گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ این روزها کودکان از همه طرف مورد تهاجم هستند و برایشان خوراک فرهنگی مسموم آماده است.
به این بهانه خواستیم به سراغ برنامه سازان کودک برویم تا از دغدغه های ساخت برنامه کودک برایمان بگویند.
به سراغ عموهای فیتیله ای رفتیم که برنامه شان کلی مخاطب دارد.
گلی: به نظر من اگر کلمه «آموزش» را از آن برداریم، بهتر است؛ شاید اگر انرژی ای که در موسیقی و حرکت است، به فرآیند مثبتی تبدیل شود، مشکلی نداشته باشد؛ زمانی که تعریف واحدی وجود نداشته باشد، حرفی برای گفتن نداریم.
«خبرگزاری دانشجو» - به چه دلیل در بیشتر برنامهها از موسیقی برای کودک و نوجوان استفاده میشود؟
فروتن: ما چقدر میتوانیم برای بزرگسالان یک مطلب ادبی را شیوا و رسا و زیبا بیان کنیم؟ بسیار کم، ولی زمانی که آهنگین شود تاثیر بیشتری خواهد داشت؛ شعرهای حافظ، مولانا و سعدی هم به دلیل داشتن موسیقی و ریتم بیشتر در ذهن ما جا میگیرد و یادمان میماند، این قضیه به طور فطری در بچهها نهادینه است.
البته امروزه در برخی برنامهها از شعر استفاده نادرست میشود؛ ما موسیقی را به کار بردیم تا بگوییم مثلاً فواید شلغم چیست؛ به عبارتی از موسیقی به عنوان یک ابزار برای بیان و انتقال معنا و مفهوم استفاده کردیم.
در این سالها به ما ثابت شده که تاثیر موسیقی در یادگیری و ماندگاری مطلب در ذهن بچهها بیشتر است و بچهها علاقهمند به رنگ، ریتم و زیبایی هستند؛ زیرا به غیر از اینها چیز دیگری نمیبینند.
ساده نواختن موسیقی و استفاده از سازهای موثر برای بچهها.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا در برنامههایتان روان شناس هم دارید؟ یا اینکه برنامههای اجرایی شما روان شناسی هم شده است؟
بله، صد درصد برنامه دارای گروه روانشناسی است و این برنامه تنها فکر ما سه نفر نیست؛ ما سه نفر جلوی دوربین هستیم، اما پشت این کار، تیم حداقل 12، 13 نفره موسیقی، تیم حداقل هشت نفره شاعر مذهبی و شش نویسنده و روانشناس داریم.
همچنین چهار کارشناس روان شناسی و چهار کارشناس مذهبی در پشت صحنه فعالیت می کنند و کارشناس دکور و لباس را هم باید به این تعداد اضافه کنیم.
«خبرگزاری دانشجو» - به چه دلیل شاهد تغییر سبک برنامههای کودک از کارتونمحوری به مجریمحوری شدهایم؟ آیا این تغییرات مثبت بوده است؟
گلی: عمدهترین مشکلی که ما با آن مواجه هستیم، این است که حجم تولیدات داخلی کم است و برنامههای تولیدی نداریم؛ تمام برنامه ها برنامه زنده یا انیمیشین شده اند. اگر فاکتور حجم تولیدات داخلی افزایش بیاید و این تولیدات انیمیشین باشد و مجری هم داشته باشیم برنامه تکمیل است و به این ترتیب معلوم می شود که نسبت چند به چند جلوی دوربین ظاهر بشوند؛ مثل برنامههای «اکسیژن» و «نیم رخ» که اینها برنامههای ترکیبی نوجوان بودند.
«خبرگزاری دانشجو» - علت اصلی تهیه نکردن برنامههای تولیدی چیست؟
فروتن: مشکل اصلی بودجه است؛ زیرا تولید، بودجه میخواهد و کار خوب پول؛ وقتی سرمایهگذاری برای بچههای ما در حد یک رفع مسئولیت در کلیه زمینهها باشد، خروجی مناسبی ندارد؛ این در حالی است که تنها چند کتاب مطرح کودک که حرف برای گفتن داشته باشد، در کشور چاپ میشود.
الان خوراک بچههای ما فقط «شکرستان» است که برای دیدنش بال بال میزنند؛ این نشان میدهد ما آدمها دنبال کار خوب هستیم و میتوانیم انجام بدهیم.
فروتن: از اردیبهشت ماه امسال به منظور بالا بردن کیفیت برنامه و نگاه دوباره به آن، با حفظ آنتن، به پخش گلچینی از برنامههای گذشته پرداختیم.
