درزمينه مهدويت 70سال عقبيم/ ارتش آمريكا مركز تخصصي مهدي‌شناسي‌دارد/ به لايه سطحي‌اوليه مهدويت عادت‌كرده‌ايم

به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، اسماعیل شفیعی سروستانی شب گذشته در جمع 600 دانشجوی بسیجی شرکت کننده در طرح ولایت استانی فارس در مجموعه یاوران مهدی (عج) قم، گفت: در هیچ دوره و عصری به اندازه عصر ما تا این حد گفت‌وگو از آخرالزمان و موعودگرایی جاری و ساری نبوده است.

 

وی بیان کرد: از آغاز زندگی بشر گفت‌وگو از پایان تاریخ بوده و موضوع انتظار هم همواره بوده و هیچ وقت از بشر جدا نمی شود؛ اینکه وعده داده شده منجی موعودی خواهد آمد و سرانجام بشر زیر سایه منجی موعود سربلند می شود، همیشه بوده و هست، ولی حجم گفت‌وگو در این باره در عصر ما از تمام دوره ها بیشتر است.

 

این مهدویت پژوه ادامه داد: اگر در 15 سال پیش به جوامع اسلامی و از جمله ایران مراجعه می کردید، بیش از 2000 جلد کتاب در مورد مهدویت وجود نداشت؛ البته در هیچ کجای ایران هم نشست هایی به صورت جدی و قوی با موضوع مهدویت تشکیل نمی شد مگر نشست های سنتی مثل دعا و روضه.

 

شفیعی سروستانی عنوان کرد: تا همین شش هفت سال پیش در هر جایی از ایران که در پشت تریبون دعای سلامتی امام زمان (عج) را می خواندند، می گفتند انجمن حجتیه است؛ به همین خاطر کمتر جرأت می کنند از امام زمان (عج) صحبت کنند. الان هم کم و بیش در ذهن بعضی ها این مسئله جریان دارد.

 

وی گفت: ما امروز تقریبا در تمام دانشگاه های خود کانون مهدویت را داریم و صدها سایت و وبلاگ راجع به منجی گرایی و مجلات و آثار مختلف وجود دارد و می توان گفت کیفیت و کمیت در موضوع مهدویت در هیچ زمان مثل الان نبوده و نسبت به قرون گذشته هم پیشرفت کرده است.

 

این مهدویت پژوه در خصوص علت این گفت‌وگوها در موضوع مهدویت بیان کرد: این موضوع مخصوص ایران نیست و ما از لحاظ کمیت و کیفیت آخرالزمان و منجی گرایی نسبت به برخی از کشورهای دیگر خیلی هم عقب هستیم؛ تقریبا می شود گفت 70 سال عقب هستیم.

 

شفیعی سروستانی اضافه کرد: ما در این زمینه دیر شروع کرده ایم و با تأخیر زیاد وارد شدیم؛ هنوز سال 2000 نرسیده بود که در جایی مثل ایالات متحده آمریکا 1550 شبکه و ایستگاه رادیویی و تلوزیونی راجع به مباحث آخرالزمان و منجی وجود داشت، ولی در رابطه با منجی در ایران کار با تاخیر شروع شده است؛ به گونه ای که در سال 1391 یک برنامه قوی و به درد بخوری در میان رسانه های جمهوری اسلامی ایران در مقابل این کار نداریم، تا سال 1997حدود 257 کالج و دانشگاه با این موضوع تخصصی در آمریکا وجود داشت در حالی که در سرتاسر دانشگاه های ایران دو واحد درس اختیاری در مورد منجی گرایی وجود ندارد.

 

وی گفت: در حالی که حیات ما وابسته به حیات موعود آخرالزمان و بودن ما در گرو بودن امام زمان است، امام زمان حجت خدا، وصی رسول خدا (ص)، فرزند فاطمه زهرا (س) و امام مستضعفان و شیعیان را این همه در حاشیه برده ایم و از میان هزاران برنامه رادیو و تلویزیون 4 - 5 ساعت به طور جدی به این موضوع پرداخته نشده است.

 

 

این روزنامه نگار و نویسنده بیان کرد: 110 سال از عمر سینما در غرب می گذرد و در ایران از زمان ناصرالدین شاه دوربین وارد ایران شد؛، ولی 75 درصد محصولات مورد نیاز رسانه های تصویری جهان را هالیوود تولید می کند و پرهزینه ترین و پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای غرب با موضوع آخرالزمان است، این در حالی است که در تمام تاریخ سینمای ایران پنج فیلم در این موضوع نداریم.

