این پژوهشگر کشورمان گفت: سروش انقلاب فرهنگی را به بیراهه برد زیرا در آن زمان نسبت به اصول غرب جهل داشتیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» عصردیروز نشست آسیبشناسی فرهنگی 34 ساله انقلاب اسلامی در سلسله نشستهای مشق حماسه با حضور شهریار زرشناس، مجتبی شاکری، عباس فاطمی و یعقوب توکلی در مرکز فرهنگی سیدالشهدا برگزار شد.
شهریار زرشناس آخرین سخنران این نشست بود وی در سخنرانی خود دورههای مختلف تهاجم فرهنگی و تهاجم فکری غرب علیه ایران را بررسی کرد.
زرشناس در ابتدا گفت: وقتی انقلاب اسلامی واقع شد طلایه دار یک گزار تاریخی بود. این امر هم درون کشور و هم در عرصه بینالملل واقع شد. از ابتدای قرن 19 غرب وارد فاز انحطاط شده بود. طبیعی است که وقتی یک عالم وارد فاز انحطاط میشود، ظهور و بروز پدیدهای نویدبخش عالم دیگری است. طلیعه عالم جدیدی رابه مردم نشان میدهد و مردم به سوی آن حرکت میکنند. در ایران در ابتدای قرن جدید یک طلیعه بزرگ اتفاق افتاد اما این امر موجب مقابله عالمی که استیلا دارد میشود. این عالم مسلط حتی یک ایدئولوژی جدید که مثل خودشان بود یعنی سوسیالیسم را برنتابیدند، هم وارد فاز جنگی شدند که نمود آن در ناتو بود و هم وارد فاز فرهنگی شدند که از آن میتوانیم به ناتو فرهنگی علیه سوسیالیسم تعبیر کنیم. حال ایران که یک عهد جدید را به وجود آورده طبیعی است که عالم غرب تمام ابزارش را به میدان بیاورد بنابراین روشن بود که به موزات جنگ نظامی جنگ فرهنگی هم داشته باشیم.
وی افزود: زمانی که انقلاب رخ داد، قرار بود با این انقلاب اسلامی با تمام مظاهر غرب به مبارزه بپردازیم. بنابراین باید یک جنگ تمام عیار را آغاز میکردیم اما در آن زمان چندان از ماهیت غرب و تفکر بنیادین آن اطلاع نداشتیم و بسیاری از مبارزات ما به بیراهه رفت. به همین دلیل کسی مثل سروش انقلاب فرهنگی را به بیراهه برد زیرا در آن زمان نسبت به اصول غرب جهل داشتیم.
زرشناس ادامه داد: ما میتوانیم در بین تمام سالهای انقلاب سه موج تهاجم فرهنگی و فکر علیه ایران را در نظر بگیریم موج اول از سال 60 تا 69 شکل گرفت، موج دوم تهاجم سال 60 تا 76 بود و موج سوم سال 76 شروع شد و تا سال 88 ادامه یافت حال به بررسی این سه موج بپردازیم.
این متفکر اسلامی در خصوص ویژگیهای تهاجم فرهنگی و فکری موج اول گفت: از 60 تا 69 اتفاقی که افتاده این است که در آن غفلت، سروش لیدر است. خاتمی وزیر ارشاد بود، مطبوعات اصلی ما نیز کیهان و اطلاعات بود. اطلاعات را کاری نداریم، مسئول آن فرد مشخصی است و الان هم همان شخص است که به آن نمیپردازم اما کیهان دست حلقه کیان بود، انقلاب فرهنگی نیز دست سروش است. مطبوعات دست این گروه است. بازار نشر نیز دست همین گروه قرار دارد. یعنی تمام مظاهر فرهنگی جریانی خاص است که حرکتی خاموش و فرهنگی دارد. آنها در این سالها علوم انسانی پوزیتیویستی مسلط میکنند.
