عباسي در همانديشي فعالان بين المللي جبهه فرهنگي انقلاب -2:
کد خبر:۲۰۵۴۲۱
عباسي در همانديشي فعالان بينالمللي جبهه فرهنگي انقلاب -3:
وقتي يك تعريف 12 سال پيش رهبر انقلاب تعريف امروز پنتاگون ميشود
در سال 1379 مقام معظم رهبري در نماز جمعه تهران مي فرمايند سياست و حكومت در عرف اسلام مي شود ولايت و ولايت و حكومت در اسلام فرمانروايي صرف نيست، نفوذ در قلب ها و سيادت بر مغزهاست؛ اين دقيقا همان تعريفي است كه پنتاگون ...
به گزارش خبرنگار فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»، متن ذيل ادامه سخنراني حسن عباسي در همايش فعالان بين المللي جبهه فرهنگي انقلاب است:
اينجا بي انصاف ترين آدم ها هم تشخيص مي دهند كه ولايت اين چيزهاي مادي در مقابل ولايت الله، رسول خدا و ولايت اولوالامر، ولايت ناچيزي است؛ پس علم مبارزه در اسلام، اول علم جهاد اكبر و اصغر است، دوم علم ولايت است يعني تببين و تنظيم قبله.
هر مبارزه اي يك فرمانده، يك مدير و يك رهبر دارد كه ما به آن مدير ايدئولوژيك ولايت فقيه مي گوييم و عامش هم ولايت از آن خداست كه شقوق ديگري دارد و از حوصله بحث خارج است.
علم مبارزه ليبراليستي؛ مدل سوم برای علم مبارزه
مدل سوم براي علم مبارزه، علم مبارزه ليبراليستي است. ليبراليست به گفته خودش ماركسيست را از ميدان بيرون كرد. فوكوياما در سال 1989 زماني كه شوروي از هم پاشيد گفت: ايدئولوژي ليبراليست سه ايدئولوژي فاشيسم، نازيست هيتلري و و ماركيسيت را نابود كرد؛ اين ايدئولوژي مطلق و قوي آينده است و اين علم مبارزه علمي است كه بشر در اينده فقط بايد به آن چنگ بزند. ده سال بعد فوكوياما حرفش را پس گرفت؛ زيرا علم مبارزه ليبراليست ديد يك حرف قدري مثل ماركسيست را از صحنه بيرون كرده اما يك قدرت ديگري مثل اسلام آمده است و مسئله اش فقط مشكلات اقتصادي صرف نيست.
مسئله مارکسیست مشکلات اقتصادی بود درحالیکه اسلام فقط برای نان و مسکن نیست
ماركيسيت كه هنوز گاهي شعارش را بر در و ديوارها مي بينيم نان و مسكن آزادي بود، اما اسلام علم مبارزه اي نبود كه فقط براي مسكن و اين جور مسائل مبارزه كند؛ اينها مسائل دنيوي بود كه اسلام در كنار توجه به اينها به خود انسان توجه مي كرد؛ اينكه انسان اول بايد خودش را آزاد كند و ليبراليست با سخت حريفي روبرو بود؛ زيرا ماركسيست راحت بود و براي ثابت كردن حرفش دست به مبارزه خشن مي زد و حريف را از ميدان به در مي كرد، اما اسلام مبارزه اش فرهنگي بود.
در اينجا بايد بگوييم كه در اين برهه تاريخي مسئله مهم تسخير قلب و ذهن آدمها بود. بعد از گذشت يك دهه آمريكايي ها در پنتاگون مطالعات عميقي را انجام دادند و همايشي را برگزار كردند و بعد از آن كتاب مقالات اين همايش را با عنوان تسخير قلب ها و ذهن ها با آرم خود پنتاگون منتشر كرد اين بار ديگر گرفتن كار يا مسكن و اين طور مسائل دغدغه نبود بلكه دعوا بر سر قلب، ذهن و مغز آدمها بود. گزاش پنتاگون وقتي مشخص شد تئوريسيني به نام «جوزف ناي» را گذاشتند كه اين را تئوريزه كند و بعد از چند سال از اين گزاش يک كتاب به نام «قدرت نرم» منتشر شد و حرف وي اين است كه بايد قلب ها و ذهن را گرفت.