اگر مشکلات برنامه حل شود، پس از محرم و صفر سری جدید برنامه «فیتیله» نمایش داده می شود و اگر نه برنامه با سری نوروزی برای مخاطبان پخش خواهد شد.
فروتن: به دلیل اینکه برنامه بر اساس آموزش درست شکل گرفته، بنابراین حتی به خودمان هم رحم نمیکنیم و در اتاق فکر برنامه، همدیگر را از هر نظر نقد میکنیم تا برنامه خوبی روی آنتن برود؛ متاسفانه در اواخر که در خدمت آقای قناد بودیم، این برنامه حرکت به سمت جلو نداشت، به همین دلیل تصمیم به جدایی با آقای قناد گرفتیم؛ عاملی که تا به حال اجازه نداده در گروه ما کار به مشکل بخورد، صداقت است.
فروتن: در سری جدید احتمال زیاد وجود دارد که برنامه مجری داشته باشد یا اینکه برنامه با حضور پدر و مادر و فرزندان برگزار شود.
برنامه «فیتیله» به این دلیل که جمعهها وارد خانهها میشود و بچه ها همراه خانواده این برنامه را نگاه میکنند، این حس را در آنها به وجود میآورد که پدر و مادر به خاطر فرزندان زمان، وقت و حوصله صرف میکنند؛ به این ترتیب این فرهنگ در بین خانواده و فرزندان شکل گرفت.
«خبرگزاری دانشجو» - برنامههای تولیدی صدا و سیما در زمینه کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی میکنید؟
گلی: میگویند یک ده آباد بهتر از صد تا شهر نیمه کاره است، بنابراین فقط یک جمله میتوان گفت و آن اینکه تعدد شبکه ها راه نجات مردم ما نیست.
تعداد شبکههای تخصصی در کشور نشانه بالندگی است و افتتاح شبکه های متعدد هیچ اشکالی نداره، ولی جذب مخاطب بسیار مهم تر است؛ مثلاً برنامه «رادیو هفت» در شبکه آموزش برنامه فرهیخته ای است، ولی مممکن است با ذائقه خیلی ها سازش نداشته باشد؛ منظورم این است که در بحث کیفیت دچار مشکل هستیم؛ به این ترتیب تعدد شبکه باید به همراه تولیدکیفیت باشد؛ زیرا در این حوزه دچار مسئله هستیم.
ما باید یک بازنگری دوباره در برنامههای کودک انجام دهیم؛ یعنی مدیران باید قدمای ما و پژوهشگران را دعوت کنند تا به یک جمعبندی در این زمینه برسند.
فروتن: برای فوتبال مربی از خارج میآوریم، ولی تا حالا نشده که ما را به عنوان یک گروه به کشوری برای آموزش و طی دوره اعزام کنند یا استادی را دعوت کنند یا حتی تهیه کنندگان و دغدغهمندان فضای کودک دور هم جمع شوند.
اگر قیاس بگیریم میان فوتبال و توجه به کودکان به این نتیجه میرسیم که برای یک بازیکن درجه چندی در یکی از لیگها میلیاردی هزینه میشود، در صورتی که با یک پنجم بودجه ای که برای آنها صرف می شود، سه سال از برنامه کودک حمایت می شود؛ اگر به اندازه قرارداد یکی از بازیکنان لیگ برتر به یکی از شبکهها بودجه بدهند، میتوانیم یک شبکه راهاندازی کنیم؛ مجموعه همه این حرف ها به این معناست که برای حوزه کودک ارزشگذاری نمیشود.
گلی: بحث الان، بحث محتواست، اگر امروز بتوانیم افراد را دور هم جمع کنیم، توفیق پیدا میکنیم که این امر باید توسط مسئولان انجام شود.
خوشبختانه افراد عالم در این زمینه هم موجود هستند، اما قطعاً مشکلات مالی و نظریه پردازی در آن وجود دارد؛ تله تئاتر «بره رقصان» برنامهای درباره سیاه پوستان آمریکا برای بچهها بود و در یکی از استودیوهای بزرگ شبکه یک چندین سال قبل کار شده بود؛ به نظر من تولید این برنامه امروز هم میسر است و امروز هم میشود روی آن کار کرد.
البته هزینه و افرادی که باید روی کار بایستند، مورد نیاز است، ما به یک اتاق فکری نیاز داریم که در آن همه چیز دیده شود و بعد از دیده شدن ما را به اهدافمان برساند.
در عصر حاضر موجودیت ما از هر جهت، مثل تکنیک بهتر شده، اما نیازمند مدیریت است؛ حکایت ما، حکایت شرکت ایران خودرو است که این همه کارخانه و جا دارد، اما و خروجیش مناسب نیست.
