گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ این روزها سینمایمان انگار بیمار است؛ سینمایی که با ادعای مدیران قرار بود در قله ها باشد و فرهنگ و هنر ایران را به همه جهان معرفی کند، اما نه تنها این اتفاق نیفتاده، بلکه هالیوود با تمام قوا سعی دارد که چهره ایران و اسلام را تخریب کند.
بدین منظور در «خبرگزاری دانشجو» تصمیم گرفتیم تا چند فیلم ضد ایرانی ساخت هالیوود و غرب را مورد بررسی قرار دهیم شاید راهگشایی باشد برای سینمای دردمند این روزهایمان.
دومین فیلم، «خانه ای از شن و مه» است که در ذیل، تحلیل آن آمده است:
خانهای از شن و مه (House of sand and Fog)
کارگردان | ودیم پرلمن (vadim perelman) |
تهیه کننده | مایکل لاندن (michael London) و ودیم پرلمن (vadim perelman) |
بازیگران | جنیفر کانلی (کتی)، بن کینگزلی (بهرانی)، ران الدارد (لستر)، فرانسیس فیشر (کانی والش)، شهره آغداشلو (نادی)، جاناتان اهدوت (اسماعیل)، ناوی روات (ثریا)، کارلوس گومز (گروهبان آلوارز)، کیا جم (علی)، سمیرا دماوندی (کودکی ثریا)، ژاله مجلل(یاسمین) و .... |
فیلمنامه | اندره دوباس (Andre Dubus)، ودیم پرلمن (vadim perelman) و شاون لورنس اتو (Shawn Lawrence Otto) |
موسیقی | جیمز هورنر (James Horner) |
ژانر | درام |
مدت فیلم | 126 دقیقه |
سال پخش | 2003 |
زبان | انگلیسی و فارسی |
محصول کشور | آمریکا |
چکیده داستان فیلم
مسعود بهرانی، سرهنگ دوره پهلوی، با پیروزی انقلاب اسلامی، به همراه خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرده و در این کشور زندگی میکند.
مسعود وضع مالی خوبی ندارد و برای امرار معاش به کارهای مختلفی از جمله کارگری دست میزند، اما با برگزاری مهمانی، حفظ ظاهر میکند. کتی، شهروند آمریکایی است که شوهرش او را ترک کرده و به علت ندادن مالیات، خانهاش به حراج گذاشته شده است.
بهرانی خانه را به یک سوم قیمت واقعی خریداری میکند و قصد دارد بعد از تعمیر، آن را به قیمت مناسبی بفروشد، کتی که بیخانمان شده و مجبور است شبها را در ماشین شورلت خود به صبح برساند، با لستر آشنا می شود و میخواهند خانه را پس بگیرند.
ویژگیهای برجسته فیلم
این فیلم که اولین بار در سینمای آمریکا به زندگی خانوادهای ایرانی مقیم آمریکا میپردازد، علاوه بر نامزدی دریافت سه جایزه اسکار در سال 2004 در بخش بهترین بازیگر مرد نقش اصلی (بن کینگزلی)، بهترین بازیگر زن نقش مکمل (شهر آغداشلو) و بهترین موسیقی (جیمز هورنر)، نامزد یا برنده جایزه در برخی جشنوارهها شد؛ از جمله:
نام شخص برنده یا نامزد بخش جایزه جشنواره بن کینگزلی نامزد بهترین بازیگر مرد نقش اصلی گلد گلاب شهره آغداشلو برنده بهترین بازیگر نقش مکمل انجمن منتقدان فیلم لس آنجلس و انجمن منتقدان فیلم نیویورک جنیفر کانلی برنده بهترین بازیگر زن انجمن منتقدان فیلم کانزاس سیتی
تحلیل فیلم
صحنه 1(محل وقوع: ساحل دریای مازندران و شهری در آمریکا)
توصیف صحنه
این صحنه، صحنه دوم فیلم است و با حرکت تیلت (عمودی رو به پایین) دوربین شروع میشود. در ابتدا، در آن نمای معرف را میبینیم که در روز اتفاق میافتد؛ دوربین از آسمان ابری به نمایی از پاهای نادره در ساحل دریای خزر برش میخورد که مشغول بازی با پسرش (اسماعیل) است.
