گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ فیلم ضدایرانی «یک خانواده محترم» در جریان برگزاری ششمین جشنواره بینالمللی فیلم ابوظبی در امارات به نمایش درآمد و جایزه «مروارید سیاه» بخش «افق نو» را نیز دریافت کرد.
به واژه ها دقت کنید! هر یک معانی خاصی را به ذهن متبادر می کنند! خاصه «افق نو»اش؛ آنهم افقی نویی که با همت مدیران نهادهای شبه دولتی مثل «سیمافیلم» و از محل بیت المال مسلمین و با مدیریت و تهیه کنندگی برادر سابقا ارزشی به نام محمد آفریده و کارگردانی جوان فیلمساز دست پرورده اش، مسعود بخشی فراهم آمده!
مسعود بخشی را یادتان می آید؟ همان کارگردان مستند «تهران انار ندارد» که جمهوری اسلامی را جای نظام ستم شاهی قرار داده و با یک چوب رانده بود!
حقیقت آن است که از کنار هم قراردادن قطعات پازل جشنواره ابوظبی می توان تصویر روشن تری از آنچه در این گعده سیاسی و ضد ایرانی به وقوع پیوسته به دست آورد.
در این جشنواره جایزه «مروارید سیاه» در بخش «افق نو» به فیلم ضد ایرانی «یک خانواده محترم» و جایزه بهترین بازیگر برای گلشیفته فراهانی به خاطر ارائه نقشی همراه با تصاویر مستهجن جنسی رسید؛ آنهم با رأی داورانی که نیکی کریمی عضویت تام و تمامی در آن داشته است!
پیوند سیاسی کاری و استهجان و فمینیسم ضد اسلامی و ضد ایرانی!
در ادامه این نوشتار به طور دقیق تر و تفصیلا به این موضوع خواهیم پرداخت.
اما درباره نحوه ساخت این فیلم و بودجه آن که ظاهرا توسط «سیمافیلم» و از محل بیت المال مسلمین مثل همیشه با سخاوت و بی شرمی هرچه تمامتر پرداخت شده، ابهامات و سوالات زیادی مطرح است و مسئولین امر هم کما فی السابق مشغول توجیه کار ننگین خود هستند.
اما نکته آن است که یک جشنواره ضد ایرانی مثل ابوظبی آن هم پس از جشنواره «کن» پذیرای این فیلم می شود و با نمایش و اهدای جایزه به آن، مسیر همیشگی این محافل سیاسی کار و ضد ایرانی را در معرفی و مانور تبلیغاتی برای یک فیلم زننده و چندش آور سیاسی فراهم می نمایند.
مهم ترین نکته ای که درباره این فیلم و جشنواره ابوظبی هم باید به آن توجه کرد، همین ویژگی تبلیغاتی و کارکرد معرفی و عرضه است که این جشنواره های سیاسی کار سال هاست آن را به عنوان یکی از مهم ترین وظایفشان بر عهده گرفته اند و انصافا هم به خوبی از پسش برآمده و به عنوان شبکه تبلیغاتی و فضای حمایتی و هدایتی از آن فیلم ها به ایفای نقش پرداخته اند.
گرچه آنچه در آن طرف آبها و در اتاق فکر این جشنواره ها می گذرد، نه در حیطه قدرت و تأثیر ماست و نه باب میل و بر اساس منویات و آرمان ها و خواسته های ما؛ اما آنچه در کشور خودمان و آنهم با بودجه بیت المال می گذرد، چه؟
خیلی تکان دهنده است که فردی به نام «آفریده» با آن همه سوابق باصطلاح ارزشی و ادعاهای فریبنده، سر از این فیلم درمی آورد و با گول زدن نهادی مثل «سیمافیلم»، بودجه ای کلان به نام فیلم های دفاع مقدسی می گیرد و به کام اثری ضد ایرانی و وطن فروشانه، خرج فیلم کثیف و بی شرافتی مثل «یک خانواده محترم» می کند.
حرف های مسئولین «سیمافیلم» اما در این زمینه شنیدنی است!
