زهرا زواریان در گفت و گو با خیرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» درباره تصویر زن در ادبیات انقلاب اسلامی گفت: ادبیات حوزه وسیعی را پوشش میدهد و به خاطر تنوع نویسندهها که از شهرها و قومیتهای مختلفی هستند، متنوع است. ادبیات انقلاب را هم نمیتوان مختص یک تعداد خاص تلقی کرد، متنوع و متکثر است. در ادبیات چون نویسندهها از متن مردم بر می خیزند، کمی با سینما متفاوت است و بیشتر نویسندهها از خود جامعه و عموماً از اقشار محروم ونزدیک به عامه مردم هستند.
وی افزود: این چهرهها در ادبیات ما بیشتر دیده میشود، چهرههای زیادی داریم که ایرانی و مسلمان است اما در ادبیات تیپ نداریم. اگر قرار باشد تیپ داشته باشیم، از ادبیات دور میشویم. در ادبیات شخصیت داریم و شخصیت هم مجموعهای از تعارضها، آرزوها، شکستها، احساسات مثبت است که یک شخصیت را تشکیل میدهد.
نویسنده «زنی در جزیره گمنامی» پیرامون ورود ادبیات به جزییات دین داری و مسلمانی در حوزه زنان گفت: فرهنگ مسلمانی یک مسئله روزمره است، شاید خیلی حقایق را ادبیات تعریف نمیکند. ما منظورمان از شخصیت پردازی در داستان و رمان، چیزی فراتر از اینها است. بعضاً چیزهای معمولی در داستانها دیده میشود اما وقتی این مسائل به داستانها وارد میشود، آنها را ضعیف می کند. چون در ادبیات موضوع انسان را واکاوی میکنیم، مسائل مهمی مطرح میشود. چهرهای که بعد از انقلاب از زن ایرانی داریم، چیزی فراتر از اینها است که حجاب و نماز و وجه بیرونی است و لایه سطحی آن محسوب میشود.
زواریان تصریح کرد: مسئله مهم دیگر آگاهی زنان است، آنها پس از انقلاب جایگاه اجتماعی ویژهای به دست آوردهاند، هم به لحاظ شناخت شرایط اجتماعی و شناخت وظایف و جایگاه خودشان و هم از لحاظ نگاه هستیشناسانه به دنیای پیرامونشان. در داستانهای بعد از انقلاب کم و بیش این مسئله را میبینیم اما خیلی جای کار دارد.
وی افزود: بعد از انقلاب زنان در ایران متحول شدند و توانستند نقشهای مهم سیاسی، اجتماعی به دست بیاورند. بارقههایی از این شخصیتها را در ادبیات داریم اما هنوز جای کار دارد، شخصیتها باید پختهتر و واقعیتر شود. به خصوص در جاهایی که نویسندگان مذهبی به این شخصیتها پرداختند، شخصیتها خام هستند و به صورت ماندگار در ذهن کمتر بوده و تاثیرگذاری آنها کم است. اما این شخصیت جدید ظاهر شده و در حال تکامل است. شخصیتهایی که شما در داستانهای قبل از انقلاب نمیدیدید، به خصوص در حیطه داستانهای جنگ، الان ایجاد شده اند.
البته بیشتر در خاطرات جنگ این اتفاق افتاده، خاطرات، ادبیات داستانی خام است و شخصیتها هنوز وارد ادبیات نشده است. داستان کوتاه یا رمان ماندگارتر هستند. ما، در خاطرات وضع بهتری داریم و به واقعیت نزدیکتر هستیم، اما اینکه این مواد خام چگونه میخواهد به ادبیات تبدیل شود، پروسهای است که خیلی راحت اتفاق نمیافتد. باید دغدغه و جوشش درونی اتفاق بیفتد وگرنه کارهای سفارشی خیلی کارهای جالبی از آب در نمیآید.
نویسنده چهار بانوی تایخ ساز اضافه کرد: دغدغه باید درونی باشد، تمام سختی کار ادبیات هم همین است، همین سختی است که آن را از فیلم متمایز می کند. وقتی ادبیات میخواهد خلق شود باید من به عنوان نویسنده موضوع را درونی کرده باشم و در تار و پود وجودم باشد و با آن زندگی کرده باشم، بعد اگر بلد باشم رمان یا داستان کوتاه می نویسم.
زواریان با تاکید بر اینکه داستان نویسان زن باید به صورت جدی به این موضوع بپردازند، گفت: البته موانعی وجود دارد؛ شعارزدگیها، سطحی نگریها. ما الان دو جریان جدی در ادبیات داریم؛ گروهی که سفارشی نویس شدهاند و بعضی کارهای آنها خوب میشود و گروه دیگری که برای دل خودشان مینویسند و دغدغههای دیگری دارند و خیلی به این موضوعات توجهی ندارند. به هر حال ادبیات یک امر جوششی است و این فرآیندی است که نیازمند زمان است. باید منتظر شد، چون نویسندگان محصول زمان خودشان هستند.
وی با بیان اینکه در ایران ورود آقایان به حوزه ادبیات زنان متفاوت است، تصریح کرد: متاسفانه خط قرمزهایی برای آنها وجود دارد. به همین دلیل در دهه اول انقلاب، دو عنصر زن و عشق در آثار خیلی کم رنگ است و این به کیفیت آثار لطمه زده است ادبیات مترادف عشق است، اگر در ادبیات عشق نباشد، خیلی جذاب نیست. الان جوانان ما گرایش به آثار خارجی دارند چون عشق در ادبیات داخلی کمرنگ شده است.
الان زنان ما در دوره گذار هستند، در دوره قبل از انقلاب، تیپ و شخصیتی ندارند و بعداز انقلاب هم که تحولی صورت گرفته، هنوز جایگاهشان مشخص نیست و طبیعی است که آقایان نمی توانند درست و تاثیرگذار به آنان بپردازند.
این نویسنده کشورمان با اشاره به اینکه سی سال زمان کمی است برای رسیدن به ایدهال ها، گفت: باید تحقیقات دقیقی صورت بگیرد تا ببنیم وضعیت در حال حاضر چگونه است. ظهور یک تیپ شخصیتی از زن که به خودآگاهی رسیده، در ادبیات دیده می شود به خصوص در آثاری که خود خانمها نوشتند. رشد کمی نویسندگان زن در سالهای اخیر هم نشان دهنده هویت یابی و پرسشهای جدیدی است برایشان مطرح شده است.
این دوره گذار به عنوان شروع خوب است اما به این شرط که بهسمت گرایشهای فمنیستی کشیده نشود. اگر بخواهیم در ادبیات موفق عمل کنیم، باید از این مرحله عبور کنیم و اگر شرایط اجتماعی بهتر از این باشد، این اتفاق میافتد.
زواریان در پایان درباره نوع نگاه جلال آل احمد بهزن در آثارش گفت: ادبیات محصول زمان خود است، آل احمد قبل از انقلاب زندگی کرده است و جایگاه زن در آن زمان، آن طور بوده است، اما بعد از انقلاب متحول میشود و تیپ داستانهای که بعد از انقلاب میبینید، این تفاوت را نشان می دهد.
یکی از رمان هایی که این تغییر جایگاه را در داستان نویسی نشان می دهد، کتاب «سو و شون» سیمین دانشور است. شما با خواندن این کتاب احساس میکنید آن شخصیت دارد به شخصیت بعد از انقلاب میرسد و متحول میشود اما در داستانهای قبل از انقلاب این تیپ شخصیتها را کم میبینیم.