ما در جنگ ظهور يك نسل طلبه مجاهد، روحاني پابه ركاب و شهادت طلب، روحاني كه فقط حرف نميزند در سايه نمينشيند تا به آفتاب نشينان سخن بگويد را داشتيم...
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ متن زير صحبت هاي استاد رحيمپور ازغدي در خصوص حضور روحانيون در زمان جنگ است كه در ذيل آمده است:
دفاع مقدس عرصه حضور اصناف و اقشار مختلف در اين محك تاريخي بود تا شايد به قول شهيد چمران با نواخته شدن شيپور جنگ شناخت مرد از نامرد تحقق يابد.
طلاب و روحانيون هم قشري بودند كه آن ايام با حضور خود در خط مقدم نبرد در اين آزمون الهي شريك شدند و جهاد و علم را با هم آميختند. مطالب زير بخشي از سخنراني استاد رحيم پور ازغدي در جمع روحانيون رزمنده است كه دي ماه سال 90 برگزار شده است. همچنين فايل تصويري اين برنامه چهت استفاده علاقمندان در اين صفحه قرار داده شده است.
هيچ ديني روحانيون در صحنه عمل، در صحنه جهاد و شهادت كماً و كيفاً به اندازه علماي اسلام و به طور خاص مكتب اهل بيت(ع) ندارد و نداشته است، اينكه اهل علم، اهل عمل هم باشند كم است. همه جاي دنيا اهل علم فقط علم مي آموزند و اهل عمل هم جداگانه اهل كارند.
اما اينكه اهل علم، اهل جهاد هم باشد يك توفيق تاريخي است كه نمونه بزرگ آن را در سطح خيلي كلان در انقلاب و در جهاد مقدس شاهد بودهايم.
در طول تاريخ موقعيتهاي اينگونه پيش نميآيد. مثلاً شهداي بزرگ علماي دين را بايد تك تك ميشمردند؛ شهيد اول، شهيدثاني و ثالث. ولي دوران انقلاب و جهاد انقلابي امروز كه رسيد ديگر هزارهزار به ميدان رفتند. همين كه فقط در تهران 500 شهيد روحاني، دوستان تا به حال شمارش كردهاند و صدها طلبه مجروح، جانباز و آزاده اينها علامت بسيار بزرگي است.
***
همه شما در دوران مبارزه انقلاب و دفاع مقدس شيريني حضور در خط مقدم جهاد و زيرباران آتش و خون، آيات جهاد را خواندن را تجربه كردهايد، نه زير كولر و در اتاقهاي دربسته پشت جبهه!
خود بنده هم كاملاً به ياد ميآورم نورانيت و درخششي كه در چشم رزمندگان و بسيجيها در زير آتش وقتي كه ميديدند طلاب و علماي حوزه در كنارشان هستند.
من شايد توفيق داشتم در هفت و هشت عمليات به عنوان طلبه رزمي شركت داشته باشم و حتي يك بار هم استثناء نبود و اتفاق نيافتاد كه بچههاي خطشكن و يا بچههايي كه زير بمباران شيميايي و پاتكها بايد خاكريز را نگه ميداشتند، بدانند در كنارشان طلبههايي هستند و بهتر و محكمتر نجنگند. تا آن موقعي كه احساس كنند يك آخوندي كه بهشان موعظه ميكند و آيه جهاد و شهادت را ميخواند ولي ديگر جلو نميآيد. خط مقدمش اهواز و كرمانشاه است، اما وقتي ميديد آن طلبه كه برايش در تهران و اهواز كرمانشاه سخنراني ميكند و بعد هم اسلحه بر ميدارد و جلوي نيروهاي خط شكن حركت ميكند تمام آن آيات و روايات تا عمق جانشان نفوذ ميكرد.
من ديدم عملياتي كه در عمق 40 كيلومتري خاك عراق بود و در شرق دجله، خاكريز در حال سقوط بود. اكثر بچههايي كه در پشت خاكريز بودند سالم نبودند يا شهيد و يا مجروح شده بودند. ولي وقتي يك طلبهاي كه حتي معمم نبود فقط آنجا يك چيزي روي سرش پيچيد كه بفهمند اين طلبه است از آنها درخواستي، آنها به حرف او گوش كردند و تا آخر ايستادند.
نه از اين نوع خواستهاي كه بايستد و بگويد برويد جلو. بلكه طلبهاي كه حركت كرد جلو و به آنها گفت: پشت سر من بياييد. اين نوع طلبه است كه مسير تاريخ را تغيير داده است.
***
ما ظهور يك نسل طلبه مجاهد، روحاني پابه ركاب و شهادت طلب، روحاني كه فقط حرف نميزند در سايه نمينشيند تا به آفتاب نشينان سخن بگويد، ميآيد جلو و به آنها نشان ميدهد كه لمعه دمشق حاجب لمعه عشق نيست و در نظر و عمل پيشگام است را داشتيم.
اينها بودند كه سير تاريخ را عوض كردند و ساختند و امام در آن منشور روحانيت با چه احترام و عشقي از اين طلاب سخن گفتند.
ما در لشگر خودمان ديديم كه در چند عمليات وقتي كه زمزمه زمزمه كمبود طلبه رزمي يگان است با سي و چهل نفر از رفقا تعهد كرديم كه در تمامي يگانها و گردانهاي خط شكن و واحدهاي عمليات حتماً بايد چند طلبه رزمي باشد كه جلوي نيروهاي گردان حركت كنند و عقيده داشتيم اين بهترين نوع تبليغ ما براي بچههاست و اينكه اينها به روحانيت، به دين و به اين مسلك ايمان داشته باشند و تا پاي جان بايستند، همين اتفاق هم افتاد.