همان حکایت نخ نما و از مد رفته «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم» معروف که دوستان هر وقت گاف می دهند و دستشان رو می شود و رسوایی به بار می آورند، از آن شیوه مدد می جویند!
پس از نمایش این فیلم ضدایرانی، رسانههای ضدایرانی از آن استقبال کرده و نقدهایی را درباره آن منتشر کردند که از جمله آنها پایگاه خبری «میدل ایست آنلاین» است.
نقد این رسانه ها از خیلی جهات تأمل برانگیز و عبرت آموز است و از آن جمله اینکه مافیای شبه اپوزیسیون ایرانی که با بودجه مردم علیه ملیت و فرهنگشان فیلم می سازد تا چه اندازه بی حمیت و ناجوانمرد است که با اثر تولیدی اش تا این اندازه دشمنان را به شعف و شگفتی آورده و به چنین سخن درایی هایی واداشته.
منتقد این پایگاه خبری با اشاره به نمایش این فیلم در جشنواره فیلم ابوظبی، نوشت: «یک خانواده محترم» فیلمی است که اسم آن با محتوایش مغایر است و چه بسا که این عنوان بر پایه مسخره و استهزا کردن آن خانواده انتخاب شده باشد؛ چرا که در این خانواده کسی به جز آرش و مادرش مورد احترام نیستند و باقی افراد خانواده از مشکلات جنگ و ظلم و استبداد دینی رنج میبرند.
وی با اشاره به داستان این فیلم با بیان اینکه پدر (محمدعلی صافی) از بالاترین درجه از قساوت برخوردار می باشد، افزوده است: او با مواد غذایی مردم در جریان جنگ تجارت میکند، همان گونه که با مرگ [و شهادت] پسر بزرگش، امیر تجارت کرده و امتیازات بزرگی از نظام به دست آورده است؛ به گونهای که این تجارتها (احتکار و کسب امتیاز) ثروتی 50 میلیاردی را برای او به ارمغان می آورد.
منتقد این پایگاه اماراتی با اشاره به میراثداری جعفر (پسر صافی) از استبداد پدر و ظلم او در حق برادرش و صحنهای که گربهای کوچک را گرفته و بر روی او بنزین میریزد تا آن گربه را آتش بزند، ادامه میدهد: او به حدی حیلهگر بوده که مدعی شده معلولیت او از دوران جنگ است و از آن سوء استفاده می کند؛ در حالی که به گفته برادرش، آرش او از کودکی معلول بوده است.
به عقیده منتقد پایگاه «میدلایست آنلاین»، مادر آرش تنها شخصیت فیلم است که دارای موضعی ثابت است و هنگامی که از سوء استفاده همسرش از کودکان برای ذخیره مواد غذایی در شرایط سخت اقتصادی جنگ پی میبرد، موضعی ثابت و درست دارد.
این منتقد در عین حال نوشته است: البته او هم هنگامی که پسرش امیر کشته [و شهید] میشود مشکل روانی و عقلی پیدا میکند؛ به گونهای که همسرش را به قتل پسرش متهم میکنن و هنگامی که بر این مرض فائق میآید از همسرش جدا شده و بقیه عمرش را با عمهاش میگذراند.
وی افزوده است: این مادر همچنین ارث همسرش را به دلیل آنکه مال حرام است، رد میکند؛ اما در نهایت اوراق مربوط را برای پسرش امضا کرده و تاکید میکند که پسرش باید این پولها را از او دور کند.
منتقد پایگاه خبری «میدلایست آنلاین» سپس سراغ معرفی آرش فرزند کوچک خانواده میرود و با بیان اینکه او پس از 22 سال به دعوت دانشگاه شیراز و براساس توصیه برادرش از فرانسه برگشته است تا موسسه امیر را تاسیس کند، مینویسد: بیننده جز از طریق خاطرات او از فساد خانوادهاش در دهه شصت مطلع نمیشود و همچنین در این دانشگاه از فشارهای دانشگاه و جلوگیری از آزادی بیان در ایران مطلع میشود.
وی میافزاید: آرش که فیلم با دزدیدن او آغاز میشود، توسط پسر برادرش، حامد که در یک مرکز نظامی کار میکند مورد سوء استفاده قرار میگیرد و در توطئهای که با پدرش طراحی کرده است بر میراث پدر بزرگش تسلط پیدا میکند.
