گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ بیست و ششمین نمایشگاه کتاب به روزهای پایانی خود نزدیک میشود؛ ولی ظاهرا قرار نیست به مشکلات غرفهداران و سالنهای در نظر گرفته شده برای ناشران رسیدگی شود.
یکی از این سالنها، سالن کودک و نوجوان است؛ وارد سالن که نه، چادر حوزه کودک و نوجو ان که می شوی از گرد و خاکی که در هوا هست، پشیمان می شوی از کاری که کرده ای و دلت میخواهد سریع برگردی بیرون و هوای تازه استنشاق کنی. البته مشکل تنها این نیست، جلوتر که میروی روشنایی هم کم می شود و این مسئله داد غرفهداران را در آورده است.
یکی از فروشندگان غرفه شباویز میگوید: برای حوزه کودک و نوجوان نباید چادر برپا شود؛ این سالن باید در محلی باشد که حداقل گرد و خاک کمتری در داشته باشد. یکی دیگر از مشکلات این سالن مسئله روشنایی است؛ نور این سالن بسیار کم است و این موضوع برای سالنی که با کودک و نوجوان سروکار دارد؛ اصلا خوب نیست. البته خوشبختانه امسال کارتخوانها به خوبی کار میکنند ولی متاسفانه 3 روز بعد پول به حساب ناشر واریز میشود و این یعنی استفاده غیراصولی از پول ناشران.
غرفه دوایر که در سمت راست سالن حوزه کودک و نوجوان برپا شده نه تنها کودکان، بلکه بزرگسالان را هم مجذوب خود میکند. وقتی به کتابهایش نگاه میکنی به کلی یادت می رود که برای چه به این غرفه آمدهای. هر نوع کتابی که فکر کنی میشود آنجا پیدا کرد. با این حال مسئول غرفه از این دوره نمایشگاه رضایت ندارد و میگوید: فروشمان نسبت به سال گذشته به یک پنجم رسیده است و مردم نه تنها کتاب نمیخرند، بلکه سراغ تخفیفهای بالایی را که توسط مسئولین وعده داده شده است را میگیرند.
خانمی که دست پسر بچه هشت سالهاش را محکم گرفته و قصد دارد با عجله از چادر حوزه کودک و نوجوان خارج شود، میگوید: هوای این چادر خیلی سنگین است و برای کودک من که تنها 9 سال دارد خوب نیست؛ نمیدانم چرا سالن کودک و نوجوان باید چنین فضایی را داشته باشد.
او ادامه میدهد: برای خرید سیدی های کارتون به اینجا آمده بودم ولی نتوانستم هیچ کدام را پیدا کنم و فکر نمیکنم سال آینده به نمایشگاه کتاب بیایم.
غرفه مبتکران که از دور نظر هر رهگذری را به خود جلب میکند تقریبا خالی است و حتی کودکان نیز تمایلی برای رفتن به آنجا ندارند! وارد غرفه که میشوی با وجود آن همه کتابی که دورتادور غرفه چیده شده است باز هم دلت نمیخواهد بمانی. از آقایی که با عصبانیت بر سر دختر 10 و 12 سالهاش داد میزند در مورد سالن حوزه کودک و نوجوان سوال میکنیم؛ او در جوابمان میگوید: به این سالن آمدن تنها وقت تلف کردن است؛ هیچ چیزی برای کودکان و نوجوانان ندارد به جز چند کتاب که قیمتهایشان هم خیلی بالاست.
البته غرفه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نسبت به دیگر غرفه ها مشتری بیشتری دارد.
خانم احمدی در حالی که روسری اش را جلوتر می کشد، میگوید: این غرفه نسبت به دیگر غرفههای حوزه کودک از لحاظ تنوع کتابها بهتر است و راحت تر میتوان کتاب مورد نظرمان را پیدا کرد.
وی از اینکه دانشجو نیست ابراز خوشحالی میکند و ادامه میدهد: البته قیمت های کتاب ها بالاست ولی این مسئله تنها مربوط به غرفه کانون پرورش فکری کودکان نمی شود و خوشحالم که مجبور نیستم کتاب های دانشگاهی بخرم.