مستغاثی گفت: «هیس دخترها فریاد نمیزنند» با توجه به ریتم بازیها و کارگردانی خوب، یکی از بهترین فیلمهای درخشنده است، اما پس از آن ...
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، شب گذشته فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» ساخته پوران درخشنده در سینما قلهک اکران و توسط منتقدان بررسی شد.
در جلسات نقدی که دیشب برگزار شد، نظراتی متعدد و گاه متضاد در خصوص این فیلم بیان شد و مباحث عموماً بر دو موضوع تمرکز داشت: اول موضوع اجتماعی که این فیلم به آن پرداخته بود و دوم موضوع قصاص.
اکثر منتقدان، موضوع اجتماعی فیلم را بسیار مناسب و مهم دانستند که جامعه نیز بسیار با آن درگیر است.
دکتر احمد نادری، استاد دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران که به تازگی از آلمان فارغالتحصیل شده و به ایران بازگشته است، گفت: چندی پیش در کشور آلمان آمار دخترانی که توسط پدرانشان مورد تجاوز قرار گرفته بودند، منتشر شد که آمار بسیار وحشتناکی بود.
وی در ادامه گفت: اما در ایران نمیتوانیم چنین آماری داشته باشیم، این موضوع مسئله اجتماعی و مبتنی به جامعه است که این فیلم به خوبی به آن پرداخته است.
اما دکتر نادری در خصوص موضوع قصاص نظر متفاوتی داشت.
به عقیده دکتر نادری پرداختن بیش از حد به این موضوع تا حدی مشکوک به نظر می رسد؛ او تعریف مسئله اجتماعی از منظر جامعه شناسی را این گونه بیان کرد: مسئله اجتماعی آن چیزی است که کثیری از افراد جامعه با آن درگیر بوده و در پی حل آن دغدغه هستند، اما زمانی که میشنویم تعداد قصاص در جامعه حدود 200 نفر است، نسبت به پرداختن بیش از حد به آن مشکوک میشویم.
مستغاثی نیز فیلم را تا آن جایی که مسئله اجتماعی را بیان کرده بود، خوب دانسته، اما موضوع قصاص را بسیار پررنگ و زاید ارزیابی می کرد؛ او میگفت: «هیس دخترها فریاد نمی زنند» تا آنجایی که حکم قصاص را دادند، فیلم خوبی بود؛ این فیلم با توجه به ریتم بازیها و کارگردانی خوب، یکی از بهترین فیلمهای درخشنده است، اما پس از آن که حکم قصاص صادر شد، انگار تیشه به ریشه فیلم زد و اعصابمان به خاطر آن خرد شد و «هیس دخترها فریاد نمی زنند» چیزی شبیه به فیلم «میخواهم زنده بمانم» شد، تعلیقها نامناسب و بی جهت گردید و بخصوص بازیهای بازیگرانی همچون طباطبایی و مریلا زارعی بسیار افت کرد.
از نظر محتوایی نیز قسمت اولیه فیلم چندان قابل نقد نیست، اما در نهایت در این فیلم قصاص زیر سوال رفته است؛ قصاص در سینما به شمشیری بیرحم تبدیل شده که احساسات و عواطف را لگدکوب میکند.
به نظر مستغاثی درست است که قصاص قدرت درام سازی خوبی دارد، اما فیلمسازان میتوانند این قدرت را به کار بگیرند و یک فیلم هم در رابطه با حیات قصاص بسازند؛ این در حالی است که فیلمهایی که ساخته میشود نشان میدهد که فردی که قصاص میشود، خانوادهای مظلوم دارد، در حالی که باید نشان دهند فردی که کشته شده چه خانواده مظلومی دارد و چه بلایی سر زن و فرزندانش آمده است.
به عقیده مستغاثی پایان بندی، این فیلم را خراب کرد، اگر فیلم در همان جایی که به مریلا زارعی حکم دادند، بدون آن که ما بفهمیم حکم چه بود، پایان مییافت، خوب بود؛ یعنی هم بار فیلم و هم موضوع اجتماعی وجود داشت و هم کشش دراماتیک.
زمانی که به این صورت حاد، یعنی با کاتهای خیلی نزدیک و جریان موازی، تعلیق ایجاد میشود، در مخاطب پتانسیل ایجاد میگردد که باید این پتانسیل آزاد شود؛ چون اگر آزاد نشود، مخاطب پس میزند؛ مثل فیلم «مسیر سبز».