در نمایی دیگر، دختر او (ثریا)، شادی کنان در فاصله چند متری از مادر به دور خود میچرخد، برش به نمای دریای آرام خزر، سپس برش به نمای اره برقی و بعد از آن نمای مرغی دریایی که از ترس صدای اره برقی از ساحل پرواز میکند.
سپس نمای نزدیکتر ثریا در حالی که کتابی فارسی به دست دارد، ایستاده، اما با روشنشدن صدای اره برقی، ترس بر چهرهاش مینشیند، در نمای دیگر، فرار نادره، پسر و دخترش را شاهدیم.
نمای قطع درختان، نمای فرار هراسان نادره و فرزندانش در ساحل و مجدداً نمای قطع درختان بلند کاج در ساحل به هم برش میخورند.
در همین نمای آخر، سرهنگ بهرانی، با لباس نظامی آبی رنگ (لباس نیروی هوایی) از بالکن ویلایش قطع درختان را نظاره میکند.
در ادامه، نمای دورتر از سرهنگ در همین حالت و دو نمای دیگر از افتادن درختان کاج قطع شده بر زمین و نمای نزدیک و درشت از سرهنگ (حاکی از ابهت و هیبت) و در ادامه نمایی باز از سرهنگ، درختان قطع شده و دریا، سپس صدای سرهنگ را در جشن عروسی ثریا در آمریکا (در زمان فعلی) میشنویم که میگوید: «البته نادی موافقت کرد که این یک ایده عالیه که درختان جلوی خانهمان در ساحل دریای خزر را قطع کنیم تا دریا را در مقابل چشمانمان داشته باشیم و چشمانمان برای همیشه تا بینهایت را دنبال کنند.»
در ادامه، نمایی از جشن بسیار مجلل، با انبوه غذاهای متنوع چیده شده بر روی میزها، به همراه شراب و ...
برش به نمای نگاه ثریا، نادره و مهمانان که نظارهگر سرهنگ کت و شلوار پوشیده و کراوات زده هستند.
او لیوان شراب به دست، ایستاده، برش به نمای کامل سرهنگ از فاصله بلندتر که این طور به صحبت خود ادامه میدهد: «اما بعد زندگی ما، به همان سرنوشت درختها دچار شد (با حرکت دوربین به سوی او و در نمای نزدیکتر، همراه با صمیمیت بیشتر) آیت اللهها روح کشور زیبای ما را پارهپاره کردند.» سرهنگ با تازه کردن نفسش در نمایی متوسط میگوید: «خوب کافیه، امروز روز یک پیر (منظور خودش است) نیست، امروز روز یک جوان است (منظور ثریاست).»
در ادامه، چندین نمای بلند و نیز نزدیک از جشن عروسی و رقصیدن سرهنگ با دخترش و نیز مهمانان را با حضور خوانندهای لس آنجلسی و گروه موسیقی شاهدیم.
یکی از زنان در جشن با اشاره به سرهنگ میگوید: سرهنگ برنزه شده، بازنشستگی به او ساخته. مردی که در کنار او نشسته می گوید: او بازنشسته نشده، برای بوئینگ کار میکنه. یک مرد دیگر حاضر در جشن می گوید: او برای بوئینگ کار نمیکنه، پسرم برای بوئینگ کار میکنه، خدا میدونه او چکار میکنه.
وسایل صحنه
اره برقی، کاجهای بریده شده بر ساحل، غذا و وسایل پذیرایی در جشن عروسی، سازهای گروه موسیقی.
رمزهای لباس
لباس نظامی سرهنگ در بالکن ویلای کنار دریای خزر، لباسهای رسمی مردان (کت و شلوار و کراوات) و زنان (لباسهای بلند مهمانی) در جشن عروسی ثریا، لباس عروس ثریا.