حجم زمینی که اشغال کرده، خیلی است، ولی میبینیم که برند دنیاست و ماشین خودش را فروش میبرد؛ این قضیه که در تولید خودرو صادق است، در تولید فرهنگی هم صادق است، به این دلیل که فرآیند تولید یکی است، آنها تولید صنعتی میکنند و ما هم خوراک فرهنگی که به مراتب برای من خطرناکتر و حساستر است.
زمانی تصمیم گرفتیم که قصه «ضامن آهو» را تهیه کنیم، ولی وقتی که کار تحقیقی آن را انجام دادیم، اعلام کردند که وارد این حوزه نشوید؛ چون سند تاریخی در این زمینه وجود ندارد، نمیتوانیم پافشاری کنیم؛ از نظر ما شدنی بود، ولی برای ارجاع به جامعه گفتند وارد این حوزه نشوید.
ما در مورد خیلی از مسائل دچار مشکل میشویم، مثل ایدز که سالها مخفی ماند و خروجی این کار مناسب نبود، یا مثل قرصهای روانگردان که احساس میکردند که باید مخفی بماند و فکر میکردند که جمع میشود که نشد؛ این در حالی است که عوامل تهدیدکننده جامعه و خانواده باید اطلاع رسانی شود.
قصهای مانند آموزش در مهدکودکها تمام نشدنی است، اما اگر خوراک مناسب تولید کنیم، مشکلات حل میشود.
البته امکان هم دارد که در طول سال به بیراهه برویم، ولی در نهایت به سوی مداری که آموخته شدیم و آموزه گرفتیم میرویم. من تلاشم بر این بود که برای جامعه سلامت باشم و خوراک بد تهیه نکنم.
فروتن: در زمان قدیم به دلیل محدود بودن شبکهها و همچنین زمان کوتاه برنامهها و مدیران آن دوران، دارای کنترل و نظارت بالاتری بودند، در حالی که امروزه این اختیار از دست رفته و به طور طبیعی تنزل پیدا کرده ایم؛ یعنی اگر همان کنترل کیفی صورت بگیرد به نتیجه مطلوب خواهیم رسید؛ یعنی اگر آن زمان 10 پرسنل وجود داشت امروز باید به ازای هر برنامه 10 نفر 10 نفر نیرو اضافه شود.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا همان گونه که در برنامهها شاد هستید در منزل هم خوشحال هستید؟
اساساً ما آدمها روحیه کودکانه داریم و در خانه هم همین گونه هستیم؛ ما برای بچههای خودمان پدر هستیم و باید پدری کنیم و برای بچههای تلویزیون عموفتیلهای. این شاد بودن و خوشحال بودن جزء جداناپذیر زندگی ماست، ولی ما هم از نظر فیزیکی، توانایی عادی داریم و خسته و غرغرو میشویم.
بچهها بسیار صادق هستند و صداقت دارند؛ به این معنا که بارها گفتند که اون بازیتون را اصلاً دوست نداشتم و یا اینکه خیلی دوست داشتم؛ صداقت آنها اجازه نمیدهد که وارد جاده خاکی شویم، ما از آنها تغذیه میشویم، از خود بچهها وام میگیریم، پرورش میدهیم و به نمایش درمیآوریم و به خود آنها تحویل میدهیم. پسر من خودش آخر بمب اتم هست و من بسیاری از شخصیتها را از خود همین بچهها میگیرم؛ ما نمیتوانیم از بچهها دور شویم.
گلی: بچهها باید قدر و ارزش زمانی را که در آن قرار دارند، بدانند و این قدرشناسی باید توسط بزرگترها به بچهها آموزش داده شود؛ زیرا اگر زمان از دست برود دیگر دست نیافتنی میشود.
فروتن: من خواهش میکنم قدر زحمات پدر و مادرها را بدانند و قدرشناس پدر و مادرهای خود باشند؛ زیرا دغدغهای که اولیای بچهها برای سر پا و با آبرو نگه داشتن زندگی دارند، فشار زیادی بر هر دو آنها وارد می کند؛ از پدر و مادرها هم خواهش می کنم در مورد بچهها کمی صبورتر عمل کنند و در طول این زمان، چیزی که به آن دست پیدا نکرده اند را در بچههایشان جبران و تحمیل نکنند، اجازه بدهیم که کودک، کودکی خود را انجام بدهد، ولی با مطالعه و بررسی راههای درست، مشاوره و راهنمایی شایسته ارائه دهیم.