منتقد این پایگاه خبری ادامه میدهد: حامد نیز میراثدار پدر و پدربزرگش در فساد و استبداد است و حتی از آنها بدتر شده، به گونهای که به مادر و خواهرش و پدرش نیز ظلم میکند.
منتقد پایگاه اماراتی «میدلایست آنلاین» در ادامه نقد خود بر فیلم «یک خانواده محترم» مینویسد: این شیوهای که مسعود بخشی، کارگردان این فیلم از خانواده ارائه میکند با رفت و برگشت آرش به گذشته و حال همراه است تا بیننده دریابد که دوران [امام] خمینی [ره] و دوران احمدینژاد از لحاظ فساد و ظلم یکی است و کارگردان اینها را از طریق تصاویری از جنگ ایران و عراق و سخنان [امام] خمینی [ره] و احمدینژاد بر روی تلویزیون و قرائت قرآن از دهه 80 میلادی تاکنون نشان میدهد.
وی افزوده است: کارگردان تصاویر مربوط به سخنان [امام] خمینی [ره] و احمدینژاد را به صحنههای جنگ و خرابیهای آن و صحنههای ربوده شدن آرش و تلاشها برای غضب میراث پدرش مرتبط میکند و این گونه از حکومت ایران و جامعه به صورت همزمان انتقاد کرده و نشان میدهد که فساد حکومت بر جامعه تاثیر گذاشته و فساد و ظلم و خشونت را گسترده داده است.
این منتقد در ادامه با بیان اینکه تشابه بین دوران [امام] خمینی[ره] و احمدینژاد در این فیلم نه تنها در ظلم و فساد، بلکه در مکانها و بی روح بودن خیابانها نیز مشابه هم است؛ نوشته: در پایان باید گفت فیلم «یک خانواده محترم» در محکومیت فساد سیاسی، مالی و اجتماعی است که از بدو انقلاب اسلامی آغاز شده و تا امروز ادامه دارد و قصه فساد یک خانواده، همان قصه فساد نظام سیاسی ایران است که نهایتاً آرش را به همراهی با تظاهرات ضد حکومتی همراه میکند.
منتقد روزنامه السفیر هم در ابتدای مطلب خود به آنچه که فیلم «یک خانواده محترم» از آثار جنگ به تصویر کشیده است، اشاره میکند و آن چیزی نیست جز نابودی اخلاق، ایمان و ...! و سپس مینویسد: این نتیجه همه جنگهاست که رفتارهای زشت را در مردم گسترش میدهد و جرائم و فساد و سقوط اخلاقی و از همه بیشتر ریا را شاهد هستیم و این آن چیزی است که مسعود بخشی کارگردان «یک خانواده محترم» بیان کرده است!
وی با اشاره به بازی مهرداد صدیقیان در نقش حامد در این فیلم، میافزاید: او به خوبی نشان میدهد که چگونه میتوان در بیگناهی، درونی متعفن و خطرناک داشت؛ درونی خطرناک که از تغییرات جامعه ایرانی پس از جنگ طولانی و بیهدف با عراق برخاسته است.
منتقد روزنامه السفیر با بیان اینکه حامد از نسل جدید است، مینویسد: او در رقابتی برای تامین مستلزمات زندگی دولتی است تا بتواند اسم خوبی در جامعه داشته باشد و عزت نفس خانوادهاش را به هر شکل و به هر بهایی حتی با انجام خطا، تقلب و دروغ حفظ کند.
وی سپس به سراغ معرفی آرش در این فیلم با بازی بابک حمیدیان میرود و با بیان اینکه او شکاری آسان در دستان حامد است، میافزاید: آرش از بروکراسی فاسد گیج شده است و عقبماندگی آکادمیک [در ایران] اجازه نمیدهد تا او در خدمت دانشجویانی باشد که دوستدار علم هستند و در نهایت از حیله و خیانت پسر برادر ناتنیاش مطلع میشود.