در سال 1379 مقام معظم رهبري در نماز جمعه تهران مي فرمايند: كه سياست و حكومت در عرف اسلام مي شود ولايت و ولايت و حكومت در اسلام فرمانروايي صرف نيست، نفوذ در قلب ها و سيادت بر مغزهاست؛ دقيقا تعريفي كه از صحبت مقام معظم رهبري در مورد ولايت ارائه مي شود، تعريفي است كه پنتاگون در مورد جنگ آينده اش ارائه مي دهد.
معادلات دشمن کاملا به هم ریخته و این نشانه پیروزی ماست
هفت ميليارد انسان در روي زمين و هفت ميليارد ميدان نبرد قلب و هفت ميدان نبرد ذهن وجود دارد. چطور علم مبارزه اسلام با توجه به قرآن را مي خواهيم محقق كنيم تازه حريف دست ما را خوانده است و حرف هاي مقام معظم رهبري را آناليز كرده؛ كاري كه ما اصلا انجام نمي دهيم.
حرف ما به اين نتيجه ر سيده است كه ما با اين حريف يعني اسلام نمي توانيم مبارزه كنيم. در اين چند سال اخير من را بارها در رسانه هاي داخلي و خارجي مسخره كرده اند كه شما كه هميشه به دنبال انقلاب هاي مخملي و حر كت هاي اين چنيني بوده ايد چطور در سوريه دست به انقلاب مسلحانه زده ايد چرا به سراغ روش چگوآرا رفتيد؟ چرا داريد اشتباه مي رويد چرا روش مبارزهتان گم شده و مهمتر از همه اينكه شما كه با القائده در افغانسان روبرو هستيد، چرا با القاعده در سوريه هم جبهه شده ايد. دشمن كاملا معادلتش به هم ريخته است و اين ها نشانه هاي پيروزي ماست، اما اين نكته را متوجه نيستيم.
نكته ديگر اين است كه دعوا بر سر قلب ها و ذهن هاست. هر كسي كه حب و بغض در درونش است ولايت الله يا ولايت طاغوت را دارد. هفت ميليارد آدم بر روي زمين است كه اين هفت ميليارد نفر حب و بغض دارند و حالت سومي وجود ندارد كه با اين حب يا به ولايت الله مي رسند و يا به طاغوت. حالا بايد بگوييم كه چطور قلب ها را مي گيرند؟ قلب را از حب و بغض مي گيرند.
رشته مدیریت حب و بغض باید ایجاد شود
يك رشته اي را بايد در علم مبارزه ايجاد كنيم به نام مديريت حب و بغض و مشخص كنيم چطور مي شود كه در قلب ها حب و بغض ايجاد كرد. در اصول كافي از علي (ع) روايتي است كه ايشان حب به دنيا را راس كل خطاها مي د انند. در روايت ديگري حب هاي دنيا را هفت چيز مي داند كه از جمله مي توان به حب به جاه، حب به مال، حب به نسا و حب به كلام ياد كرد؛ پس مديريت حب و بغض جايش در درس هاي ما خالي است. الان ما در اين متغير مسيرمان درست نيست ما حتي نتوانسته ايم مردم خودمان را توجيه كنيم كه ولايت پذيري سازو كارش اين است. انبيا زماني كه آمدند حالت ولايت پذيري انسان را ديدند، زماني كه انسان بت ها را مي پرستيد و بعد به انسان گفتند كه حب در درون تو وجود دارد، اما اين كارت اشتباه است و تو بايد خدا را بپرستي. انسان ها ولايت پذير مطلق هستند. پنتاگون اين مسئله را فهميد و بر اساس همين اساسنامه و آيين نامه اي تعيين كرده است.
نكته بعد اين است كه مغز و ذهن چطور تقسيم مي شود. شما با شك و يقين ذهن و مغزها مي گيرد.
