گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ «براساس برنامه توسعه، نفت باید از منبع درآمد و محل تأمین بودجه کشور خارج و به منبعی برای پیشرفت و اقتدار اقتصادی ایران تبدیل شود و مسئولان باید این سیاست صحیح و مدبرانه نظام را، با قوت ادامه دهند.» رهبر معظم انقلاب
روزی که نفت ایران ملی شد شاید کمتر کسی گمان می کرد که روزهایی فرابرسد که مردم و مسئولان برای کاهش وابستگی به طلای سیاه به دنبال برنامه و راهکار باشند. نفت ملی شد، اما چگونگی استفاده از این ماده طبیعی در طول چندین 10 سال گذشته همواره مورد بحث بوده است.
درآمد نفتی هم اکنون به یکی از راحت ترین و آسان ترین منابع درآمدی برای دولت تبدیل شده است، البته در همه دولت های گذشته این رویه وجود داشته و دولت ها نتوانسته اند از آن چشم پوشی کنند.
دلارهای نفتی اصطلاحی که به درآمدهای حاصل از فروش نفت و مشتقات آن گفته می شود، در برخی کشورها به گونه ای مدیریت شده مورد استفاده قرار گرفته و در برخی کشورهای دیگر که عمدتاً جهان سومی هستند، تنها به منبع درآمد دولت تبدیل شده است.
جدا از وابستگی به نفت، موضوع خام فروشی نیز به یکی دیگر از دغدغه های مسئولان تبدیل شده است. صادرات نفت خام به خارج و وارد کردن مشتقات آن با قیمت چندین برابر یکی دیگر از مسائلی است که سبب می شود هر کارشناسی ولو موافق یا مخالف استفاده از درآمدهای نفتی، از آن انتقاد کند.
اینکه نفت از چاه ها استخراج، و به خارج صادر شود و در مقابل، بنزین با قیمت چندین برابر وارد شود، نوعی سرخوردگی برای هر ایرانی است.
حال در زیر با بیان چند نکته به مضرات وابستگی به نفت و در مرحله بعد، خام فروشی می پردازیم.
نگاهی به بودجه دولت ها نشان می دهد که بخش عمده ای از درآمدهای آن از محل فروش نفت بدست می آید. وابستگی دولت به درآمدهای نفتی سبب می شود تلاشی برای کسب سایر درآمدها صورت نگیرد. اگر درآمد نفتی وجود نداشته باشد دولت ناچار است برای تامین درآمدهای خود مالیات را انتخاب کند. درآمد مالیاتی نیز هنگامی بدست می آید که تولید و خدمات رونق داشته باشند در نتیجه دولت تمام سعی و تلاش خود را در جهت افزایش تولید بنگاه های اقتصادی به کار خواهد بست.
کمک به توسعه صنعت توریسم، کمک به صادرکنندگان برای افزایش صادرات، کمک به کشاورزان برای افزایش تولید محصولات، کمک به شرکت های خصوصی برای افزایش فروش، ایجاد محیطی رقابتی برای افزایش کیفیت و در نهایت افزایش مصرف کالاهای داخلی نمونه های کوچکی از تلاش دولت خواهد بود تا در صورت نبود درآمدهای نفتی به دنبال اخذ مالیات از شرکت ها و بنگاه های خدماتی و تولیدی باشد تا درآمد خود را تامین کند.
نگاهی به کشورهایی که نفت ندارند نشان می دهد رابطه دولت و مردم رابطه همزیستی مسالمت آمیز است؛ به این معنی که دولت از مردم مالیات می گیرد و در قبال آن خدمات ارائه می دهد. مردم نیز از اینکه مالیات می پردازند ناراضی نیستند؛ چرا که در قبال آن خدمات دریافت می کنند.
مهمترین نکته در این میان این است که چون دولت به درآمدهای مالیاتی نیازمند است، ناچار است بهترین خدمات را به مردم ارائه بدهد. در نتیجه مردم نیز از پرداخت مالیات ابراز رضایت می کنند.
اما کشورهایی که در آنها نفت به عنوان منبع درآمدی دولت وجود دارد، رابطه دولت و مردم آن چنان وابستگی - که در کشورهای غیر نفتی که در بالا به آنها اشاره شد - ندارد؛ چرا که درآمد هر یک وابستگی شدیدی به عملکرد خود در مقابل طرف دیگر ندارد.
بیماری هلندی مشکل دیگری است که کشورهایی که وابستگی به نفت در آنها بالاست به آن دچار می شوند. واژه بیماری هلندی در سال 1977 توسط مجله Economist برای توصیف رکود بخش صنعتی در هلند بعد از کشف گاز طبیعی در دهه 1960 بهکار گرفته شد.
