یوسفعلی میرشکاک شاعر و طنزپرداز کشورمان گفت: طنز در ادبیات ما از ابتدا هیچگونه جایگاهی نداشته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، یوسفعلی میرشکاک در نشست «جایگاه طنز در داستان نویسی معاصر ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی» که عصر امروز در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد گفت: در ادبیات هزار و چند ساله ما طنز هیچ وقت در درجه اول قرار نداشته است.
وی اضافه کرد: تا قبل از عبیدزاکانی طنز در ادبیات ما جایگاه خاصی نداشت اما آثار عبیدزاکانی به طنز ختم میشد.
این شاعر و طنزپرداز کشور گفت: وجه دیگر طنزپردازی ظرافت است که برخی افراد که نه شاعر بودند نه ادیب، این اثرها را تولید میکردند که اندک اندک در رساله دلگشای عبید زاکانی جا پیدا کرد.
میرشکاک خاطرنشان کرد: با این وجود ما چیزی به نام ادبیات داستانی طنز نداریم و شعر در ادبیات ما غالب است و برخی آثار اتفاقی نسخههای آن توسط غربیها تصحیح و چاپ شده است و الا قوم ایرانی بیشتر به شعر توجه دارد.
میرشکاک خاطرنشان کرد: ادبیات داستانی ما همزمان با ورود به مدرنیته ایجاد شده است که نسل ما را از قرن نهم به بعد در مسیر انحطاط قرار داد که نثر به تأثیر از دهخدا و جمالزاده وارد این حوزه شد.
وی اضافه کرد: ما هیچ وقت آثار متعادل در طنز نداشتیم اکثر مطبوعات و آثار طنز ما آغشته به ناسزاگویی شده است و همیشه در این آثار یا افراط داشتیم یا تفریط بنابراین سنت مسجلی در ادبیات طنز ما نمیتوان پیدا کرد که مشکل اصلی آن این است که طنز کار دشواری است و طنزپردازی دشوار است.
وی در خصوص ظهور هنرهای ادبی کشور گفت: هیچکدام از طنزپردازان را نمیشود متهم به کمکاری کرد تنها هنرهایی توانستند صاحب سنت باشند که ظهور آنها مانند شعر در عالم اجمالی بوده چون هیچ صورت تفضیلی لازم ندارند و توانستند صاحب سبک باشند.
وی با اشاره به اینکه طنزنویسی به شرایط اجتماعی دخلی پیدا نمیکند گفت: طنزنویسی هیچ ربطی به شرایط اجتماع ندارد چون جامعه مطلوب هیچگاه یافت نخواهد شد بنابراین طنز بستگی به استعداد طنزپرداز دارد.
میرشکاک اضافه کرد: در شرایط جنگ تحمیلی امکان پرداختن به طنز در کشور وجود نداشت چون اکثرا این آثار اگر میخواست تولید شود بسیار تلخ بود بنابراین قوم ایرانی آنچه که به بشریت عرضه کرده است شعر است که هنر آن نیز عشق است.