به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حجتالاسلام شیخ کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران در مراسم بزرگداشت هفتمین روز درگذشت بزرگمرد اخلاق، آیتالله مجتبی تهرانی که ظهر امروز در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد، به سخنرانی پرداخت.
متن این سخنرانی به شرح ذیل است:
از شما اساتید، دانشجویان و افرادی که در پایگاه علم دانشگاه تهران برای بزرگداشت استاد علم اخلاق شرکت کردهاید تشکر میکنم.
مطلب اول این است که انسان دارای ظاهر و باطن است و خداوند ما را به ظاهر مبتلا کرده است و سوره یاسین که قلب قرآن است، زندگی و جلوهای از قرآن را بیان میکند.
بشر دنبال آرامش مطلق است و رسیدن به مقام نفس مطمئنه، همانند نفس حضرت ابراهیم را میطلبد.
خداوند این مقام نفس مطمئنه را به حضرت ابراهیم داد و حالا چگونه این اقدام انجام گرفت، به این صورت است که در یک جریان عینی حضرت ابراهیم به مقاوم ولایت رسید و در قرآن علاوه بر آن بر مطالعه بر کائنات اشاره شده است.
این عالم که مخلوق است، برای ما همانند کتاب آموزشی میباشد.
انسان که غذا میخورد، هم دستور پژوهشی دارد و هم آموزشی و نشانه انسان بودن هم آگاهی درباره خودش و تعامل و ارتباط با جامعه پیرامونش است.
با توجه به این آیات، روشن میشود که کار محدوده دانشگاههای ما را نیز همین آیات مشخص میکنند که پیام دارند که باید اسرار عالم را شکافت و از این عالم بهره بگیرید و از آن شما دانشجویان است و باید سرمایه خود را بشناسید.
در قرآن کریم قسمهایی که خداوند یاد کرده است، اسرارآمیز هستند و روحهای لطیف از این قسمها تکان میخورد. خداوند متعال بیشترین قسمها را در سوره شمس آورده که در آن 11 قسم را یاد کرده و در آن اساسیترین، سرنوشتسازترین و ضروریترین نکات زندگی را بیان کرده است.
خداوند بر مقدسات عالم یاد میکند و آنها را تکرار میکند تا ما از خواب غفلت بیدار شویم؛ زیرا مهمترین امر خودسازی است و باید خود را تصفیه و استاندارد کنیم.
کسی که به پناه واقعی میرسد که بر خودش پیروز شود و پیروزی بر دشمن، اتم، کهکشانها و اسرار عالم پیروزی انسان محسوب نمیشود.
دستوراتی که خداوند برای نجات بشر قرار داده است، کارشناسانی را مانند ائمه با عصمت آنها همراه کرده است که علوم و ضرورت آنها را در قرآن و در کلام ائمه تبیین میشود، بنابراین خودسازی برای خودشناسی و راهشناسی برای رهیافتگی ضرورت دارد.
افرادی که در خواب غفلت به سر میبرند، ورشکست شده و به جایی نمیرسند. در پیمودن این راه، راههایی وجود دارد که دقیقا باید راه را در راستای خدا قرار داد.
اگر سالک بودی و طی طریق کردی ما نیز شما را هدایت میکنیم و خداوند یک همراهی و رفاقت با اشراف و اشراقی داده که ای کاش به آنهایی که خراباتی نیز هستند جرعهای داده میشد، به این دلیل که آنها شوق ندارند، ولی روزنهای باز میکند و آن موقع است که راه میافتند و حرکت میکنند.
هر عالمی که عالم واقعی باشد، اهل ذکر است و نفس مطمئنه دارد.
علمی که از اولویت اول برخوردار است آن علمی است که در صالح بودن انسان نقش داشته است و آن علمی که انگیزه درست داشته و برای خدا انجام میشود، اگر ذرهای ریا در آن وجود داشته باشد، عمل صالحی نخواهد بود.
آن علمی که به انسان، باطن میدهد علوم معرفتی است. علمی که از همه علوم لازمتر است آن علمی است که دل را اصلاح و روح را پالایش کرده و در شناخت دل و صلاح روح حرکت میکند.
دل انسان پایگاه علم، قلب انسان پایگاه علوم دانشگاهی و حوزوی و مغز انسان سیم اتصال انسان با خداوند است.
بنده با حاج مجتبی تهرانی حدود 30 سال مراودت داشتهام و ظاهر و باطن ایشان را محک زدهام و محال بود که در اعتقادات ایشان تردید نفوذ داشته باشد.
از نظر اعتقادی ایشان ظاهر و باطن متفاوتی نداشته است و زندگیشان یکرنگ بود و خودشان را ساخته بودند.
خیلی از افراد در نظام خادم هستند، ولی حاج آقا مجتبی تهرانی حامی نظام بود.
بسیاری از شهدا از درس اخلاق ایشان بهرهمند شدند و خیلیها با نظام در ظاهر مسئله ندارند، ولی کسانی هستند که با آنها درگیر میشوند.
افرادی که در کلاس اخلاق آقا مجتبی بودند، با نظام و ظاهر نظام هیچ مشکلی نداشتند؛ حاج آقا مجتبی تهرانی برای نظام و جامعه پرفایده بود، ولی هیچ وقت هزینه و دردسر درست نکردند.
ایشان مایه امید و نشاط جوانان و ارتباط دلها با خالق دلها بوده است و از نظر فقهی هم مسئله رهبری و ولایت و اجتهاد پویا و پاسخگویی به نیازهای جامعه را تعلیم میدادند.
مرحوم حاح آقا مجتبی تهرانی هم خلاء تربیتی و هم مهمترین خلاء جامعه که خلاء اخلاقی است را پر کردند.
این رسالت دانشگاه است که علمای اخلاق را جذب کند و امثال حاج آقا مجتبی تهرانی جایشان بسیار در جامعه ما خالی است.
ما در زندگی سیاسی، علمی، فرهنگی، اداری، اجتماعی و اقتصادی به تربیت اخلاقی نیاز داریم؛ زیرا اخلاق روح زندگی بشر است.
علمای اخلاقی را باید بشناسیم که در روند تسریع جامعه بسیار اثرگذار هستند.
ما گاهی شاهد تندیهای ایشان بودم، اما ادا نبود و برای خدا سکوت میکرد، پرخاش میکرد، اشک میریخت و تندی میکردند.
یکی از مسائلی که در زندگی ایشان وجود داشت، تواضع در مجالس امام حسین (ع) بود و ایشان بیقرار امام حسین(ع) بودند و در مجلس آخرش هم گفت که برای امام حسین (ع) میخواهم چاووشی کنم.