گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ کمتر از یک ماه تا مهم ترین رویداد هنری و باسابقه ترین جشنواره هنری ایران اسلامی یعنی جشنواره بین المللی فیلم فجر آن هم در سی و یکمین دوره اش باقی است.
جشنواره تا کنون سی دوره را تجربه کرده و سی سال، عمر کمی نیست برای سنجش و تحلیل یک موقعیت یا مقوله و موضوعی مثل جشنواره فیلم فجر.
جشنواره ای شلوغ و متلاطم و کمی تا قسمتی عجیب و غریب که هر ساله با برگزاری اش، ماراتنی از فیلم ها و حواشی شان شروع می شود و در یک 10 روز خسته کننده و پرغوغا و البته جذاب و حاشیه دار، منتقدان و گروهی از مردم علاقه مند، به تماشای ویترین یک ساله سینمای ایران و تولیداتش می نشینند و نقد و تحلیلش می کنند، کما بیش.
حالا که سی سال از جشنواره گذشته و وارد سی و یکمین سالگردش شده ایم جا دارد که با دقت و انصاف و صراحت و رویکردی نقادانه، به گذشته بنگریم و کمی ها و کاستی ها و نقاط مثبت و منفی و ضعف ها و قوت ها را جدی تر و به شکلی جامع و مانع تبیین کنیم تا از این رهاورد، سینمای ایران و البته جشنواره فیلم فجر بتواند به راه خود، با چشمانی باز و افقی روشن و گام هایی محکم و قامتی استوارتر ادامه دهد.
سعی می کنیم در سلسله نوشتارهایی این موضوع را از جنبه های مختلف ساختاری و محتوایی و مدیریتی و سیاستگزاری و سایر عرصه ها و جنبه ها مورد نقد و تحلیل و بررسی قرار دهیم.
اگر از تعارفات و امیدها و آرزوها بگذریم حقیقت آن است که جشنواره فیلم فجر، یک گعده طولانی مدت، بی نظم و خسته کننده است که ایرادهای اساسی اش را از اولین دوره تا اکنون، که به سی و یکمین دوره اش رسیده ایم، همچنان سفت و سخت، حفظ کرده است!
در حالی که کمتر از یک ماه به آغاز مهمترین و جدیترین رویداد سینمایی کشور یعنی جشنواره بینالمللی فیلم فجر زمان باقی است نکات مهمی درباره نحوه برگزاری این جشنواره به چشم میخورد که لازم است مدنظر مدیران و برگزارکنندگان این همایش بزرگ هنری قرار گیرد تا به ساماندهی برنامهها، رویکرد و رهیافتههای آن منتهی شود.
یکی از مهمترین و جدیترین موارد در این زمینه بحث ساختاری این جشنواره و ملاحظه نظم و ارتباط حرفهای و در نگاهی کلیتر نحوه سیاستگذاری و برنامهریزی بخشهای مختلف آن است.
این دقیقا حلقه مفقوده جشنواره فیلم فجر است که طی سی دوره گذشته همچنان وجود داشته و موجبات آزار و بدگمانی مخاطبان خود را در بخشها و طیفهای مختلف فراهم آورده است، از منتقدان حرفهای سینما گرفته تا مردم و شهروندان عادی.
این ضعفهای ساختاری و بینظمیهای اجرایی را میتوان در دو بعد کلی پی گرفت اول آنکه نحوه برنامهریزی بر اساس کدام عقبه فکری و پیشینه مدیریتی و انتظام ذهنیتی صورت میگیرد، دوم اینکه همین برنامهریزیها تا چه حد در اجرا پیگیری میشود و به منصه ظهور و بروز میرسد اینکه در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر چه تعداد فیلم سینمایی ایرانی قرار گیرد و از میان ارقامی همچون 22، 26 و 32 کدام یک انتخاب شود یک بحث است و اینکه هر یک از این تعداد فیلمها بر اساس چه نظم و اصولی به نمایش در آید و اجرای برنامههای جشنواره به چه نحو باشد بحث دیگری است.
تردیدی نیست که با توجه به کم و کیف حاکم بر سینمای امروز ایران هر چقدر فیلمهای بخش مسابقه رویکرد کیفی را دنبال کنند و از بعد کمی در حداقل قرار بگیرند اتفاق خوشایندتری است تا اینکه بخش مسابقهای داشته باشیم که سرشار از فیلمهای متعدد و متکثری است که فاقد ابتداییترین و اولیهترین اصول زیباییشناسی بصری هستند.
اما علاوه بر این، نکته دیگری که حتما باید در نحوه برگزاری جشنواره لحاظ شود اجرای منظم، دقیق و برنامهریزی شده این سیاستهاست اینکه برنامه نمایش فیلمها هر روز و هر لحظه دچار تغییر نگردد و مخاطبان جشنواره را با سردرگمی و پریشانی روبهرو نسازد.
شاید بتوان گفت این دو نکته و دو شاخصه از مهمترین مباحث مربوط به حوزه برنامهریزی و اجرای جشنواره فیلم فجر است که البته طی سالها و دورههای گذشته کارنامه خوب و درخشانی از خود به جا نگذاشتند و امید است در سی و یکمین دوره شاهد اجرای قابل قبول و منظم از یک برنامهریزی اصولی، استاندارد و حرفهای باشیم.
(ادامه دارد)
کاش نبود.
شوخي مي کنيد!