گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ از آن جایی که سریالهای ویژه ماه رمضان ارتباط چندانی با حال و هوای این ماه و خصوصاً شبهای قدر ندارند، چند سالی میشود که صداوسیما مینی سریالهای چهار پنج قسمتی را برای پخش در شبهای قدر تهیه میکند و روی آنتن میفرستد؛ سریالهایی که سعی میکنند متناسب با حال و هوای این شبها باشند و معنویت را هم به مخاطب خود تزریق کنند.
تنها سریال دفاع مقدسی ماه رمضان
شبکه دو سیما از 18 تا 24 ماه رمضان، پخش سریال خروس را متوقف کرده و سریال «بوی باران» به تهیهکنندگی و کارگردانی حسین تبریزی را روی آنتن فرستاده است. سریال بوی باران سریالی در ژانر دفاع مقدس است و به روایت زندگی آدمهای درگیر جنگ در گذشته و حال میپردازد.
محیا که در کودکی پدرش مفقودالاثر شده، رزیدنت بخش جراحی قلب است. مادر او یک روز که به صورت اتفاقی به بیمارستان آمد، متوجه مریضی میشود که بعدها درمییابد دوست صمیمی همسر گمشده اوست که در آخرین لحظات همراه او بوده، اما هاتف حافظه خود را از دست داده و ادامه داستان همگام با تلاش محیا و مادرش برای بازگرداندن حافظه هاتف و پیدا کردن پدر پیش میرود.
فرم و محتوای تکراری در کنار کامبیز دیربازِ پس از اخراجیها
بوی باران، از لحاظ قصهای که انتخاب کرده و همچنین نوع روایت خود، نوآوری و خلاقیتی ندارد که بتواند آن را از نمونههای مشابه خود متمایز کند. از نظر فرم هم همین مسئله صدق میکند و فرم اثر کار نویی نیست که بتواند مخاطبی را که به این شکل از آثار خو گرفته، غافلگیر کند و به او نوید سریالی متفاوت بدهد.
اما مواردی مثل دیدن دوباره کامبیز دیرباز در یک فیلم دفاع مقدسی پس از اخراجیها، با گریم سنگینی که او را 20 سال مسنتر از آنچه هست، نشان میدهد یا واکنشها و حرفهای رزیدنت رقیب محیا با بازی رابعه اسکویی، در مورد استفاده خانوادههای ایثارگر از امکانات دولتی که متاسفانه نمونههای آن را در جامعه بسیار دیدهایم، جزو مواردی به شمار میآیند که مخاطب را برای تعقیب سریال ترغیب میکنند.
شبهای قدر؛ شبهای روشن
سریال دیگر شبهای قدر که این شبها به جای دودکش از شبکه یک سیما پخش میشود، «شبهای روشن» به کارگردانی مجید مظفری و به قلم فلورا سام است. این سریال، داستان زندگی زنی به نام نرگس با بازی فلورا سام را روایت میکند که پسر پنج ساله خود را از دست داده و بعد از گذشت یک سال هنوز پیراهن سیاهش را درنیاورده و افسرده است.
او در ادامه داستان متوجه میشود که همسرش علیرضا در سالهای دانشجویی و پیش از ازدواج با او به صورت مخفی با دختری ازدواج کرده و از او صاحب یک دختر شده است. مرد پس از 10 سال از داشتن این دختر خبردار میشود، زمانی که مادر دختر از دنیا رفته و او بیسرپرست مانده است و باید سرپرستی فرزندش را برعهده بگیرد. در همین حین، علیرضا مشکل ریوی هم پیدا میکند به گونهای که باید پیوند ریه انجام دهد تا زنده بماند.
قصههای همیشگی در قالبهای همیشگی
همانطور که از خلاصه داستان پیداست در این سریال که همانند اکثر سریالهای خانم سام با بازی و نویسندگی ایشان و تهیهکنندگی همسرش مجید اوجی تهیه شده است، موضوع اصلی تاوانی است که هر کس باید برای ظلم خود بپردازد. علیرضا که همسر و دخترش را رها کرده اکنون دچار بیماری ریوی شده و باید پیوند ریه انجام دهد و ادامه داستان هم به دعا و راز و نیاز نرگس برای شفای علیرضا و پی بردن او به گناهش میگذرد.
داستان این سریال هم مثل سریال بوی باران چیز جدیدی ندارد و نویسنده ترجیح داده به جای هر گونه نوآوری و روایت قصه جدید همان قصههای بارها تعریف شده را در همان قالبهای همیشگی و آن هم به شعاریترین شکل ممکن تعریف کند. در این که مسائلی مانند نکوهش ظلم به مظلوم و بیماری و توسل برای شفا گرفتن جزو ادبیات دینی ما به شمار میآیند جای شکی نیست، اما این که همین داستان بدون هیچ خلاقیت و حرف جدیدی و فقط با تغییر فضای داستان و بازیگران در سریالهای مختلف تکرار شود نه تنها مخاطب را جذب نخواهد کرد، بلکه او را دفع میکند.
توجه به منابع غنی دینی؛ راه رهایی از کلیشههای مرسوم
گذشته از این، ادبیات دینی ما سرشار از مضامین بکر و غنی و کمتر دیده شده است که توجه به آنها، هم میتواند منبعی غنی برای فیلمسازان باشد و هم میتواند مخاطب را از اجبار به دیدن کلیشههای مرسوم رها کند، اما این که چرا هنرمندان و فیلمسازان سراغ این مفاهیم و مضامین غنی نمیروند و ترجیح میدهند در قالب همین کلیشههای رایج حرکت کنند، سوالی است که باید از خودشان پرسید.
ضعف همیشگی فیلمنامه
سریال شبهای روشن از ضعف فیلمنامه که ضعف اصلی آثار نمایشی در ایران است، رنج میبرد. شخصیتها به درستی پرداخته نشده و همه در حد همان تیپهای معمول خود باقی ماندهاند. نرگس به عنوان زنی که قبل از فوت پسرش بسیار معتقد بوده و طبق گفته برادرش همیشه دیگران را نصیحت میکرده، پس از فوت پسرش بسیاری از اعتقادات خود را از دست میدهد. چنین سوژهای میتوانست دستمایه فیلمنامهای قوی و متفاوت قرار بگیرد، اما در این سریال در همین اندازه باقی میماند و شخصیت نرگس رها میشود. کسی که کنشهای او با شخصیتش هماهنگی ندارد و یک نوع حرف میزند و نوع دیگری رفتار میکند.
حسن جوهرچی هم در نقش همسر نرگس شخصیت آشفته و پرداخت نشدهای دارد. مردی که میانسال و تحصیلکرده است و قاعدتاً باید انسان پختهای باشد، اما وقتی متوجه میشود که پدر یک دختر است به راحتی هر چه تمامتر این مسئله را باور میکند و حتی قبل از محرز شدن این مسئله تصمیم میگیرد برای حل این ماجرا مبلغی را به عنوان رشوه به دوست همسر سابقش بدهد. در اینجا پدر پیر او که متعلق به نسل گذشته است به او میگوید که باید از طریق آزمایش DNA از این که رضوان فرزند اوست، مطمئن شود! به این موارد میتوانید بازیهای ضعیف حسن جوهرچی و سام و البته سایر بازیگران را هم اضافه کنید.