 

شفیعی سروستانی گفت: مراکز مطالعاتی ویژه ای در انگلستان، آمریکا و اسرائیل با همین موضوع به صورت تخصصی کار می کنند و ارتش آمریکا مرکز تخصصی مهدی شناسی دارد و اولین ارتشی است که مشاوره ویژه امام زمان شناسی دارد، تا آنجایی که بسیاری از حرکت های سیاسی شان مثل حمله به عراق و افغانستان با زمینه منجی انجام شده است؛ این در حالی است که تا سال 1990، 2000 مدرسه تخصصی راجع به مهدویت و 7000 فروشگاه کتاب وجود داشت، با همه این موارد چقدر در این باره تأخیر و غفلت داریم؛ آنها حتما مقاصدی دارند و یا شرایطی به وجود آمده که این چنین عمل می کنند.

 

 

وی اضافه کرد: به موضوعات مهدوی در چند سطر می توان پرداخت؛ آنچه ما به آن عادت کرده ایم لایه سطحی اولیه است مثل دعای ندبه و یا خواندن یا ابن الحسن کجایی، که یک برخورد و نگاه عامیانه است(البته ما تمام حاجات را باید از امام زمان بخواهیم) و چون از این لایه بیرون نیامده ایم، انرژی و پتانسیل گفت‌وگوی مهدوی از این بیشتر نشده است، بنابراین یک رویکرد سطحی داریم و اجازه نمی دهیم ارتقا پیدا کند و زمینه ساز دگرگونی اجتماعی شود.

 

این مهدوی پژوه گفت: ما نیاز و نگاه فردی به موضوع داریم، در حالی که در تمام معارف مهدوی از ما خواسته شده و ما را دعوت کرده اند به تعامل و تفکر در لایه های عمیق تر و ژرف تر، ولی ما اجازه نمی دهیم این تفکر به ژرفا برسد.

 

شفیعی سروستانی ادامه داد: در این صورت دیدگاه مهدوی به عالم پیدا نمی کنیم؛ با این دیدگاه به دشمن نگاه نمی کنیم و دشمن هم خیالش راحت از دیدگاه ماست، این نوع گفت‌وگو خوب است، ولی کافی نیست؛ برای پیرزنی که در یک روستا زندگی می کند خواندن دعای ندبه برای آمرزش گناهانش خوب است ولی ما نباید به چنین اندازه ای اکتفا کنیم، بلکه این دعای ندبه باید عملیاتی شود.

 

 

وی گفت: باید به لایه ای دیگر برویم تا بتوانیم مهدوی بسازیم و مهدوی بمانیم؛ دشمن اصلی و بالفعل امام مبین، شیطان است، به همین خاطر هر جا گفت و گوی مهدوی شروع می شود شیطان به میان می آید، تنها با ظهور امام پای شیطان از زمین کوتاه می شود و سرش بریده می شود، لذا هر چه بتواند جلوی گفت و گوی مهدویت را بگیرد، عمر خود ار طولانی کرده است.

 

این مهدوی پژوه بیان داشت: شیطان در روی زمین قومی دارد که این گروه علیه انسان و ادیان در روی زمین فساد می کند، این گروه بنی اسرائیل است و صهیونیسم یک شاخه سیاسی اجتماعی از بنی اسرائیل می باشد، شیطان و یهود متوجه شدند که مهمترین موضوع در میان بشر منجی گرایی و مهدویت است و برای بنا کردن این موضوع همه نیروی خود را جمع کرده اند.

 

شفیعی سروستانی گفت: صهیونیسم یک جنبش قومی-سیاسی است که 70 سال پیش راه افتاده برای برگرداندن یهودیان به سرزمین مادریشان (به قول خودشان) یعنی تمرکز و تصرف فلسطین، تا در کوتاه مدت صهیونیسم فلسطین را تصرف کند ولی در نگاه بلند مدت هدف مقابله با امام زمان و از بین بردن زمان ظهور امام زمان را دارد.

 

وی افزود: اگر نگاه به صهیونیسم با نگاه آخر الزمان یکی نباشد یک انحراف در شناخت صهیونیسم ایجاد می شود، یک جماعت از بنی اسرائیل به نام صهیونیسم 70سال با جهان اسلام اسلام در گیر هستند.

 

 

این روزنامه نگار گفت: ما اگر هدف نهایی صهیونیسم را نشناسیم آنها را نمی شناسیم؛ هدف آنها تأسیس حکومت جهانی بنی اسرائیل است. دو تا جماعت هستند که به موضوع حکومت جهانی فکر می کنند؛ اسرائیل یهود که ظالم، فاسد و شیطانی است و اسلام که طیبه و پاک با پرچم امام عصر (عج) می باشد و این مسلمانان هستند که خالص و مخلصند و مخلص آنها شیعیان آل محمد (ص) هستند.

 

شفیعی سروستانی افزود: آنکه از امام زمان حرف می زند باید در دور دست نگاهش زمینه سازی برای تاسیس حکومت امام زمان باشد.

 

وی بیان کرد: هدف اصلی و نهایی خداوند، آمدن همه انبیاء و کتب آسمانی و در نهایت تأسیس دولت کربمه امام زمان (عج) است.

