به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، رضا امیرخانی روز گذشته در سومین نشست «عصر تجربه» که در سرای داستان برگزار شد، درباره تعریف داستان با بیان اینکه شاید تعریفی که ارائه می دهم تعریف کاملی نباشد، گفت: به نظرم داستان باید تعلیق داشته باشد به گونه ای که مخاطب نتواند آن را رها کند؛ شاید قبض گاز نیز اینگونه باشد و فرد تا زمان مطلع نشدن از مبلغ قبض نتواند آن را رها کند. در واقع داستان باید به گونه ای تعلیق داشته باشد که مخاطب را با تا پایان با خود همراه سازد.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سطح واقعیت در داستان را چگونه ارزیابی می کنید، ادامه داد: داستان را جزو علوم دانستنی نمی داند که نیازی به آموزش داشته باشد؛ در واقع داستان علم گذاره ای نیست. داستان همانند رانندگی می ماند و من می دانم که چگونه این مرکب را حرکت دهم ولی اینکه چگونگی کارکرد آن اطلاعی ندارم. من هم تجربه نوشتن سفرنامه را دارم و هم تجربه داستان؛ واقعیت در هر دو یعنی پیدا کردن مولفه های زیباشناسی است؛ نویسنده باید این مولفه ها را ایجاد کند و مواجه من به عنوان یک داستان نویس با واقعیت یافتن عناصر و توصیف آنها است. کار یک داستان نویس کشف رابطه های زیباشناختی در داستان است.
نویسنده «من او» با بیان اینکه عادت به یادداشت برداری دارم، افزود: از زمانی که کار نویسندگی را شروع کردم از همه مطالب و موضوعاتی که به نظرم جالب می آید، یادداشت برداری می کردم؛ با این حال تنها از یک درصد از این یادداشت ها استفاده کردم. من نسخه نویس نیستم و نمی توانم درباره نحوه داستان نویسی نسخه ای بدهم.
امیرخانی با اشاره به کتاب «بی وطن» اظهار داشت: درهنگام نوشتن این کتاب متوجه شدم که می توان از صفت و مفعولی استفاده کرد که در جای مناسب به کار نرفته اند؛ یادداشت برداری کمک بسیاری به من در نوع نوشتن کرده است و تنها کتاب خواندن نمی تواند در نویسندگی موثر باشد. مهم نیست که چقدر کتاب می خوانیم بلکه مسئله مهم این است که برای چه کاری به کتاب خواندن روی می آوریم.
وی با اشاره به انواع داستان یادآور شد: همه نوع داستانی وجود دارد؛ داستان هایی که آخرشان باز است مانند فیلم جدایی نادر از سیمین. در داستان هایی که پایان بسته ای دارند نیز قطعا شخصیت هایی وجود دارد که پایان سرنوشت آنها مشخص نیست.
نویسنده «من او» با بیان اینکه شکل گیری هر داستانی بر اساس شخصیت انجام می شود، گفت: همه ما داستان عاشورا را بارها شنیده ایم با این حال باز هم سوالاتی درباره آن در ذهن مان وجود دارد؛ هر چه اطلاعات ما از یک داستان بیشتر باشد در حقیقت سوالات مان نیز بیشتر خواهد بود و اگر داستانی را خواندید که در سوالی را در ذهن شما ایجاد نکرد در حقیقت داستان نتوانسته به عمق روانشناسی شما نفوذ کند.
امیرخانی با بیان اینکه من شخصیت نویس هستم ولی خط داستانی ام ضعیف است، اضافه کرد: شخصیت هر قدر پیچیدهتر باشد، بیشتر راجع به آن فکر میکنم و اولین مسئله در شخصیت پردازی نیز لحن آن است؛ در حقیقت در وهله اول باید بتوانم با شخصیت ارتباط برقرار کنم تا در مورد آن بنویسم. ممکن است دیگران به گونه ای دیگر با شخصیت داستان خود ارتباط برقرار کنند و نکاتی که گفتم به عنوان نسخه محسوب نمی شوند.
وی گفت: در اکثر اوقات روزی 7 ساعت به کار نوشتن مشغول هستم؛ ولی وقتی کتابی را می نویسم حتما روزی 7 و 8 ساعت بر روی کتاب کار می کنم. زمانی که کتابی را می نویسید قطعا یک در، از عالم دیگری به روی نویسنده باز می شود و نویسندگان باید آداب بهره برداری از آن را بدانند.
نویسنده «من او» در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا یک نویسنده ایرانی می تواند یک رمان آمریکایی بنویسد، ادامه داد: زمانی که یک نویسنده مرد می تواند از زبان یک راوی زن کتاب بنویسد و یا نویسنده ای که جنگ را ندیده و لمس نکرده می تواند در مورد جنگ داستان بنویسد طبیعتا یک نویسنده می تواند رمان آمریکایی بنویسند. من نویسنده تجربه گرا هستم و عقیده دارم در مورد مسائلی که آنها را تجربه نکرده ایم نمی توانیم داستان بنویسیم به همین دلیل نویسنده همیشه باید به دنبال تجربه کردن باشد؛ اگر از یک فرد آمریکایی تجربه خاص به خود را داشته باشید قطعا می توانید در مورد آن داستانی را بنویسید.