وی تصریح کرد: مانیفست این گروه در مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت که سروش نوشته، عیان میشود. این جریان تا سال 69 نهانروشانه عمل میکند، منتهی ساختارسازیکرد، جذب نیرو میکردند. آنها یک موج ترجمه نیز راه میاندازند. عمده کسانی که ترجمه میکنند به همین طیف وابستهاند و همچنین عمده کسانی که ترجمه میشوند مربوط به همان ناتو فرهنگی هستند. حال « اورول» و... تمام افرادی هستند که در نقطه فرهنگی علیه سوسیالیسم حضور داشتند و حال در ایران ترجمه میشوند. این یک حرکت سازمان یافته در وزارت ارشاد و به موزات آن در مطبوعات و وزارت علوم برای ایجاد موج ناامیدی و انقلاب ستیزی بود.
وی ادامه داد: حرکت تهاجمی پس از انقلاب بسیار سازمان یافته است اگر در زمان 60 تا 69 یک وزارت ارشاد درست داشتیم، نمیگذاشتند جریان مکتوب را گروهی خاص در دست بگیرند. یک وزارت ارشاد هوشمند خیلی راحت دست این گروه را میخواند. این بحث مجموعهای از خیانت و حماقت بود. این جریان نظام آموزشی ما را نیز دست خود گرفتند.آنها نظام آموزشی ما را به پاشنهآشیل ما تبدیل کردند.
زرشناس در خصوص موج دوم تهاجم فرهنگی گفت: از سال 69 تا 76 این تهاجم گستردهتر شد زیرا دولت اقتصاد را به سمت نئولیبرال میبرد. ایدئولوژی نئولیبرالی سالها بود جانشین نوعی سوسیالیسم شده بود. بعد انقلاب این وضعیت را با ترجمه آثار در همان موج اول تهاجم وارد کشور کردند، بعد در سال 68 دولت یک جریان سازمانیافته شکل گرفت که فرق آن با قبل این است که این جریان تابلو را بالا میبرد و علنی کار میکند یعنی در اواخر دوره اول تهاجم با از دست رفتن کیهان و مبارزاتی که از این سو شکل گرفت، این جریان مجبور میشود برخی فعالیتهای خود را علنی کند. این جریان اعلام میکند خواهان مدیریت به قول خود عالمانه هستند همچنین با روپوش تکنوکرات، لیبرالیسم را راه انداختند. محور اقتصادی که در دولت ایجاد کردند و به موازات آن محور فرهنگی را به شکل علنی پیش بردند، در مقابل فرهنگ انقلابی ما ایستادند آنها میخواستند تکنوکراتها را در مقابل ولایت فقیه علم کنند.
زرشناس در توضیح موج سوم تهاجم گفت: موج سوم تهاجم از سال 76 شکل گرفت. این جریان هم از نظر اقتصادی و هم از لحاظ فرهنگی بسیار قویتر شدند. در این زمان اشرافیت وحشتناکی به وجود آوردهاند. در دینستیزی نیز بسیار افراط کردهاند یعنی این امر در سال 76 تا 84 به اوج خود میرسد. یک نمود آن در حوادث سال 78 است که یک جریان دولتی نیز در آن حوادث دست داشت. در این زمان حتی افرادی مثل هابرماس و برخی از متفکرین غربی وارد کشور میشوند. اشتباهی که این افراد در آن دوران کردند این بود که در دینستیزی خود بسیار افراط کردند و دست آنها خیلی رو شد.