 

این مهدویت پژوه گفت: شیطان آمده تا جلوی این ماجرا را بگیرد و برای این کار رفاقتی بین شیطان و بنی اسرائیل ایجاد شده تا در مقابل مسلمانان بایستند، بنابراین مؤمنین و شیعیان نباید از این موضوع غافل باشند.

 

شفیعی سروستانی ادامه داد: اسلام، مسیحیت و یهودیت سه جریان بزرگ کهن هستند؛ از یهودیت صهیونیسم سر برآورده و از مسیحیان هم مسیحیان صهیونیسم سر برآورده اند که در اثر گذر زمان یهودیان در آنها نفوذ کرده و مسیحیان صهیونیسم را به وجود آورده اند، پس جریان مسیحیت صهیونیسم یک جریان التقاطی یهودی مسیحی است.

 

 

وی گفت: ما امروز در جهان مسیحی خالص نداریم و مسیحیان عمده جهان مسیحی صهیونیسمی بوده و آمریکایی ها نیز مسیحی صهیونیسم هستند.

 

این مهدوی پژوه گفت: در میان چهار جریان مسیحی، مسیحیان پروتستان نزدیکترین گرایش به یهودی ها را دارند، در این میان دو موضوع اصلی در میان پروتستان ها جاری است؛ علاقه زائد الوصف به یهودی ها تا آن جایی که خودشان را خادم بنی اسرائیل می دانند (می گویند ما سگ پای بنی اسرائیل هستیم) و گرایش به منجی گرایی و پرداختن به منجی گرایی. 

 

شفیعی سروستانی در خصوص علت همراهی ایالات متحده آمریکا با اسرائیل صهیونیسم ادامه داد: مرکز پروتستان ها آمریکا است و این حمایت جنبه مذهبی دارد نه سیاسی؛ در میان مسیحیان صهیونیست زمینه سازی برای ظهور حضرت مسیح شدید است و مسیحیان صهیونیسم مبلغان بسیار پر قدرت و توانمندی دارند که از آنها به عنوان مبلغ، مبشر یا ایوانجلیست نام برده می شود.

 

وی اضافه کرد: هدف مسیحیت صهیونیسم حمایت از رژیم اشغالگر قدس و تلاش برای تحمیل مهاجرت بنی اسرائیل به فلسطین اشغالی است، چراکه می گویند اسرائیل بزرگ، باید اورشلیم را به عنوان پایتخت انتخاب کند چون در اورشلیم بیت المقدس قرار دارد، آنها همیشه مخالف صلح هستند، چراکه می گویند صلح بین مسلمانان و خودشان ظهور را به عقب می اندازد.

 

این مهدویت پژوه گفت: آرماگدون نبرد آخرالزمان مسیحیان صهیونیسم است؛ آرماگدون (هارمجدون) در لغت عربی به معنی تپه شریفان است، این تپه در شمال فلسطین اشغالی واقع شده و آنها می گویند در آخر الزمان جنگی بزرگ در این صحرا به وجود می آید و مخالفان ما از بین می روند و ما حکومت جهانی را می توانیم تأسیس کنیم.

 

شفیعی سروستانی عنوان کرد: از نظر مسیحیان صهیونیسم راهی وجود ندارد جز اینکه این جنگ رخ دهد و مدام روی طبل این جریان می کوبند؛ در کتاب مقدس یک بار از این تپه نام برده شده و در قرآن سخنی از آرمگدون نیست، یعنی این سخن تحریف و ساخته بنی اسرائیل است و دو نیروی خیر و شر در اینجا در مقابل هم قرار می گیرند.

 

وی افزود: از دید آنها مسلمانان و اعراب شر و خودشان خیر هستند و این جنگ، جنگ اتمی است که حتما رخ می دهد و جنگ جهانی است! این جنگ رخ نمی دهد مگر کشور اسرائیل بزرگ تأسیس شود. نتایج این جنگ که خودشان پیش بینی کرده اند، کشتار کامل مسلمانان و اعراب، نابودی پنج ششم مردم جهان، خشک شدن فرات و آغاز هزاره خوشبختی است؛ این ها در آموزه های خود از معبد مسلمانان یاد می کنند و می گویند باید مسجدالاقصی را تخریب کنیم و این معبد را بسازیم، چراکه حضرت مسیح در این معبد باید ظهور کند و ما در آنجا قربانگاه درست کنیم.

 

این مهدویت پژوه گفت: آنها برای واقعه آرماگدون و ظهور مسیح مراحلی دارند که از آن جمله بازگشت دادن یهودیان به سرزمین فلسطین، برپایی دولت یهودی در سرزمین قدس، به گوش هم برسانند که جنگ آرماگدون باید اتفاق بیفتد، تخریب بیت المقدس، ساختن معبد، عروج کلیسا و تولد دوباره و دوره سختی و مسیحیت هفت ساله است.