امیرخانی اظهار داشت: یکی از مشکلات ما در کشور این است که منتظر هستیم تا وقتی فردی مثل آقای جنتی در مورد جنگ نرم صحبت می کند همه مان می خواهیم درباره آن بنویسیم در حالی که نزدیک به 75 میلیون نفر تجربه جنگ نرم را داشته اند و اگر نمی توانیم تجربه جدیدی از جنگ نرم داشته باشیم، نباید در مورد آن داستانی بنویسیم.
وی با اشاره به شخصیت های منفی در داستان افزود: هیچ شخصیت منفی ای به خوبی شکل نخواهد گرفت مگر اینکه نویسنده به آن علاقه داشته باشد؛ زمانی می توانیم در مورد عمرسعد داستان بنویسیم که بدانیم وسعت ملک ری در آن زمان چقدر بوده و نباید عمرسعد را مورد قضاوت قرار دهیم؛ در حقیقت باید خودمان را به جای عمرسعد بگذاریم.
نویسنده «من او» اضافه کرد: نویسنده حتما نباید در جنگ حضور داشته باشد تا بتواند در مورد آن داستان بنویسد بلکه باید دلهره و استرس را تجربه کرده باشد و تنها این تجربه است که باعث می شود نویسنده بتواند در مورد موضوعی داستان بنویسد.
امیرخانی با بیان اینکه در داستان نوشتن 3 حالت وجود دارد گفت: اول اینکه داستانی را بنویسم که همه دیده اند، دوم داستانی بنویسیم که تنها نویسنده دیده و سوم حالت اینکه داستانی را بنویسیم که هیچ کس حتی خودمان نیز آن را ندیده ایم و بهترین نوع داستان نویسی نیز حالت سوم است؛ نویسنده باید سعی کند در نوشته هایش واقعیت ها را خلق کند.
وی با بیان اینکه نویسنده نبودم و در کشور ما کتاب چاپ کردن کار بسیار راحتی است، افزود: زمانی که اولین قصه ام را چاپ کردم ناشر حق التالیفم را به من نداد و به جای آن 300 نسخه از کتابم را به من برگرداند. برای فروش آن تعداد به کتابفروشی ها مراجعه می کردم تا اینکه آن تعداد را به یک پخش کننده کتاب سپردم و اینگونه بود که اولین کتابم به چاپ رسید؛ نزدیک به 6 سال طول کشید تا 3 هزار نسخه از اولین کتابم به فروش برسد در حالی که امروز سالانه 10 هزار نسخه از آن فروخته می شود.
نویسنده «من او» یادآور شد: اگر شرایط استاندارد و طبیعی باشد کتاب اول یک نویسنده به راحتی دیده خواهد می شود؛ در حالی که در کشور ما اینگونه نیست و چون مردم به منتقدان اعتماد ندارند به کتاب اول نویسندگان اعتماد نمی کنند.
امیرخانی گفت: علاقه امروز خود به زبان را مدیون شعر می دانم؛ در واقع ما در زبان فارسی شنا می کنیم به همین دلیل باید از ویژگی های آن آگاهی داشته باشیم.
وی در ادامه با بیان اینکه زبان عربی گستردگی بسیار وسیعی دارد، گفت: با این حال در زبان عربی رمان خوب بسیار کم وجود دارد؛ زبان عربی در شرق جهان عرب و در غرب جهان عرب دارای لهجه های متفاوتی است به گونه ای که رمانی که بتوان آن را هم در کشور لیبی و هم در مصر و بحرین یافت، بسیار کم است.با این حال عرب ها در زبان روزنامه نگاری نزدیک به 120 سال از ما جلوتر هستند.
نویسنده «من او» درباره زبان فارسی گفت: این زبان باید قابلیت هضم کلمات جدید را داشته باشد و اینگونه نباشد که اگر می خواهیم رشته مهندسی بخوانیم از اصلاحات انگلیسی استفاده کنیم. با این حال زبان فارسی در معرض خطر انقراض قرار دارد و امکان دارد با ایجاد یک تغییر جایگاه خود را از دست بدهد؛ زبان فارسی باید بتواند به جهان ثابت کند که در مقابل دیگر زبان های دنیا ناکارآمد نیست و می تواند با جهان جدید ارتباط برقرار کند.
امیرخانی در پایان با بیان اینکه نویسنده باید از نقدهایی که به اثرش وارد است آگاهی داشته باشد، خاطر نشان کرد: زمانی که می خواهیم درباره انقلاب کتابی بنویسیم باید ضد انقلاب های مهم را بشناسیم؛ اگر نویسنده ای می خواهد درباره مذهب و دین بنویسد باید خود فردی مذهبی باشد.
واقعا ممنون که اين نشست رو پوشش داديد. فکرش رو نمي کردم به حرفم گوش کنيد!!