گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ قرار بود در روزهایی که مخصوص بزرگداشت پاره تن امام انقلاب بود، با فرزند او آقا مجتبای مطهری صحبت کنیم، اما شلوغی های رایج آن مناسبت و سفری کهبرای ایشان پیش امد، کار را به تاخیر انداخت. با او درباره وجه کارآمدی کتاب های شهید مطهری بعد از سی و چند سال از شهادتش صحبت کردیم و او هم گفت: مسایل زمان استاد شهید امروز زیاد مبتلا به جامعه ما نیست چیزی که بیشتر به کارمان می آید روش حکمی ایشان در پرداخت مسایل است.
«خبرگزاری دانشجو»- آقای مطهری؛ الان 34 سال از انقلاب میگذرد، از برخی سخنرانیهای شهید مطهری که بعداً تبدیل به کتاب شد، بیشتر از 34 سال میگذرد. در طول این مدت اتفاقهای عجیب و التقاطهای جدید شکل گرفته، چه چیزی در کتابهای شهید مطهری هست که هنوز به آنها رجوع میشود؟
مطهری: در سیر آثار شهید مطهری چند نکته وجود دارد، اول آنکه آثار ایشان رنگ حکمی و حکمت قدسی داشت. چیزی که رنگ حکمت داشته باشد نه تغییر میکند و نه فراموش میشود.
از طرف دیگر شهید مطهری با دلی عاشق و خالص آثارش را نوشته، از این جهت به جانها نور میتابانید و قلم و بیان او دم مسیحیایی داشت و جانها را زنده میکرد.
شهید مطهری اخلاص خود را با خون خود عاشقانه اثبات کرد. پس نکته دوم آثار این شهید، اخلاص است.
بنابراین آثار ایشان کهنه نمیشود، در سخنان مقام معظم رهبری نیز هست که میفرمایند «کتابهای شهید مطهری هرگز تکراری نمیشود زیرا در سخن حق و کلام حکمت تکرار معنا ندارد» نکته دیگر در آثار شهید مطهری این است که وی امهات مسائل را با دید فرا زمانی و فرا مکانی دنبال کرده است.
اما این مباحث به این معنی نیست که ما، در شهید مطهری توقف کنیم، نقد شهید مطهری به این معنا است که از ایشان الهام بگیریم و برخی جوانبی را که وی نگفته تکمیل کنیم. اینکه گفته میشود کتب شهید مطهری مبنای فکری انقلاب است به معنای توقف و ایستایی نیست. نمیخواهیم بگوییم تمام حرفها را ایشان گفتهاند، مبنا و اصول را دانشجویان میتوانند از ایشان بگیرند اما مهمترین ویژگی شهید مطهری در روش او است که در ابتدای بحث اشاره کردم. روش ایشان کلامی نیست حکمی است، روش حکمی عمیقتر و اصیلتر از روش کلامی است.
یعنی معیارهایی که شهید به کار میبرند، معیارهای حکمت است، مثلاً مبحث عدل الهی که شهید مطهری مطرح کردند، میتواند موضع کلامی باشد، اما روش ایشان حکمت است.
متناسب با این مسئله، فکر ایشان مبنا قرار میگیرد، علمای دیگر عزیز هستند اما فکرشان مبنا نیست. یکی از مشکلاتی که در جامعه وجود دارد این است که در اسلام مسائل تهذیب و اخلاق را تبیین کردهایم، راجع به سیاست نیز بحث شده است اما خلاء وجود دارد و آن خلاء جامعه است. ما، در مورد جامعه در اسلام کمتر بحث کردهایم، اما شهید مطهری در خصوص جامعه و مردمسالاری یادداشتهایی دارد، به نظر من این یادداشتها باید بیشتر تبیین شود.
«خبرگزاری دانشجو»- مهمترین تنشهای فکری امروز را چه میدانید؟
مطهری: در زمان شهید مطهری مهمترین مسئلهای که وی با آنها درگیر بود اشعری و اخباری بود. به نظر من امروز هم متأسفانه اندیشه قشریگری، اخباریگری و تحجر که با عقلانیت سازگار نیست وجود دارد.
در حالی که خلاقیت، خردورزی و عقلانیت از ویژگیهای فرهنگ و تمدن اسلامی است، من فکر می کنم چندی است جو جمود و اشعریگری در جامعه ایجاد شده است این مسئله باید برگردد.