مديریت شك و يقين نيمي از مديريت قدرت نرم و علم مبارزه جديد است. جديدا ديده ايم كه بعضي از دوستان پاسخگويي به شبهات مي زنند وب سايت مي زنند و در سخنراني هايشان به شبهات پاسخ ميدهند كه اين مبارزه خوبي است كه مديريت شك و يقين را از دست دشمن در مي آورد. روش و دكترين مبارزه در مديريت حب و بغض ارضايي و در دومي يعني مديريت ذهن اغنايي است؛ سربازان جنگ اولي هنرمندان و ورزشكاران هستند و سربازان ميدان دوم يعني تسخير ذهن اصحاب رسانه، خبرگزاري ها، نشريات و دانشمندان هستند؛ كساني كه با نظريه سرو كار دارند،
بنابراين هنر تسهيل حب و بغض صاحب شدن قلب هاست و اين مسئله با مبارزه غير خشونت آميز انجام مي گيرد علم مبارزه بدون خشونت الان حدود دو سال است كه در بحرين انجام مي شود و مردم با دست خالي در خيابان ها مبارزه مي كنند. علم مبارزه ليبراليستي مبتني بر اركان چهارگانه است كه اولين ركن ليبراليست يعني همان اباهه گري است كه مي گويد مردم در كارهايشان آزاد هستند و كسي نيست كه بگويد مكروه يا مستحب داريم و همه چيز مباح است د ين مي شود ليبراليست. اينكه مي گويد ليبراليست يعني ازادي منظورشان از آزادي اين است كه اين كار را انجام بده و آن را كار را انجام بده ندارند و براي انجام هر كاري آزاد هستي كه اين مسئله امكان ندارد. خودشان در زبان انگليسي اين را به ولش كن معنا مي كنند. دومين ركن ليبراليست دموكراسي است يعني هر كس يك راي دارد. سومين مسئله حق بشر است human rights كه البته اين كلمه رايس معادل حق نيست بلكه از كلمه فارسي راست گرفته شده است يعني آنچه در مورد بشر راست و هر چه در مورد بشر ر است و درست است كه حق نيست؛ لذا كلمه حق و حقوق در غرب كلمه معادل ندارد و غربي ها از اين مسئله استفاده كردند و هر كس كه به اين مسئله معتقد نباشد با بمب و موشك به سرش مي زنند.
ركن چهارم ليبراليست مدل جامعه است كه البته مدل جامعه جواب نداد كه آن را جايگزين كردند با مدل زندگي و سبك زندگي آمريكايي كه شما با قلب و ذهنتان به سمت ما بياييد و ما برايتان همه چيز را مهيا مي كنيم.
پنج موج بيداري در آمريكا كه اولي در قرن هفده با شكل گيري آمريكا شكل گرفت دومي در قرن هجده عليه برده داري بود و موج سوم بيدار حقوق زنان موج چهار انقلاب فرهنگي يا همان انقلاب جنسي و موج پنجم همين جنبش وال استريت است. تمام علم مبارزه مريكايي در اين پنج موج جهت گيري اش براي تسخير قلب هاست و حالا يك رقيبي پيدا شده است كه آن علم مبار زه اي به نام اسلام است. كه مولفه هايش قرآن و ولايت است. اين دو علم مبارزه يعني اسلام و ليبراليست براي كار و مسكن مبارزه نمي كنند، بلكه هفتاد ميليارد قلب و ذهني كه در روي زمين صحنه مبارزه آنهاست كه بايد در آن نفوذ كنند.
پيامبر براي اسلام آوردن همين مردم چه سختي ها كه نكشيد و قرآن چندين بار در آيه هاي خود تكرار مي كند كه تو داري جانت را براي اسلام آوردن مردم مي گذاري و ما بايد اينطور عمل كنيم؛ جانمان را بگذاريم تا قلب و ذهن ما به تسخير اسلام در بيايد هدف استراتژيك ما در مبارزه اين است. علم مجاهده ما اين است كه ذهن و قلب ما به سمت طاغوت نرود و در تسخير ولايت باشد و قلب و ذهنمان را جوري بپردازيم كه نتواند به سمت طاغوت برود و بايد محيط را جوري فراهم كنيم كه ولايت الله مستولي شود. اين هدف استراتژيك را پنتاگون متوجه شد و كتابش را نيز منتشر كر د و بايد بگوييم علم مبارزه در الگوي آنها يك سبك زندگي مي دهد و اين كار را از طريق هاليوود در رسانه هاي مختلف از ماهواره تا اينترنت انجام مي دهند پس اين سه دسته علم مبارزه در حيات امروز بشر زنده است؛ اولي روش خشونت آميز است كه در افغانستان و سوريه وجود داردو مدل ماركسيستي كه البته ليبرال ها هم دارند از آن استفاده مي كنند مدل دوم علم مبارزه اسلام است كه علم جهاد و شهادت است. علم سوم نيز ليبراليست است كه به بشر مي گويد من دنيا را براي تو بهشت مي كنم و تو بي خيال بهشت آخرت شو و به اوج لذت ها در همين جا برس اين مدل سبك زندگي آمريكايي است كه به جنگ با خدا رفته است.