در کشورهای که وابستگی به نفت در آنها بالاست افزایش یکباره قیمت نفت سبب می شود پول تزریقی به جامعه زیاد شود و به دلیل بالا رفتن تقاضا و نبود عرضه به همان میزان قیمت ها با افزایش شدید روبرو گردد. در نتیجه دولت برای کنترل قیمت ناچار می شود واردات ارزان انجام دهد تا به طور مصنوعی قیمت ها را پایین بیاورد که این سبب کنار رفتن تولیدکنندگان داخلی می شود. اما اگر به دلیل وارد شدن اقتصاد جهانی به رکود یا هر دلیل دیگری باز هم به یکباره قیمت نفت کاهش یابد به دلیل اینکه دیگر پولی برای واردات کالاهای ارزان وجود ندارد، قیمت ها افزایش خواهد یافت و در نتیجه تورم به شکل غیر قابل تصوری بالا می رود. از سوی دیگر چون تولیدکنندگان داخلی با گران شدن نهاده های تولید دسته و پنجه نرم می کنند دیگر کالایی برای عرضه وجود ندارد و در نهایت اقتصاد فلج می شود.
حال اگر کشوری دارای نفت باشد، اما به درآمدهای آن وابسته نباشد (نروژ) بالا یا پایین رفتن قیمت نفت تاثیری در تولید و عرضه و تقاضای داخلی نخواهد گذاشت. نروژ همواره در زمان هایی که قیمت نفت کاهش می یابد چون به درآمد آن وابستگی ندارد نفت خود را ذخیره می کند تا در آینده با افزایش قیمت، آن را به فروش برساند.
باید یادآوری کنیم که کشورهای توسعه یافته ای که دارای منابع نفتی و گازی هستند با دو دید به آن نگاه می کنند؛ یکی اینکه نفت و منابع طبیعی متعلق به همه نسل هاست و دوم اینکه پول نفت نباید به عنوان منبع درآمد دولت مدنظر قرار بگیرد، بلکه تنها برای سرمایه گذاری در زیر ساخت ها و حتی سرمایه گذاری در کشور دیگر است.
اما تنها فروش نفت نیست که مورد انتقاد است، خام فروشی عملی به مراتب زیان بارتر است.
ارزش افزوده ای که از نفت می توان بدست آورد بسیار بالاتر از هر محصول تولیدی دیگری است؛ به این معنا که تبدیل کردن نفت به مشتقات آن عایدی بسیار بیشتر از فروش نفت خام دارد.
یک تن نفت کمی بیشتر از شش بشکه است، حال اگر قیمت هر بشکه نفت را حدود 100 دلار در نظر بگیریم، یک تن نفت تقریباً 600 دلار ارزش صادراتی دارد، در حالی که یک تن پی وی سی (از مشتقات نفت) حدود 1000 دلار صادر می شود.
همه کارشناسان اقتصادی بر این باورند که بدترین نوع صادرات، صادرات مواد خام است؛ زیرا اگر مواد خام به محصولات و کالاهای مختلف تبدیل شود ارزش افزوده آن بسیار بالاتر از صادرات مواد خام است.
دیگر اینکه تبدیل مواد خام در داخل کشور موجب اشتغالزایی شده و فواید مضاعف اقتصادی برای جامعه ایجاد می کند، به همین سبب تبدیل مواد نفتی به محصولات دیگر از جمله مواد پتروشیمی بسیار مقرون به صرفه تر از صادرات مواد خام نفتی و تاثیر اقتصادی آن بسیار بیشتر است.
«آرزوی من این است که روزی در چاههای نفت بسته شود...» مقام معظم رهبری
هر از چند گاهی افزایش تولید نفت در کشور در صدر اخبار رسانه ها قرار می گیرد. اینکه افزایش تولید هر محصولی موفقیت محسوب می شود حرف صحیحی است، اما در مورد نفت باید گفت که اگر در کنار این افزایش، تلاش های دیگری که به آن اشاره خواهیم کرد، رخ ندهد، نگران کننده نیز خواهد بود.
اگر از افزایش تولید نفت به دنبال افزایش درآمدهای دولت نباشیم، می توان نسبت به این افزایش امیدوار بود یا اینکه اگر پالایشگاه هایی را برای تبدیل نفت به مشتقات و محصولات دیگر آماده کرده ایم، می توانیم با افتخار از افزایش تولید یاد کنیم، اما در غیر این صورت افزایش تولید نفت هیچ گاه خبر خوبی نخواهد بود.
بنابراین یا باید برای نفت تولیدی برنامه مشخص و مدونی داشته باشیم (دلارهای نفتی خرج سرمایه گذاری در داخل و خارج شود) و دید درآمدی به آن را عوض کنیم یا اینکه با تغییر سیاست های اقتصادی و قطع وابستگی به نفت به دنبال تحقق آرزوی رهبر انقلاب مبنی بر بسته شدن در چاه های نفت باشیم.
در پایان اینکه دیدار سه ساعته مقام معظم رهبری از پژوهشگاه صنعت نفت در سال 90 و بیانات ایشان نشان از اهمیت این صنعت در کشور و آینده اقتصاد ایران دارد.
ایشان خرج کردن درآمدهای نفتی برای کارهای روزمره کشور را غیر عاقلانه و ضرری حقیقی دانستند و اعلام کردند: باید درآمدهای نفتی را به عنوان ذخایر و میراث کشور و ملت، به سرمایهای ماندگار تبدیل کنیم که در این صورت منابع و ذخایر نفتی، واقعاً به نقطه قوت کشور تبدیل خواهد شد.