گروه فرهنگی خبرگزاری «دانشجو» - مریم فاطمی؛ هیچ کجا، هیچ کس که در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد سومین تجربه کارگردانی ابراهیم شیبانی پس از فیلمهای زهر عسل (1381) و صحنه جرم، ورود ممنوع (1384) و فیلمی در ژانر اجتماعی است که سعی کرده به بیان آسیبهای موجود در جامعه بپردازد.
هیچ کجا، هیچ کس برشی از زندگی چهار جوان است که هر یک به دلایل خاص خود درگیر یک ماجرای گروگانگیری و دزدی میشوند. این فیلم با همین داستان یک خطی سوژهای بسیار تکراری دارد که بارها و در ادوار مختلف آن را در سینما و تلویزیون ایران مشاهده کردهایم. شیبانی سعی کرده این سوژه آشنا را با فرم نسبتا تازهای به تصویر بکشد. به همین دلیل از روایت غیر خطی برای داستانگویی خود استفاده کرده است اما مهمترین لطمهای که به فیلم وارد میشود از همین ناحیه است.
روایت غیر خطی که مخاطب را گیج میکند
روایت غیر خطی و استفاده از فلش بک و فلش فوروارد یکی از شیوههای رایج در فیلمسازی دنیا است و فیلمسازان از این حربه برای گره افکنی در داستان خود و همراه کردن مخاطب با فیلم استفاده میکنند اما این فرم به گونهای به کار میرود که در خدمت به داستان باشد و باعث گیج شدن و از دست رفتن سرنخها برای مخاطب نشود.
در هیچ کجا، هیچ کس روایت غیر خطی داستان به عنوان حربهای برای نمایش آشفتگی کاراکترها و رو راست نبودن آنها با یکدیگر و حتی با خودشان به کار رفته است اما این نوع روایتگری از آن جایی که سکانس به سکانس اعمال میشود برای مخاطب آزار دهنده و گنگ شده و او را مجبور میکند در هر سکانس به دنبال تقدم و تأخر زمانی بگردد و از داستان غافل شود.
از طرف دیگر، در این فیلم شاهد تعدد کاراکترها هستیم که هر چند همه درگیر ماجرای دزدی و آدمربایی میشوند اما داستان هر یک به صورت جداگانه بیان میشود و نخ اتصال آنها به یکدیگر بسیار نازک است. از آن جایی که فیلمساز تصمیم گرفته سکانسهای هر یک از این کاراکترها را به همین روش مخصوص به خود روایت کند آشفتگی فیلم بیشتر شده و مخاطب بیش از پیش سر در گم میشود.
تعدد مضامین بدون نقطه کانونی
در این بلبشوی روایت داستان، فیلمساز تمام دغدغههای اجتماعی خود از قبیل عشق و نفرت، انتقامجویی، تفاوت و تضاد نسلها، شک و تردید، فرار از خانه، ازدواج بدون اطلاع خانواده، تضاد سنت و مدرنیته و شهر و روستا را هم بیان کرده ولی از از یافتن یک نقطه کانونی برای اتصال همه این مضامین به یکدیگر غافل شده است.
استعاراتی که سردی فضای فیلم را به خوبی نشان داده است
هیچ کجا، هیچ کس از استعاراتی برای بیان مفاهیم و مضامین مورد نظر خود بهره برده است که میتوان این استعارات را از نقاط قوت فیلم دانست زیرا به خوبی توانستهاند فضای کلی داستان را بازنمایی کنند. داستان هیچ کجا، هیچ کس در فصل زمستان میگذرد و انتخاب این فصل و نمایش صحنههایی مانند جنگلهای خشک و برف توانسته سردی موجود در روابط کاراکترها را به خوبی به نمایش بگذارد. طراحی لباس و صحنه و گریم هم به کمک القای این فضا آمده و توانسته این سردی را به مخاطب القا کند.
از سوی دیگر، مه آلود بودن فضای فیلم هم در القای معماگونه بودن فضای داستان نقش مهمی داشته است. بخش عمدهای از سکانسهای هیچ کجا، هیچ کس در جاده میگذرد که اشاره به مسیری دارد که کاراکترها در زندگی در پیش گرفتهاند و البته این جادهها به هیچ جا ختم نمیشوند.
هیچ کجا، هیچ کس تصویری متفاوت از تصاویری که تا کنون در فیلمها از شمال کشور دیدهایم به نمایش گذاشته است و فیلمساز با انتخاب لوکیشنهایی مانند گورستان کشتیها و جادههای سرد و بی روح، به جای ارائه تصاویری کارت پستالی از شمال به سراغ چهره دیگری از این خطه رفته که با داستان او هم سازگاری بیشتری دارد.
گیشه و دیگر هیچ!
شیبانی تصمیم داشته یک اثر هنری و اجتماعی بسازد ولی در عین حال از گیشه هم غافل نبوده و از بازیگران شناخته شده و ستارههای پر فروغ و کم فروغی مثل محمدرضا فروتن، مهناز افشار، رضا کیانیان و صابر ابر استفاده کرده است تا فروش فیلم را نیز تضمین کند. در این فیلم ستارهها ویترینی هستند که قرار است ضعفهای فیلمنامه را بپوشانند و مخاطب را جذب کنند اما این ستارهها هم در حد و اندازههای خود ظاهر نمیشوند و بازیهایی معمولی و بعضا تکراری ارائه میدهند. البته، با وجود ضعفها و مشکلات فیلمنامه و ساختار فیلم انتظار زیادی هم نمیتوان از بازیگر داشت و طبیعتا بازیگر نیز در حد همین ساختار ظاهر میشود.
پیچیدگیهای تصعنی
هیچ کجا، هیچ کس سعی کرده به مخاطب خود پیام اخلاقی بدهد که انتخاب راه کج و نادرست نتیجهای در بر نخواهد داشت و همه کسانی که در این فیلم گناهکار بودند به سزای گناه خود رسیدند. اما فیلمساز مفهومی به این سادگی را بدون جهت دور سر خود پیچانده تا بر عمق داستان خود بیفزاید غافل از این که عمیق بودن همیشه در پیچیدگی (آن هم پیچیدگیهای تصعنی و فرمالیته) نیست و از سادگی هم میتوان به عمق رسید.