در عمليات والفجر هشت در تمام يگانهاي غواص و خط شكن چند طلبه بودند كه جلوي ستون حركت ميكردند. اينكه جلوي غواصها طلبهها حركت ميكند و غواصي كه خط را ميشكند طلبه است و اينكه نيروي عمل كننده بداند اولين كسي كه قرار است به شهادت برسد يك طلبه است اين خود يك روحيه مضاعف بود.
در عمليات كربلاي چهار يادم هست كه گفتند عملياتي طوري است كه نيروهاي غواصي كه به جلو حركت ميكنند برگشت ندارند و شهادتشان را بايد قطعي بدانند. آن موقع وقتي نيروي داوطلب خواستند بيشترين درصد از لحاظ صنفي طلبهها بودند كه اعلام آمادگي كردند.
يادم هست در كربلاي 4، 40 طلبه فقط در لشگر ما بلند شدند و اعلام كردند جلوي ستونهاي غواص حركت ميكنيم. و اين نوع آدم ها بودند كه دين را نگه داشته اند.
***
يادم هست آن موقع هم طلاب دو نوع بودند. يك عده به اصطلاح مقدسنما و مقدس مآب و اينكه جهاد و مبارزه و اين چيزها در شان ما نيست، اصلا شان علما اينها نيست. به بعضي از اينها ميگفتند شما زمان شاه احتياط ميكرديد وارد سياست نمي شديد، الان همان احتياط را هم نميكنيد. آنقدر در مقابل انقلاب موضع ميگيريد، عليه جنگ و شهدا حرف ميزنيد. هنوز يادمان نرفته آن زمان برخي از آن بزرگان اعلاميه دادند آنهايي كه در جنگ كشته ميشوند شهيد نيستند، و اين در حالي بود كه يكي دوتايشان در حد مرجعيت بودند و رساله داشتند.
يك عده طلاب جوان هم در مسير آنها بودند و اسم جهاد و شهادت و امام و انقلاب بر زبانشان جاري نميشد. يكبار هم در تشييع شهدا نميآمدند. ادعايشان هم اين بود كه دارند درس ميخوانند. اتفاقا خيليهايشان درس خوان هم نبودند. به رفقا ميگفتيم بچههايي كه ميروند جبهه و بر ميگردند نمرات آخر سالشان از اينها بيشتر است، اينها در شهر چه كار ميكنند!
اين آدم ها آنهايي بودند كه معتقد بودند مثل اينكه اين همه آيات و روايات جهاد و شهادت منسوخ شده و براي همان صدر اسلام بوده و تمام شده!
***
اينكه رسول خدا(ص) فرمودند: «بهشت بابي مخصوص مجاهدين دارد كه فقط بر مجاهدان گشوده ميشود.» بين علما هم بايد گفت فضلالله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما. علماي قاعد با علماي مجاهد مساوي نيستند هر چقدر هم كه اهل نمازشب و تجهد و مستحاب باشند. نه در زمان شاه، نه در زمان جنگ و در نه الان.
آخوند قاعد و آخوند مجاهد مساوي نيست اين تصوير خداي متعال در قرآن است كه باب مجاهدين فقط بر مجاهدان باز است و پيامبر اكرم فرمودند: وقتي اين در بر روي مجاهدين باز ميشود كه همه در محشر گيرند، همه توقيف شدهاند. ايستادهاند و بايد جواب پس بدهند. در حالي كه مجاهدين با سلاح هاي آويخته بهشان وارد بهشت ميشوند و فرشتگان به آنها تبريك ميگويند.
حوزهاي كه جهاد نكرد گرفتار ذلت شد و حوزهاي كه جهاد كرد عزيز شد. آنهايي كه گفتند به سياست كار نداريم، خب سياست به شما كار دارد. تو گفتي كه من با آمريكا و اسرائيل، حكومت و شرق و غرب كاري ندارم خوب آنها با تو كار دارند، مگر در زمان رضاخان.تو را خلع لباست نكردند و گفتند آخوند بايد لباسش را در بياورد و ناموست بايد بيحجاب باشد.
يك عده از علما گفتند دين از سياست جداست، اما حرف دربار اين بود كه سياست از دين جدا نيست و ما سراغ شما ميآييم. همه ي اين ها نتيجه ي وقتي است كه روحانيت فقط نگاه ميكند و اهل جهاد نيست.
پيامبر اكرم(ص) فرمودند: خدا متعال وعده داده كسي كه جهاد نكند ذليل ميشود، اقتصادش نابود مي شود و دينش هم از بين ميرود. شما فكر نكن فقط دنيايت خراب ميشود، اگر جهاد را كنار گذاشتي دينت هم از دست ميرود.
***
هر كسي كه در طول زندگياش جهاد نكند يعني براي خدا به استقبال شهادت نرود، و اگر زمينهاش نيست آرزوي جهاد نكند منافق مرده است. خيلي تعبير عجيبي است؛ يعني حتي اگر در سرزمين خودت زمينه جهاد نيست، آن طرف دنيا كه هست، فلسطين كه هست، نقاط ديگر عالم كه هست. هر كسي ميخواهي باش عالم دين باشي يا يك فرد معمولي، از تو رفع تكليف نميشود.
حقيقت را نميشود حرفش را زد و برايش هزينه نكرد اميرالمومنين (ع) فرمودند: اگر ميخواهيد حقيقت اعمال شود و شناخته شود بايد جدي باشيد و جهاد عملي و نظري كنيد. در واقع كساني كه نشسته منتظر پيروزي حقاند، قطعا با دعا و بدون جهاد و عمل ميخواهند از قوانين علّي عالم و سنت الهي طفره روند.