي همه به مشكل ميخورند.
اگر زني زاييد و بچه به جاي مكيدن در آن فوت ميكرد، كل كشور عاجز بودند. تا حال گفتي الحمدلله آب دهنم ميزونه؟ چشمام تو گردي، ابروم سياه (ابروي مشكي جلوي فشار نور را ميگيرد) يا گفتي چرا اشكم شوره؟ چون اگر شور نبود كور ميشدي و چيزهاي كه خدا نميدهد، ندادنش هم نعمته.
همين كه نوزاد عقل نداره چيزي بفهمه يعني نعمته؛ چون اگر نوزاد از روز اول عقل داشت، وقتي مادر جاشو عوض مي كرد خجالت ميكشيد؛ يعني دادنها نعمت و ندادن ها هم نعمته. آنها كه نماز نميخوانند، خشوع ندارند. نماز رشده، نماز شما را از همه فسادها... به قول امام نماز كارخانه آدم سازي است و هر كس هر كار تربيتي ميخواهد بكند... همه كمالات بشري در نماز است. كمالي نيست مگر اينكه در نماز باشد. عدل، نظم حضور در صحنه، مسواك زدن، شانه كردن، عطر و گلاب، لباس و رنگ، آزادي، انتخابات و معاد در نماز وجود دارد.
آدمي كه لباس سفيد بپوشد، خودش روي زمين سياه نمينشيند. من زماني كه عمامه سرم تو خيابون نميدوم. اين عمامه به من ميگه تو آخوندي و يك آخوند پشت موتور نميشينه كه چرخ جلوش را بياره بالا. اين نماز رشد است.
خدا در قرآن به موسي نگفته من به تو روزي دادم. گفتن نداره، خدا به موسي ميگه موسي نماز بخون؟ چرا؟ براي «ان الفحشا و منكر». نماز چه فايده دارد؟ كشيدن آدم مرحله به مرحله به سمت بالا است. اين سير و سلوكه. يه نماز ديگه، نماز قرب كه من نميخونم چون سجده واجب دارد در سوره علق خداوند در آيه اول ميگويد كه «اقرا» و راه نزديك شدن به خدا سجده است.
اين مراسم اول كار شماست اين شبي با قرآن و شبي با اكسيژن... مگه اكسيژن شب و روز دارد. انتخاب همسر در قرآن؛ انتخاب شغل در قرآن همه آمده است. قرآني شويد؛ اگر قرآني شويد، تازه معناي قرآن را ميفهميد.
ميريد مهموني؛ بريم يا نريم؟ خدا در قرآن ميگه اگه دعوت شديد، بريد و گرنه نريد. من در مكه به دليل شهرت تلويزيون، حاجيها ميامدن پيش من دستبوس و اين ساواكيهاي سعودي وهابي كه هم آخوندن هم سعوديان و هم وهابي خيلي از ما بدشون ميآد. به خصوص آخوندهاي شيعه. پرسيدن: اين كيه كه ايرانيها دورش جمع شدن؟ گفتن: استاد قرآن. اومد جلو و گفت: حافظ قرآني. گفتم: نه. گفت: در ايران استاد قرآنش هم حافظ قرآن نيست؟ گفتم كه من كمي با قرآن آشنا هستم و هنر من از تمام حافظان عرب و عجم بهتره. نشستم آيات مهماني قرآن را گفتم -آيات مهماني قرآن پراكندهاند- گفت: يك دقيقه بنشين من طلبه ها را بيارم و بگم اين قرآنه. من گفتم آداب مهماني درقرآن اگر دعوت شدي برو بيدعوت نرو و اگر بيدعوت رفتي و در زدي گفتن آمادگي نداريم، ناراحت نشيد. اگه داخل شدي سلام كن. اگه اون گفت سلامعليكم، تو بگو سلام عليكم و رحمه الله. وارد اتاق ميشي به احترام مهمان سر پا بايستيد.
قرآن ميگه كسي كه با چشماش به دنبال جا ميگردد به او جا دهيد. فايدهاش چيه؟ خدا مي گه اگه تو مكان و جا بدي، من به تو همه جا جا مي دهم. صاحبخانه نگه كه «من برم يه چاي بياورم». چاي ميخواهي بياوري؛ برو بيار. هيچ نگو از چلو كبابي غذا نياريد حاج خانم بپزه. مقدار غذا وفور باشد و ذره اي از آن دور ريخته نشود. سفره را براي مهمان بياوريد.
در يك خونهاي بودم، گفتم: تلفن را برام بياوريد. گفتند: داخل اتاق است. گفتم: من 100 كيلوام، تلفن نيمكيلويي را برايم بياوريد. سفره را يك جور بچينيد؛ يك طرفش اشرافي نباشد و نگاهتان به غذاي خودتان نباشد. بعد از اينكه غذا خورديد قرآن ميگه پاشيد بريد و نشنيد حرف بزنيد و وقتي هم ميخواهيد برويد، از صاحبخانه اجازه بگيرد و اجازه مرخصيهم به او بدهيد. ما هنوز مزه قرآن را نچشيديم و با الفاظ ور رفتهايم. يكي گفت: «كورت» يكي گفت: «كوورت»، مالك يوم الدين و يا ملك يوم الدين.
تجويد خوبه در حد پنج ساعت. آدم يك عمر كه پاي نشونه ها نميشينه. اينها عبورگاهاند. آيه يعني نشانه، نشانه يعني ببين و برو قرائت؛ تلاوت و تجويد همه مقدمه تدبر است و تدبر مقدمه عمل است. بعد از عمل هم تدبير.
نيروهاي خوبي هستيد و انشاءالله اين تبديل بشه به يك نهضتي. در سوريه اعراف آيه 134 قرآن آمده است كه بدجنسترين و دل سنگترين افراد تاريخ زماني كه گير كردن، متوسل شدن به حضرت موسي و در سوره يوسف فرزندان يعقوب به دليل انجام كار زشت خود به حضرت يوسف متوسل شدند كه ما را ببخش.
تنها جايي كه مي توان سر وهابيها را به ديوار زد، با قرآنه. اميدوارم كه اين تلاوت و حفظ قرآن شما را قانع نكند و برويد كه برويد كه برويد.