صحنه 1 | |
Her | - نادی و بچه هایش از چه چیزی می ترسند؟ - رفع تعلیق: آنها صدای اره برقی را شنیده و شاهد قطع شدن درختان بوده اند. - چرا درختان قطع می شوند؟ - رفع تعلیق: چون نادی و سرهنگ بهرانی می خواسته اند دریا را بی واسطه از بالکن ویلا ببینند. - شغل سرهنگ چیست؟ |
Sem | - نحوه ایستادن و نظاره کردن سرهنگ در بالکن ویلا بر ابهت و اقتدار او دلالت دارد. نحوه صحبت مهمانان از شغل سرهنگ، از نامعلوم بودن شغل واقعی او نزد دیگران حکایت می کند. |
Sym | - زن/ مرد - طبیعت/ انسان - گذشته/ حال |
Act | - |
Ref | - ارجاع به پیش از انقلاب - ارجاع به آثار منفی پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر زندگی مردم ایران |
این سکانس به صورت نمادین زندگی خانوادهای ایرانی را نشان میدهد که در آرامش بسر میبرند و زندگی بسیار خوش و آرامی دارند، اما ناگهان رویدادی ناخوشایند آرامش و خوشیشان را بر هم زده و همچون طوفانی زندگی آنها را دچار تلاطم میکند.
این فیلم، از همان سکانس آغازین، تلاش میکند با بیانی سمبلیک، وقوع انقلاب در ایران را رویدادی ناخوشایند برای ایرانیان ترسیم کند و جمله «آیت اللهها روح کشور زیبای ما را پارهپاره کردند» در حقیقت تبیین کلامی همین موضوع است.
صحنه 2 (محل وقوع حادثه: شهری در آمریکا)
توصیف صحنه
در نمای اول، در روز، شاهد ریخته شدن آسفالت به روی خیابانی در آمریکا هستیم، در نمای دوم سرهنگ را میبینیم که با لباس کارگری (کلاه زرد، جلیقه قرمز، پیراهن و شلوار سیاه شده بر اثر تماس با آسفالت)، در کنار چند کارگر مهاجر دیگر، مشغول پهن کردن آسفالت بر روی خیابان هستند.
برش به نمای دیگر که مردی (ظاهراً سرکارگر) آنها را به استراحت دعوت میکند، برش به نمای بعد که نزدیکتر است، سرهنگ را در حال خوردن چای میبینیم.
وسایل صحنه
ماشین آسفالت، آسفالت، بیلهای مخصوص پهن آسفالت، وسایل جداکننده خطوط خیابان و ...
صحنه 2 | |
Her | - گشایش نسبی تعلیق اینکه شغل سرهنگ چیست؟ اما همچنان کاملاً روشن نیست که او چرا به رغم ظاهر شیک در جشن عروسی ثریا شغل سطح پایینی دارد. - آیا خانواده سرهنگ می دانند که او به چنین کاری اشتغال دارد؟ |
Sem | - دلالت ضمنی بر تناقض وضع زندگی سرهنگ و وضع ظاهری او - دلالت ضمنی بر رفتار غیرمنطقی (هزینه یکباره چند هزار دلاری برای خوشگذرانی در جشن مجلل و تن دادن به کار پست) |
Sym | - وضع ظاهری سرهنگ/ وضع واقعی - رفاه و تمکن/ فقر و نداری پنهان کاری/ صداقت |
Act | می توان انتظار داشت که وضع شغلی کنونی سرهنگ روزی برملا خواهد شد و عواقب آن را خواهد دید. |
Ref | ارجاع به تن دادن مهاجران به شغل های پست و تعلق این گونه شغل ها در آمریکا به مهاجران |
این سکانس در ادامه همان سکانس قبلی، ترسیمی از وضع اسفبار زندگی فردی است که در ایران زندگی بسیار شاد و متمولانهای داشته، اما بر اثر تغییر و تحولاتی که در ایران رخ داده، به چنین وضع اسفانگیزی افتاده است که به سادگی همذاتپنداری مخاطب را برمیانگیزد؛ زیرا سرهنگ صادقانه برای کسب درآمد تلاش میکند و چون در گذشته در سطحی بسیار بالا زندگی کرده، اکنون، این وضعیت برای او بسیار تحقیر آمیز است و چون هر لحظه ممکن است رازش برملا شود، برای مخاطب تعلیق میآفریند.