مسئولین برای شهید مطهری فقط همایش میگیرند در حالی باید از روش شهید مطهری در مبارزه با این گونه مسائل استفاده کنند. اسلام برخی مباحث را در گذشته از مصر، یونان، ایران و دیگر تمدنها گرفت و رشد کرد. ما هم نباید در برخورد با تمدن غرب نگران باشیم. باید به نقد و تحلیل بپردازیم و براساس سرمایه خودمان عمل کنیم. آنچه از غرب مفید است را بگیریم و آنچه مفید نیست را دور بریزیم.
خود غرب هم از تمدن اسلامی بسیار بهره برده، مثلاً جان برنارد در تاریخ علم میگوید علم اسلامی بسیار به علم رنسانس شبیه است، این مباحث، مسائلی است که خود غربیها میگویند.
«خبرگزاری دانشجو»- یکی از مهمترین تنشهای فکری موجود بین جوانان آنگونه که من از سخنان شما برداشت کردم نسبت اسلام و تجدد و همچنین نسبت جوانان امروز و غرب است. از طرف دیگر سخنان شما این امر را تأکید میکرد که در این فضای فکری بیشترین استفادهای که میتوان از آثار شهید مطهری کرد، روش ایشان یعنی روش حکمی و روش آزادی تفکر است، درست است؟
مطهری: بله، کاملاً درست است، این آزادی تفکر و اندیشه از ویژگی خاص شهید مطهری بود. وی برای اندیشههای دیگر ارزش قائل بود، حتی اگر فکر خودش را نقد میکردند با آغوش باز میپذیرفت و نقد و تحلیل میپرداخت.
همچنین حرفها و نوشتههای شهید مطهری براساس یک هدف و نیاز زمان بود. تمام آرزو و خیال او در این مسیر بود که دردی را دوا کند.
«خبرگزاری دانشجو»- باز هم برای آنکه جمعبندی جامعی از سخنان شما داشته باشیم، یک جمله دیگر که تا به حال از سخنان شما برداشت کردهام را میتوانم اینگونه بیان کنم که بیشترین استفادهای که ما میتوانیم از آثار شهید مطهری کنیم در روش و منش فکری ایشان است، زیرا قطعاً امروز مسئله فکری جوانان مارکسیسم و دیگر شبهات دوران شهید مطهری نیست.
مطهری: بله، مسائل فکری دوران شهید مطهری امروزه وجود ندارد، ما باید بیشتر از منش فکری وی به خصوص روش حکمی ایشان استفاده کنیم، یکی دیگر از روشهای فکری و ویژگیهای شهید مطهری این بود که بین دین و ادبیات، دین و حکمت، دین و عرفان، دین و سیاست، دین و علوم انسانی و .... پیوند زد.
شهید مطهری دین را از انزوا خارج کرد و نشان داد که دین زنده است.
امام خمینی(ره) نیز همین کار را با انقلاب کرد، شکی نیست که تمدن اسلامی دچار ضعف و انحطاط شد، اما چون این دین براساس فطرت است از بین نمیرود. یکی دیگر از روشهای فکری او اعتدال است، از طرفی با تحجر مخالف بود و از طرفی با روشنفکری مخالفت میکرد. برخی غرب را محور قرار میدهند و اسلام را در حاشیه، در حالی که شهید مطهری با این امر مخالف بود. یعنی از منظر ایشان ما نباید زمانه را اصل قرار دهیم و حقایق اسلام را متناسب با آن تحریف کنیم. متحجران هم با هر تغییر و نوگرایی مخالف هستند.
این تحجر در علم هم وجود دارد در حالی که علوم تجربی دنباله علم و تمدن اسلامی است، ما باید علوم تجربی و پزشکی را از غرب بیاموزیم و استفاده کنیم. میخواهم بگویم اگر علم غرب ادامه علم اسلامی است و الحادی است، پس چرا جوانان را به غرب میفرستید؟ ثانیاً معنای علم عوض شده است.
یادم هست زمانی که ما تلویزیون خریده بودیم، هرگاه شهیدمطهری مستندهای طبیعی را نگاه می کرد، می گفت: چقدر کارهای اروپاییها در تحقیقات و علوم طبیعت زیبا است، اگر اینگونه باشد که علم ارزشمند است، ثالثاً علم بیطرف است، غربیها به اسم علم فکر میکنند و ما به غایت علم فکر میکنیم. بنابراین انسان میتواند همان علم را بگیرد و در جهت توحید قرار دهد.
اما باید توجه داشته باشیم که غرب هم زیبا است و هم زشت. ما نباید غرب را نفی کنیم، باید نقد کنیم. از طرف دیگر باید خودمان را نیز نقد کنیم، اما به هر حال در علم و تکنولوژی و برخی مسائل ظاهری مثل نظم به جاهایی رسیده است که ما باید استفاده کنیم.