اقتصاد جهان با تمام بدهكاري هايش پاشيده شده است و اين نتيجه اقتصاد ربوي و بانك مبناي غربي هاست.آنهادر اين جنگ نرم مبارزه اي را راه انداخته اندكه به جنگ خدا مي روند تا بر جهان تسلط پيدا كنند اما دودش به چشم خودشان مي رود. پس عملا در اين مبحث فشرده دغدغه علم و مبارزه كه بايد به چه روشي كار كنيم و اينكه روئوس و مبنا را انديشه امام و مقام عظم رهبري قرار دهيم و علم مبارزه اسلامي را با دو علم ديگر مخلوط نكنيم خدمتتان عرض كردم علم مبارزه ماركسيست و ليبراليستي را بايد بشيناسيم و من نگران اين هستم كه ما علم مبارزه ليبراليست را نشناسيم چون ما الان به دنبال رسانه، فيلم سازي و نشريات هستيم و اين دقيقا كاري است كه غربي ها انجام مي دهند و اين روش عمدتا باطل است.ما براي اينكه مردم را اغنا يا ارضا كنيم حق نداريم مردم را اغوا كنيم براي تسخير قلب ها مردم را بايد ارضا كرد نه اينكه انها را اغوا كنيم ما بايد مردم را ارشاد كنيم و هميشه بايد تمايز بين غي و رشد را يادمان باشد. مانبايد همان راهي را برويم كه منافقين رفتند. منافقين ماركسيست اسلامي شدندو ما نبايد ليبراليست اسلامي شويم مثل دوره اصلاحات.
روش كلي علم مبارزه و مجاهده در انديشه امام راحل و انديشه مقام معظم رهبري آمده است و در سخنراني ها سيره و روششان نيز وجود دارد؛ مراقب باشيم كه اينها را با علم مبارزه اسلام حفظ كنيم علم مبارزه اسلامي نبايد مثل القاعده مبارزه مسلحانه منفي شود، در حقيقت ما بايد كاري را انجام دهيم كه حزب الله انجام مي دهد و علم مبارزه فرهنگي يعني كاري كه امام و آقا انجام مي دهند الان اين كشورهايي كه مبارزه را شروع كرده اند يك جايي مبارزه اشان بايد تئوريزه شود يعني بايد متوني را به آنها بدهيم . تئوريزه ها بايد در واقع رئوس مهمش از كلام امام و آقا مشخص شود. آقا 12 سال پيش فرموند كه ولايت قلب و ذهن ها چگونه است چرا ما تا الان اين مسائل را تئوريزه نكرده ايم و روش و الگو را از اين مسئله به دست نياورده ايم. وقتي كه جنبش وال استريت الگوي خودش را از ميدان التحرير مي گيرد مابايد تئوريزيه شده مطالبي را داشته باشيم و به آنها بدهيم پس مسئوليت ما اينجاست كه علم مبارزه در اسلام را برجسته و شفاف تئوريزه كنيم تا مبادا التقاطي بوجود بيايد مباحث امام و آقا نبايد مغفول بماند آقا در صحبت هايي كه با مسئولين كشورهايي كه بيداري اسلامي در آنها اتفاق افتاد گفتندك ه به چهار سمت نرويد؛ يك سمت ماركسيست ، دو ناسيوناليست افراطي سه ليبراليست و چهار حركت هايلائيك در تركيه. اينها علم مبارزه است. انقلاب كردن يك چيز است و نگه داشتن آن چيز ديگري است ز ماني كه انقلاب اسلامي پيروز شد سپاه پاسداران براي حفظ انقلاب بوجود آمد و در صحنه هاي مختلف نيز خودش را نشان مي دهند پس تازه بعد از انقلاب ها است كه مشكلات جدي تر مي شود و حفظ انقلاب ها در اين چند كشور نيز به گردن مااست علم مبارزه هم براي نياز جامعه خودمان و هم بيرون از آن تا حركت اروپا و جنبش وال استريت لازم و ضروري است. اين علم مقاومت چار چوبي است كه در نگاه امام، آقا و در سيره و عمل اين دو بزرگورار وجود دارد. امروز همه زحمت ائمه و شهدا به گردن ما افتاده است و ما بايد به اين مبارزه ها در سراسر جهان را الگو بدهيم و الا قدرت نرم افزاري د شمن مي آيد و آنها را منحرف مي كند استراتژي اصلي مادر بيد اري اسلامي ترسيم علم مقاومت و علم مبارزه است.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.