منتقد روزنامه السفیر در ادامه با بیان اینکه کارگردان فیلم «یک خانواده محترم» از طریق این فیلم و عبور و مرور در تهران و ادارهها مانند «اصغر فرهادی» سعی کرده تناقض در مظاهر شخصی و درونیات افراد را نشان دهد، تاکید میکند: بخشی از مفهوم «محترم» که در نام فیلم آمده برداشتی استهزاگونه را دنبال میکند.
وی افزوده است: بخشی، جامعه را احاطه شده از بیماری، شکسته شدن ارزشها، وابستگی و بیارزشی و در نهایت تحقیرشده، به تصویر کشیده است و از طریق این صفات ناپسند تاکید میکند که تقوای شخصی [در ایران] منتفی است و [وجود ندارد].
این منتقد سینما با این نتیجهگیری که بعد از جنگ تفاوت طبقاتی بسیاری رخ داد و برخی مشکلات را ایجاد کرد، نوشت: اما همین مشکلات به حامد اجازه داده است تا از قدرت جوانی و زبان خود و حیلهگریاش استفاده کند و خود را بالا بکشد.
وی میافزاید: [حامد] از اینکه جامعه وحشی ایرانی معاصر را از طریق روابط و سوء استفاده از دستورالعملها و قوانین لخت کرده و به محاکمه بکشاند ابایی ندارد؛ به گونهای که وقتی آرش به دنبال اثبات مدارک معافیت سربازی خودش است از اینکه حامد از عنوان مقدسی چون «نزدیکان شهید جنگ» به صورت متقلبانه استفاده میکند، متعجب میشود.
همانطور که گفتیم از کنار هم قراردادن قطعات پازل جشنواره ابوظبی می توان تصویر روشن تری از آنچه در این گعده سیاسی و ضد ایرانی به وقوع پیوسته به دست آورد.
حالا باید دید مسئولین امر و بویژه فراهم کنندگان بودجه و زمینه ساخت فیلم زنندة «یک خانواده محترم» -«سیما فیلم» و شخص محمد آفریده، تهیه کنندة فیلم- در این میان چه پاسخی برای افکار عمومی دارند؟!
در ذیل تصاویری از فیلم یک خانواده محترم و حضور گلشیفته فراهانی و نیکی کریمی در جشنواره ابوالظبی آمده است.
قضاوت را به عهده خوتان می گذاریم...
شما به داستان يك يا دو فيلم توجه نكنيد چرا كه ما اساسا كل صحنه سينما و فيلم را در دوراني كه ميشد اصلاح كرد به دست برخي معلوم الحالها سپرده ايم و اكنون جمع كردنش سخت خواهد بود.
وقتي در سينمايي تنها چهره (ابروي كشيده و چرنگ چشم و ...) و اندام ملاك شد و ارزشها و ارزشي ها يا به صحنه نيامدند و يا اينكه اگر آمدند كنار گذاشته شدند وضعيت به اين گونه اي خواهد شد كه ميبينيد.
و تاسف بيشتر در اين است كه بسياري از اين كارها در دوره اي كه انتظار ديگري از ان ميرفت صورت پذيرفت.
اصلاح سينما يك حركت انقلابي مي طلبد.
نبايد به کليات بسنده کرد و فقط شعار داد.
بايد ضمن حفظ شعارها به شعورها و تدبيرها توجه کرد و به راه حل هاي فکري و اجرايي انديشيد.
انقلاب در سينما فقط با ورود نيروهاي مومني که کاملا متخصص و کاربلد اين حوزه باشند امکان پذير است و با جدي گرفتن نقد و البته فيلم خوب ساختن. همين!
مهم ترين نکته در مورد اين فيلمها و اين جشنواره ها همين است که گفته ايد.
و البته اين جمله تلخ و تکان دهنده که:
" گرچه آنچه در آن طرف آبها و در اتاق فکر اين جشنواره ها مي گذرد، نه در حيطه قدرت و تأثير ماست و نه باب ميل و بر اساس منويات و آرمان ها و خواسته هاي ما؛ اما آنچه در کشور خودمان و آنهم با بودجه بيت المال مي گذرد، چه؟"
متن تکان دهنده ولي خوبي بود.
سر مسئولين مثل کبک توي برفه