گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ دیروز اولین رونمایی از لوازم التحریر ایرانی اسلامی بود که توسط موسسه فرهنگی روشنا برگزار شد. اینکه در این رونمایی چه بود و چه گذشت را در خبرهای مختلف خوانده اید. تنها گزارشی مختصر از کلیت برنامه و اتفاقاتی که دیده نشدند ارائه می کنیم تا به اصل بحث برسیم.
در راهروی بیرونی سالن برگزاری این مراسم دو میز و به عبارتی دو گونه نمایشگاه برگزار کرده بودند. یک نمایشگاه که به میزی کوچک مختصر می شد، به لوازم التحریر موجود در بازار که از تصاویر نامناسب استفاده می کردند اختصاص یافته بود. نمایشگاه دیگری که چند میز درکنار هم بودند، لوازم التحریر روشنا را به نمایش گذاشته بود. تقابل این دو گونه لوازم التحریر بسیار جالب توجه بود.
بر روی میز کوچک لوازم التحریری را نشان دادند که برق از سر هر بیننده ای می پراند. اگر به بازار لوازم التحریر مراجعه نکردید و برخی از این تصاویر عجیب و غریب را ندیده باشید، تعجب می کنید اگر بفهمید ما چه تصاویری دیدیم.
پس از این بازدید مختصر وارد سالن اصلی می شدیم. در ابتدای مراسم قاری نوجوان، محمدرضا زاهدی قرآن را به قدری زیبا تلاوت کرد که به قول مجری برنامه تا چندی دیگر باید عکس این نوجوان را نیز بر روی دفاتر خود نقش کنند.
سپس سعید حسینی، مدیرمرکز فرهنگی روشنا و وحید جلیلی، مسئول جبهه فرهنگی انقلاب به سخنرانی پرداختند. جلیلی و جبهه فرهنگی انقلاب خود مشغول تولید لوازم التحریر «ایام» هستند.
پس از این سخنرانی ها مراسم های رونمایی آغاز شد. علیرضا احمدی روشن، فرزند خردسال شهید احمدی روشن، مادر شهید مصطفی موسوی، لاله افتخاری، دبیر کمیسیون فرهنگی مجلس، مسعود شفاهی، نخبه علمی و محمد سرشار، رئیس حوزه هنری تهران و حوزه هنری کودک و نوجوان از برخی آثار روشنا همچون پارسا، پروانه ها، دلاوران و ... رونمایی کردند. محمد سرشار و تیمش نیز در حال آماده سازی رونمایی از محصولات لوازم التحریر خود هستند.
سپس رضا اسماعیلی، شاعر و منتقد ادبی شعری در خصوص شهدا و همچنین شعری منتشر نشده از مرحوم خلیل عمرانی که برای شهید احمدی روشن سروده شده بود را قرائت کرد.
بعد از شعر نوبت به ادامۀ رونمایی ها رسید. همسران شهیدان تهرانی مقدم، شهریاری و علیمحمدی از دفاتری که به نقش همین شهدا مزین بود رونمایی کردند.
در اواسط برنامه نیز چند کلیپ و فیلم نشان دادند. یکی از این مستندها مربوط به وضعیت فعلی بازار لوازم التحریر بود که به گفته جلیلی برخی تصاویر را به خاطر حرمت جلسه از کلیپ حذف کرده بودند.
مراسم به همین کارهای مختصر خلاصه شد اما آنقدر نکات مهمی داشت که نمی شد از گزارش این جلسه و حواشی آن گذشت.
اولین نکته این مراسم چینش زیبای سن بود که با رنگهایی شاد، جلوۀ زیبایی به آن دادند. همین نکتۀ جزئی در فضای کی مراسم اثر داشت و مخاطبان را تحت تأثیر قرار می داد.
همچنین جالب است که در این مراسم رونمایی تمام نهادهایی که باید قاعدتاً رقیب یکدیگر باشند، با هم حضور داشتند تا از محصولات موسسه ای رقیب رونمایی کنند. آنهایی که حضور نداشتند نیز نام و ذکرشان در جلسه بود و در همین جلسه از مردم دعوت شد تا در مراسم رونمایی از محصولات این شرکت ها نیز حضور یابند.
از این جنبه مراسم دیروز مراسم بسیار امیدبخشی بود. اولاً خیال ما که خبرنگار بودیم و با طرح های فرهنگی بسیار زیادی روبرو بوده ایم راحت شد و دیگر نگرانی ویژه ای نسبت به وضعیت لوازم التحریر نداریم. نه آنکه دیگر بازار از این گونه محصولات ایرانی اسلامی اشباع شده و کودکانمان به تصاویر غربی اقبالی ندارند، بلکه دیدیم اگر این نهادها با همین سرعتی که حرکت را آغاز کرده اند پیش بروند، تا چندی دیگر فضای کشور از این جنبه به سمت مطلوب حرکت خواهد کرد.
