با حمله مأموران گارد به پادگان نیروی هوایی تهران، جنگ خیابانی آغاز شد، به گفته همافران، وقتی که رادیو اعلام کرد فیلم ورود امام خمینی بعد از اخبار تلویزیون نمایش داده خواهد شد، آنها در سالن پادگان اجتماع کردند.
گروه دین و اندیشه«خبرگزاری دانشجو» سیده حنانه حسینی؛ از نخستین ساعات بامداد امروز، سیل جمعیت به سوی دانشگاه تهران، به حرکت درآمد و تمام نقاط داخلی دانشگاه از جمعیت پر شد و بلندگوهایی که توسط مسئولان برگزاری مراسم در تمام نقاط دانشگاه و خیابانهای اطراف نصب شده بود، به خوبی صدا را به گوش همهی حاضران میرساند.
مهندس بازرگان در ساعت 11 صبح به دانشگاه آمد که در این هنگام فریاد «سلام بر بازرگان، نخست وزیر ایران» دانشگاه را به لرزه درآورد.
در پادگان همافران چه میگذرد؟!
با ظاهر شدن تصویر حضرت امام بر صفحه تلویزیون، طنین صلوات سالن را پر کرد و در این هنگام، افراد گارد به سوی آنها تیراندازی کردند و درگیری آغاز شد.
مردم ساکن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامی که از حمله نیروی گارد به همافران آگاه شدند، اهالی خیابانهای اطراف را نیز با خبر کردند و طولی نکشید که جمعیت انبوهی در کنار دیوار خوابگاه گرد آمدند که با فریاد اللهاکبر از همافران حمایت میکردند.
اجتماع مردم در کنار خوابگاه همافران نیروی هوای یکه از ساعت ده شب آغاز شده بود همچنان ادامه یافت.
ترس مردم این بود که در صورت پراکنده شدن، نیروهای گارد، مجددا به همافران حمله کنند، لذا از دفتر حضرت امام کسب تکلیف کردند و دفتر امام توصیه کردند که پراکنده نشوید.
مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار میدادند و خود را با آتش لاستیکهای فرسوده گرم می کردند که در ساعت 5/3 بعد از نیمه شب مأموران حکومت نظامی با خودروهای نظامی و در حالیکه از دور با شلیک رگبار مسلسلها به طرف هوا در صدد ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله کردند.
در این هنگام مردم به کوچههای اطراف پناه بردند اما مأمورین توانستند یکصد و پنجاه و دو نفر را دستگیر و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران و منتقل کنند.
در بین دستگیر شدگان دو روحانی نیز حضور داشتند.
در همین روز بود که عدهای از پزشکان و کارکنان بیمارستان سوم شعبان به دیدار امام رفتند.
در این دیدار که در مدرسه علوی تهران صورت گرفت، امام به وضعیت بیمارستانها و مصدومان اشاره کردند و گفتند: گناه این ملت این بود که می خواستند آزاد باشند، اختناق نباشد.
شاپور بختیار نیز که دولت غیرقانونی او چون شیر بی دم و یال و اشکم شده و با وجود تمام تلاشهایش نتوانسته بود در شهر 5/4 میلیون نفری تهران، بیش از سی هزار نفر را جمع نماید و به طرفداری از خود به تظاهرات وادارد.
دیگر هیچ وزارتخانهها از او فرمان برده نمیشد و برای جلوگیری از اعتصاب اداره نخستوزیری هم به نیروهای نظامی متوسل شده بود، در مصاحبه با لوموند اعلام داشت: «اگر اعضای دولت منتخب آیتالله خمینی، برای ورود به وزارتخانهها تلاش کنند، دستور دستگیری آنها را خواهم داد».