گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سریال نوشدارو به کارگردانی جواد اردکانی پس از ماه مبارک رمضان از شبکه اول سیما به نمایش درآمده است. اردکانی که پیش از این سریالهایی همچون «چه کسی به سرهنگ شلیک کرد» با موضوع حوادث قبل از انقلاب و «آینههای نشکن» با محوریت فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را ساخته بود این بار نیز سراغ ساخت سریالی با موضوعات مرتبط با انقلاب رفته است.
نوشدارو قصه تلاشهای علمی برای عبور از تحریمها در حوزه نفت است. عمده توجه این فیلم به جهاد علمی است که باعث استقلال و خودکفایی میشود و داستان آن درباره شش مهندس است که زمان جنگ در جبهه با یکدیگر همسنگر بودند و بعد از جنگ در صنعت نفت مشغول به کار میشوند، اما مشکلات و ماجراهای گوناگونی برای این گروه و خانوادههای آنها پیش میآید که داستان نوشدارو را میسازد.
نوشدارو؛ پادزهری برای تحریمها
نوشدارو به معنای پادزهر است و در این سریال نمادی از فعالیتها و حرکات جهادی و علمی محسوب میشود که میتواند سم مشکلاتی که به وسیله تحریمها ایجاد شده را از بین ببرد. در سریال نوشدارو نسلی که در زمان جنگ حضور داشتند و جبهههای جنگ را اداره کردند وارد فعالیتهای علمی شدهاند و تلاشهای جهادی آنها در زمان جنگ که در قالب حضور در جبههها و صیانت از مرزهای کشور تبلور یافته بود به سمت فعالیتهای علمی و پژوهشی و آبادسازی کشور در زمان صلح سوق یافته است.
در این مسیر، دو نسل جوانان زمان جنگ و جوانان حال حاضر در کنار یکدیگر به جهاد علمی، فرهنگی و اقتصادی میپردازند اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه میشوند که باید آنها را از سر راه بردارند. در این اثر، سعی شده بین نسل حال حاضر و نسل گذشته پیوندهایی برقرار شود و این کار از طریق فلاش بکهایی که به دوره تحصیل محمد و ابراهیم در انگلستان و حضور آنها در جبههها زده میشود و همچنین تلاشهای علمی سمیه و حمزه که نسل جوان اکنون هستند صورت میگیرد.
هدفی که نوشدارو داشته اما محقق نشده است
هدف نوشدارو این بوده که تلاشهای جهادی اندیشمندان و جهادگران کشور را در حوزههای گوناگون به تصویر بکشد و از این طریق امید به آینده و تلاش و کوشش را به جامعه علمی کشور تزریق کند اما موارد گفته شده فقط درحد یک هدف والا باقی مانده است و آن چنان که باید و شاید شاهد دراماتیزه شدن این اهداف در قالب یک سریال تلویزیونی نیستیم.
بیانیهای که بلند بلند خوانده میشود
اردکانی که در دو سریال پیشین خود یعنی «چه کسی به سرهنگ شلیک کرد» و «آینههای نشکن» توانسته بود از لحاظ ساختاری موفق باشد و آرمانهای خود را به خوبی در قالب یک سریال تلویزیونی به تصویر بکشد. در سریال نوشدارو موفقیت چندانی نداشته است و این سریال در حد سریالهایی باقی مانده که بدون کمترین ظرافت هنری سعی در انتقال مستقیم پیامهای مورد نظر خود دارند و گویی بیانیهای را بلند بلند میخوانند.
نوشدارو کشش چندانی برای مخاطب ایجاد نمیکند تا منتظر قسمتهای بعدی سریال باشد و آن را پیگیری کند. در قسمتهای ابتدایی نوشدارو ماجرای خواستگاری از سمیه دختر محمد و ازدواج او مطرح بود که این قسمتها به نمایشیترین و تصنعیترین شکل ممکن برگزار شد. در قسمتهایی از نوشدارو که مربوط به خانواده و ازدواج میشود کمترین سنخیتی بین رفتارهای اعضای خانواده محمد و خانواده ابراهیم و جایگاه شغلی و فرهنگی آنها وجود ندارد و کمترین تلاشی برای خلق شخصیتها و موقعیتهای واقعبینانه صورت نگرفته است.
خانوادههایی تحصیلکرده که از یک خواستگاری معقول عاجز هستند!
سمیه و حمزه به یکدیگر علاقه دارند اما این علاقه را از هم و دیگران کتمان و یکدیگر را با لفظ داداش و آبجی صدا میکنند اما خانوادههای آنها هیچ قدمی برای این ازدواج برنمیدارند و فقط به مسافرتی دستهجمعی میروند تا علاقه آنها را به یکدیگر از روی رفتارشان بسنجند. در مسافرت هم تنها اشتباه همسایه قبلی آنها که فکر میکند آنها با هم ازدواج کردهاند سر صحبت در این باره را باز میکند و سمیه و حمزه بدون کوچکترین حرفی با یکدیگر سر سفره عقد مینشینند!
تمام اینها در حالی است که سمیه و حمزه و خانوادههایشان افرادی تحصیلکرده و دانشگاهی و جزو قشر متوسط جامعه هستند که گرایشات مذهبی و انقلابی هم دارند اما از انجام یک خواستگاری معقول عاجزند و وقتی هم خواستگاری میکنند بدون فوت وقت عقد میکنند!
بحثهای خشک فنی که از قالب داستان بیرون میزند
یکی از مشکلات نوشدارو به این مساله برمیگردد که کار به دو قسمت مجزا تقسیم شده است. در قسمتهای اول، بخشهای خانوادگی کار بسیار پر رنگ است و صرفا به خانواده محمد و ابراهیم و ازدواج فرزندان آنها و تلاش برای خروج از کشور و ادامه تحصیل سمیه در انگلستان معطوف میشود.
در بخش دوم که پس از دستگیری حمزه و رفتن سمیه و خانواده او به انگلستان و بازگشت محمد به ایران است عملا خانواده از صحنه حذف میشود و فعالیتهای علمی و فنی محمد و همکارانش مورد توجه قرار میگیرد که این مساله سبب یکنواخت شدن سریال از سویی و چند پارگی آن در روایت داستان از سوی دیگر است. به طوری که قسمتهای اخیر نوشدارو بیشتر به بحثهای فنی خشک و غیر دراماتیک میگذرد که از قالب داستانی و دراماتیک بیرون مانده و مخاطب را با خود همراه نمیکند.
نوشدارو با همکاری وزارت نفت، بسیج فرهیختگان، وزارت جهاد کشاورزی و آستان قدس رضوی و به وسیله کارگردانی ساخته شده است که خود را متعهد به آرمانهای انقلاب میداند اما تمام این هزینهها و امکانات سبب نشده نوشدارو سریال فاخری در زمینه دفاع مقدس و جهاد باشد و همانند بسیاری از سریالها و فیلمهای تلویزیونی دیگری که در این سالها با این موضوعات ساخته شده نمیتواند در یادها ماندگار شود. شاید لازم باشد این حرف تکراری، مکررا گفته شود که بیان موضوعات خوب نیازمند ساختاری قوی و منسجم است تا بتواند آن مضمون را به بهترین وجه به نمایش بگذارد؛ چیزی که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار میگیرد.