گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، فرشید جعفری؛ جنبش دانشجویی در ایران هنگامی نقش و جایگاه خود را شناخت که توانست در تحولات سیاسی اجتماعی ایران به ایفای نقش بپردازد، تاریخ ساز شود و انقلاب کند. جامعه را آگاه و خود را مقاوم سازد. بحرانها را پشت سرگذارد و پیشرو و هدایتگر باشد.
اما جنبش دانشجویی مسلمان در طول نزدیک به نیم قرن از حیات خود فراز و نشیبهای بسیاری نیز داشته و در دهههای مختلف گاه از اهداف خود دور و یا به آن نزدیک شده است؛ با این همه و به جهت اقدامات مثبت و بزرگی که جنبش دانشجویی مسلمان قبل از انقلاب تا به امروز انجام داده، همواره از تاثیرگذارترین گروههای مرجع به حساب می آید؛ گرچه میزان تاثیرگذاری نیز در دورههای مختلف متفاوت بوده است.
متاسفانه گرایش به سمت دولتی شدن تشکل های دانشجویی و همزیستی با قدرت که از زمان اصلاحات و توسط طیف علامه دفتر تحکیم وحدت کلید خورد، به میزان زیادی از آزادگی جنبش دانشجویی کاست و این رویه نامبارک در سالهای بعد توسط جریانات منتسب به اصولگرایی تکرار شد.
اما در هر صورت نمیتوان همه جریانات و تشکل های دانشجویی را دولتی و هرگونه تعامل و ارتباط با دولت را وابستگی نامید؛ اما متاسفانه اقدامات نا به جا و ورود برخی جریانات دانشجویی به حوزه مصادیق و حمایت از جریانات سیاسی و حضور در ائتلاف های مختلفی که برای رسیدن به قدرت شکل گرفته بودند، تا حد زیادی از تاثیرگذاری جریان دانشجویی کاسته، تا حدی که در آستانه انتخابات پیش رو به جز برخی اتحادیه های دانشجویی که بیشتر صبغه سیاسی دارند، همگی تلویحا به اشتباه خود اذعان و بر عدم ورود به حوزه حمایت از مصدایق و تکیه بر گفتمان سازی و بیان شاخص ها تاکید دارند.
با این همه پس از گذشت سالهای حماسی و شورانگیز، امروز جنبش دانشجویی با یک رکود و سردرگمی جدی مواجه است. انفعال و بی انگیزگی و عدم طراوت و سیاست زدگی محسوس است. عملکردی که گاه و بیگاه نتیجه پیوند و تعامل ناصحیح با بدنه قدرت و ورود بیش از حد به درگیری های سیاسی و انتخاباتی چندسال گذشته است.
یکی دیگر از آسیبهای جریانات دانشجویی در ایران فعالیتهای تقویمی است. گواه این مدعا نیز به اوج رسیدن فعالیت های دانشجویی در ایام انتخابات است. گویی بهار فعالیت های دانشجویی انتخابات است، تا آنجا که اکثر میزگردها و اظهانظرها و تریبون آزادها و ارائه برنامه ها در این ایام صورت می گیرد. کرسی های آزاداندیشی که اساسا برای بسترسازی مورد توصیه قرار گرفت، در این ایام با رویکردی کاملا سیاسی و احساسی شکل می گیرد و پس از آن هم به فراموشی سپرده می شود؛ به راستی چرا اینگونه است؟ آیا این ناشی از احساساتی بودن و تاثیرپذیری از فضای سیاسی است و یا واقعا ماهیت کار دانشجویی کم کم همچون احزاب به سمت انتخاباتی شدن می رود؟ و بیش از آنکه علمی و منطقی باشد احساسی و بی منطق می شود!
حال اگر به این نتیجه برسیم که فارغ از تمام آسیب شناسی ها، اکنون ایام انتخابات است و سال نیز سال حماسه سیاسی است، کیفیت کار و به طور ویژه در خصوص انتخابات 92 چگونه باید باشد؟ و جریانات دانشجویی تا به امروز چه کرده اند؟ و از این پس چه میتوانند بکنند؟
از آنجا که دانشجویان در عرصه گفتمانسازی و تصمیمسازی ضعیف عمل می کنند، همیشه در بازی سیاسیون افتاده و تحت تاثیر معادلات قدرت قرار میگیرند و آسانترین راه را انتخاب میکنند و آن نیز ورود بیانیه ای و رفع تکلیفی است، که در سطح عالی منجر به بیان شاخصها میشود و در سطح نازل آن به بدترین شکل به تعیین مصداق می انجامد. سوال اساسی اینجاست که آیا واقعا با اینگونه عملکردهای بیانیه محور کلیشه ای و خسته کننده می توان جریان ساز شد؟ به واقع توده های مردمی چقدر این شاخص ها و بیانیه ها را میخوانند؟
از حال و روز این روزهای جریانات دانشجویی نوعی سردرگمی موج می زند و چیزی غیر از بیان همین شاخص های بیانیه محور دیده نمی شود. همه همدیگر را نگاه می کنند و فقط فهمیده اند که دیگر نباید به مصداق ها بپردازند و باید به شاخص ها روی آورند و این هم کشف مهمی نیست. اما آیا زمان هم زمان مناسبی است؟ آیا دوماه مانده به انتخابات در این فضای تبلیغاتی و احساسی جامعه می توان با این شیوه ها همان کارایی را داشت؟
فارغ از این همه انفعال و سستی به نظر می رسد در دوماه باقیمانده تا زمان انتخابات باید طرحی نو در انداخت. طرحی کاملا دانشجویی و عملیاتی با استفاده از تمام ابزارهای موجود. طرحی که بار دیگر بتواند مورد اقبال عمومی واقع شود و دانشجویان را در سپهر سیاسی اجتماعی ایران تاثیرگذار سازد. هم باید حماسه ای سیاسی خلق کرد و هم به دور از هرگونه سیاست زدگی با مردم صادقانه سخن گفت. هم باید آرمانگرا بود و هم نیازهای واقعی و حساس مردم را دید. باید از پشت بیانیه ها و کیبوردها سربرآورد و بار دیگر به میان مردم رفت. باید از ظرفیت های دانشجویی در شهرستان ها بهره برد. در جامعه ای که هر خانواده دارای یک تا چند دانشجو است، هرکس بتواند قوی تر و بهتر دانشجویان را هدایت کند، شانس بیشتری برای به کرسی نشاندن حرفهایش دارد.
اگر نمی خواهیم قافله را به سیاسیون و رسانه ها ببازیم باید دست به کار شویم. اگر نمی خواهیم گفتمان انقلاب اسلامی و عدالتخواهی را به پای تحلیل های ناصحیح و سطحی سرببرند، باید در همین زمان اندک و با استفاده از تمام ظرفیت ها به میان مردم برویم. و این همه نیازمند عزمی جدی و کاری جهادی است و اگر بخواهیم حماسهای خلق کنیم باید حماسی عمل کنیم.