هیچکاک در طول دوره فیلمسازیاش یک بار در فیلم این گونه خرابکاری کرده است؛ در این فیلم پسر بچهای بمبی را با خود حمل میکند، اما نمیداند در تمام طول فیلم تماشاگر نگران است که این بمب منفجر نشود، اما آخر منفجر میشود. هیچکاک همیشه میگفت: بزرگترین اشتباه را در این فیلم کردم؛ زیرا پتانسیل مخاطب را خالی کردم،بنابراین هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ ساخت، آخر فیلم را خراب کرد.
مستغانی در خصوص پایان بندی فیلم ادامه می دهد: اگر فیلم در زمان دادن حکم به زارعی تمام میشد، نقد اجتماعی نیز درمیآمد، اما از آن پس موضوع عمده فیلم قصاص می شود و مخاطب دیگر یادش نمیماند موضوع اولیه چه بوده، مثل این است که تماشاگر را در جنگلی بگردانید، اما بعد او را به لبه پرتگاه ببرید؛ آن فرد از آن جنگل چیزی یادش نمیماند.
در مجموع اکثر منتقدان، تمرکز پایانی این فیلم بر روی قصاص را نامناسب میدانستند، بخصوص جمله شهاب حسینی به عنوان بازپرس در سکانسهای پایانی فیلم، بسیار مورد تأکید قرار گرفت.
شهاب حسینی در پایان فیلم گفت: این آخرین پرنده من است، درخواست انتقال به بخش تدوین قانون دادهام تا شاید برای سوالهایی که در ذهنم دارم، پاسخی بیابم؛ منتقدان این جمله را تیر خلاصی به حکم قصاص در این فیلم دانستند.
از طرف دیگر منتقدان اشکالات قانونی بسیاری را نیز به این فیلم وارد میکردند؛ مهمترین نقدی که به این فیلم مطرح میکردند خود حکم و قصاص بود؛ یعنی یک وکیل میگفت زمانی که فردی ولیدم نداشته باشد، کار به حاکم شرع میافتد که در 95 درصد موارد، حاکم ماجرا را با دیه فیصله میدهد که این مورد نیز قطعاً جزو همان 95 درصد میشد.
از طرف دیگر یکی از تعلیقهای فیلم این بود که فرصتی برای پیدا کردن ولیدم و رضایت گرفتن از او را نداشتند؛ زیرا تا چند ساعت دیگر نقش اصلی اعدام میشد، در حالی که در شرایط واقعی، حاکم شرع میتواند حکم را به تاخیر اندازد.
در مجموع نکات حقوقی و قانونی در میان جمعیت و بخصوص در میان روحانیان و وکلا گفته میشد که از ضعفهای فیلم به حساب میآمد.
در نهایت آن که مستغاثی مهم ترین نکته در خصوص این فیلم را این گونه مطرح کرد: اگر این فیلم در صحنهای که حکم به دست زارعی رسید تمام میشد، به بهترین فیلم جشنواره امسال تبدیل میگشت، اما من متوجه شدم پایان بد و ضعیف فیلم از کجا درمیآید، در تیتراژ پایانی نام سعید مطلبی را دیدم، سعید مطلبی فیلمنامه «میخواهم زنده بمانم» را نوشته است، حتی صحنههای دادگاه بسیار به فیلم «میخواهم زنده بمانم» شبیه شده بود.
در مجموع اکران و نقد فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» با حاشیههای فراوانی همراه بود که مهم ترین آنها حضور پوران درخشنده در جمع منتقدان بود که به درخواست خودش این نشست رسانهای نمیشود.
اين جماعت اگر يکي به عزيز کرده خودشون يک چک بزند حکم اعدام براي طرف صادر مي کنند اما چطوريه که اينقدر راحت از خون يک مظلوم يا سرپرست يک خانواده مي خواهند گذشته شود....
اگر هنر مند هستند طوري فيلم بسازند که در کشور ديگر به خاطر مسائل چزئي نزاعي رخ ندهد و غناي فکري و ذهني را رد مردم بالا ببرند نه اينکه با تحقير آنها و تلقين بيارزش بودن در مردم آستانه تحريک را بالا ببرند و ...
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
اگر هنر مند هستند طوري فيلم بسازند که در کشور ديگر به خاطر مسائل چزئي نزاعي رخ ندهد و غناي فکري و ذهني را رد مردم بالا ببرند نه اينکه با تحقير آنها و تلقين بيارزش بودن در مردم آستانه تحريک را بالا ببرند و ...