زرشناس در خصوص سالهای پس از اصلاحات بیان کرد: از سال 84 به بعد یک مقدار دست این افراد بسته میشود اما انتظار داشتیم چند کار اساسی انجام شود که به آن شکل انجام نشد. در حال حاضر یک تنبه بین متفکرین ایجاد شده است یعنی متوجه شدهاند که تمام علم غربی به طور کامل خوب نیست. در اصل یک پتانسیل در بین جوانان ایجاد شده است. اگر در این شرایط یک فضا ایجاد کند که مجموعهای از متفکران منظومه فکری تشکیل دهند، سپس مانیفست فکری ایجاد شود تا پس از آن یک منظومه فرهنگی شکل بگیرد میتوان امیدوار بود وضعیت از این شکل دربیاید.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: زمانی که دولت اول احمدی نژاد شکل گرفت خدمت وزیر ارشاد وقت رسیدم البته ایشان برادر بسیار خوب و متین و خوش فکری است و برای ایشان احترام زیادی قائلم اما زمانی که این جریان رابرایش بازگو کردم اصلا متوجه حرفهای من نشد و انگار در یک فضای دیگر صحبت میکنم من به او گفتم دو کار انجام دهید؛ اول آنکه بچههای مذهبی را از غربت خارج کنید یعنی مثلا انتشاراتهای مذهبی راه بیندازید، بازار توزیع کتاب را هم دست بگیرید. خندهدار است که بعد از 34 سال هنوز بازار توزیع دست جریانهای مخالف است. شما به میدان انقلاب بروید و ببینید میتوانید کتابهای شهید آوینی، باقری و همفکران ایشان را پیدا بکنید؟ من به ایشان گفتم دو یا سه نشریه تئوریک نیز تولید کنید، قطعا بچههای ما بضاعت دارند که این نشریهها را حمایت فکری کنند. از طرفی دیگر باید پژوهشکدههای کوچک ایجاد کنیم تا تبدیل به قرارگاههای فرهنگی شوند مثلا «کانون اندیشه جوان» و «اشراق» را حمایت کنید تا گسترده شود.
این کارشناس و متفکر فرهنگی در رابطه با ویژگیهای رئیس جمهور آینده گفت: ما نیاز به رئیس جمهوری داریم که درک فرهنگی داشته باشد یعنی هم بینش داشته باشد و هم دغدغه که بتواند باچنین سیل خروشانی مقابله کند. من کاندیداها را مورد ارزیابی قرار دادم برخی از این کاندیداها از همین ابتدا جریان را باختهاند. مثلا آن فردی که شهرداری دست اوست نشریههایش را بروید ببینید همگی تفکر جریان خاصی که از اول انقلاب علیه ما وارد عمل شده بود، در دست دارد. اگر همشهری خردنامه و یکی دو نشریه دیگر این مجموعه را کنار بگذاریم، بروید بقیه نشریه های این مجموعه را نگاه بکنید، ما را به چه سمتی میبرد؟ خود من معتقد به دکتر زاکانی هستم. چون دغدغه دارد، بینش لازم را هم دارد. کمتر آدمی دیدم که به این گونه مباحث گوش دهد و با دغدغه عمل کند. من امیدوارم که او رای بیاورد وضعیت فرهنگی کشور تکانی بخورد و حداقل سی تا چهل درصد در این اوضاع تفاوت ایجاد شود. من سالهای با وی کار کردم و دیدهام که کار میکند.
زرشناس در پایان با برشمردن ویژگیهای رئیس جمهور ایدهآل گفت: رئیس جمهور باید صداقت داشته باشد که من این امر را در دکتر زاکانی دیدهام. همچنین باید شجاعت داشته باشد، آقای دکتر زاکانی به واقع آدم شجاعی است. همچنین باید روان پرتحرک و پرنشاط باشد که این خصلت نیز در دکتر زاکانی کاملا نمایان است. همچنین باید ولایی باشد اما از تمام این مباحث مهمتر که من این امر را کمتر در فردی دیدهام بصیرت است. ویژگیهای قبلی را تا قدری احمدینژاد داشت اما بصیرت به آن شکل که من مدنظر دارم فقط در دکتر زاکانی دیده ام. وی نسبت به تمام مسائل که تاکنون گفته ام بینش و دغدغه دارد.
لازم به ذکر است سلسله نشستهای مشق حماسه توسط مرکز فرهنگی سیدالشهدا تشکیل میشود که نشست آسیبشناسی فرهنگی 34 انقلاب اسلامی دومین نشست از این مجموعه است.
البته مباحثی که از شهریار زرشناس نوشته شد، خلاصهای از سخنان وی بود. در آینده متن کامل جریانشناسی وضعیت فرهنگی کشور را از سال 60 تا کنون منتشر میکنیم.