از یک طرف سرعت و شتاب این نهاد ها و از طرف دیگر همبستگی آن ها با یکدیگر نشان داد که اگر بخواهیم کاری فرهنگی را با دغدغه انجام دهیم و به منافع فردی و گروهی خود توجه نکنیم، می توانیم وضعیت فرهنگی را به سمتی حرکت دهیم که مطلب باشد.
دیروز دیدیم که انسجام دوستان انقلابی چقدر می تواند در فرهنگسازی کشور مؤثر باشد. شما انسجام این گروه ها را با همراهی رسانه های انقلابی که نگاه کنید، امیدوار تر می شوید. در این اتفاقی که افتاده است تمامی نهادها با یکدیگر همراه شده اند تا وضعیت لوازم التحریر را سرو سامان دهند. این یک رنگی را هم در رسانه های مکتوب مشاهده کرده ایم و هم در رسانه های دیداری و شنیداری جالب تر آن است که خود صدا و سیما در طی سه روز گذشته برنامه ها و خبرهای بسیاری از رونمایی روشنا پخش کرد.
دیروز فکر می کردم اگر تمامی مسائل فرهنگیمان اینگونه پیش می رفت چقدر در فرهنگ جلو بودیم و با بسیاری از معضلات امروز مواجه نمی شدیم. اصلاًٌ کار فرهنگی همین است. کاری که در آن منیّت ها از بین رفته باشد، با تحقیقات متعدد همراه باشد، به صورت عملیاتی طراحی شود، همگرایی کاملی بین نهادهای مرتبط ایجاد شود و در نهایت رسانه ها نیز با حمایتی تام و تمام، پشتیبانی مناسبی از این گونه برنامه ها انجام دهند.
نکته دیگر آنکه هیچ یک از نهاد هایی که نام بردیم دولتی نیستند و تقریباً از حمایت دولتی مهمی نیز برخوردار نبودند. اما همین نهادها با یکدیگر استراتژی و راهبرد خود را تعیین نمودند و با پشتیبانی یکدیگر وارد عرصه شدند. کدام یک از این نهادها دولتی هستند؟ آیا همین نهادهای خرد فرهنگی نتوانسته اند طراحی لازم را انجام دهند؟ آیا حرکت مناسبی را آغاز نکردند؟ آیا کارشان عقیم و ابتر ماند؟ التبه که اگر نهادهای کلان دولتی نیز وارد شوند همین روند شتاب و سرعت بیشتری خواهد یافت اما چقدر باید بنشینیم و دست روی دست بگذاریم تا شاید یک روز دولت کاری انجام داد؟ چند سال است با نقدهای گوناگون و برگزاری نشست های پی در پی سعی در تحریک دولت برای اهتمام بیشتر در امر فرهنگ داریم؟ دیدیم که اگر خود مردم و نهادهای مردمی با دغدغه وارد شوند می توانند کارهای خود را پیش ببرند.
در نهایت به نکته ای اشاره می کنیم که شاید برخی مسئولان به خصوص مسئولانی که از اوایل انقلاب بر مسندهای فرهنگی تکیه زده اند را خوش نیاید. از میان تمام گروه هایی که در امر لوازم التحریر فالیت می کنند چهار گروه اصلیِ خیبر، روشنا، جبهه فرهنگی انقلاب و حوزه هنری کودکان و نواجوانان مهترین قدم ها را در راه ایرانی اسلامی نمودن آن ها برداشته اند. جالب است که این گروه ها همگی بر شانۀ جوانان پایه ریزی شده است.
اینکه جوانان توانسته اند چنین باری را بردارند چند امر مهم را به ما نشان می دهد. اول آنکه فکر جوان می تواند با ایده هایی نو و ذهنی پویا و خلاق راهبرد تعیین کند، عملیاتی فکر کند و با اندیشۀ درست و عاقبت اندیش وارد عرصۀ فرهنگ سازی شود. نه آنکه جوانان امروز ویژگی های منحصر به فردی دارند، خاصیت فکر و ذهن جوان اینگونه است.
دوماً جوانان صرفاً به فکر صلاح خود و گروه خود نیستند و در رقابتی عجیب و بی محتوا فرهنگ کشور را به مسلخ نمی برند. بنابراین جوانان می توانند با یکدیگر متحد شوند و با انسجام کامل جریان فرهنگ کشور را در دست بگیرند. مهم است که اگر جوانان کار را در دست بگرند به فکر هماورد نمی افتند و به سبب کسب سود بیشتر به فکر قربانی نمودن دیگر نهادهای فرهنگی نخواهند بود. مراسم دیروز نشان داد که اگر کار در دست جوانان باشد می توان به فرهنگ کشور امیدوار بود.