به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سهیل محمودی، دیگر سخنران این مراسم بود. محمودی پس از اتمام کارهایی که از یک فرد فرهنگی بعید است انجام بشود، خود عنان سخن را به دست گرفت و گفت: آخرین باری که در جلسات وزارت ارشاد شرکت کردم سال 84 بود که تا امروز 8 سال می شود.
محمودی با نام بردن از احمد مسجدجامعی افزود: امروز اتفاقی آقای مسجد جامعی زنگ زد. من هم طبعاً به او گفتم که امروز خدمت آقای جنتی هستم. مسجدجامعی گفت نخست از جنتی تشکر کن که با وسعت مشرب و با سعه صدر این یک ماه و چند روز را سپری کرد و امید را در دلها زنده کرد. این ادبی بود که یکی از مردان اخلاق و ادب روزگاه ما یعنی احمد مسجد جامعی به من یادآوری کرد.
البته سهیل محمودی اشاره نکرد تمسخر مداوم مخالفان عقیده اش، رسم ادب است یا نشانه ی سعه ی صدر؟ و اشاره نکرد آیا تمسخر مردی که در جامعه همه او را به ادب و اخلاق می شناسند یعنی حداد عادل را احمد مسجدجامعی به او توصیه کرد یا خود به این نتیجه رسید.
این شاعر کشورمان ادامه داد: ذات کلمه پرسش گر است. پرسشگری نوعی دوستی را در خود دارد. زیرا پرسشگر همراه و رفیق است. کسی که نسبت به شما پرسشگر است، قطعاً شما را پذیرفته است. شما ببینید دربار غزنوی 4 هزار شاعر دارد که هیچ یک پرسشگر نیستند. اما یک فردوسی پرسشگر می شود و به همین دلیل برجسته می شود.
وی افزود: تأکید می کنم ادب شعر به ز دولت اوست. لازم نیست شعر دولتی شود. لازم نیست ما شاعر پرور باشیم. ما حوزه فرهنگ را با قلب باز ایجاد کنیم و آدم های مخالف و پرسشگر را بپذیریم. یقینم این است که پرسشگرها به ما معنا می دهند. چرا نیما باقی ماند؟ زیرا نیما پرسشگر است. آنهایی که زمینه رشد او را فراهم کردند سربلند و آنهایی که نیما از ترسشان در خانه می لرزید، سرافکنده شدند.
شاعر کشورمان بیان کرد:من دیروز 1 ساعتی را با دوست نازنینم، علی مرادخانی صحبت می کردم. به او گفتم علی! همین که با حضور تو بسیاری دل ها خوشحال شدند و آدم های بزرگی که گوشه گرفته بودند برگشتند، این یک اتفاق بزرگ است.
وی با ابراز خرسندی از بازگشایی خانه سینما گفت: شنیده ام خانه سینما با سرافرازی باز شد. باید تشکر کنیم. اما 8 سال است خانه شاعران با بیشترین جفاها روبرو بوده است. حال به علی جنتی می گویم به خانه شاعران بیایید. خانه شاعران، خانه شما است.
محمودی در ادامه شعر مناظره منبر و دار، سروده ی استاد شهریار را قرائت کرد. این بار ساعد باقری که در تمام مراسم با سهیل محمودی همراه بود، دست های خودش را بالا برد و با تمام وجود محمودی را تشویق می کرد.
سپس راکعی، مدیر عامل خانه شاعران به سخنرانی پرداخت و برخی مطالبات صنفی را مطرح کرد.
اما صحبت های حداد عادل با حواشی خاصی همراه بود. وی در سخنانی بسیار کوتاه از توقع کم شاعران صحبت کرد و گفت تنها مطالبۀ شاعران توجه و احترام است.
حداد عادل سپس شعری با مطلع «دل ز مهرت جدا نخواهم کرد/ دامنت را رها نخواهم کرد» سرود. اما چهار یا پنج شاعر با تمسخر وی، اوج تعالی فرهنگی خویش را به رخ کشیدند. یکی از این شاعران با تکرار ردیف شعر، موجب خنده ی اطرافیان خود می شد. همچنین سهیل محمودی و اطرافیان وی با گفتن «بارک الله» هایی که از طرز گفتنشان مشخص بود قصد تمسخر دارند، خنده سر می دادند. التبه این رفتار زشتشان به گونه ای نبود که دیگر حاضران جمع متوجه آن شوند. همچنین پس از آنکه شعر حداد عادل تمام شد، تلفن همراه یکی از همین شاعران تماس گرفت و این شاعر مشهور به تمسخر گفت «الان آقای حداد عادل فیض می دادند.».
البته بهتر است نام این شاعران برده نشود تا احترامشان حفظ شود. اگر نام سهیل محمودی را برده ایم به این دلیل بود که از ابتدای جلسه با هوچی گری سعی در عوض کردن فضای جلسه داشت که البته موفق نیز شد.
در نهایت آنکه شب گذشته افرادی حضور داشتند که به حق چند سالی از این گونه محافل دور شده بودند. گرچه خود آنان نیز در دوری از وزارت ارشاد بی تقصیر نبودند، اما اینکه امروز به دامن جمهوری اسلامی بازگشته اند میمون و مبارک است. گرچه برخی از این شاعران سال 88 در حق ملت جفا کردند و با بی احترامی به مردم خیانت کردند، اما بازهم از بازگشتشان به دامن مردم استقبال می کنیم. البته نام این شاعران را نبرده و نمی بریم. گرچه برخی از آنان شب گذشته احترامی برای خود باقی نگذاشتند، اما ما احترام آنان را حفظ می کنیم.
دوستان معتدل ما هم از همنشينانشون معلومه کي هستند.
اين دغل دوستان که مي بيني مگسانند...
اگر خوشحالند بخاطر دوست بودن با جنتي نيست.جنتي بداند اگر ذره اي موضع گيري صريح کند همين ها وي را تنها خواهند گذاشت.درضمن ادب از کهخ آموختي... بالاخره بايد اين رفتارهاي زننده هم باشه تا عده اي به خودشون بيان...
درباب آقاي حداد:ومن کان يرد العزه ولله عزت جميعا
ايشون عزتش ابديست
اين قضيه رو همه ميدونن؛ واقعا بعضي از شاعرهاي ما، بازيگرهاي ما و خواننده هاي ما لمپن هستن
درد را از طرف بنويسي بازهم درد است
واي به روزي که بگندد نمک....
جاتون خالي چه افتضاحي بود
ميخواستن شاعرارو تشويق کنن کف مزدنتو اون ايام
ميگم چرا کف ميزنين مگه صلوات چشه ميگن فاطميه من در اوردي مداحاس تا کاسبي کنن...!!!
تهش طوري شد که گريه گريه برگشتم
خدا عاقبتمونو با اينا به خير کنه
ما بوديمو...
رسيديم به جايي که با صداي بلند اعلام نمي کنيم که از سوريه حمايت مي کنيم سوريه صلاح شيميايي ندار ه! آخه خبرنگار آمريکايي ناراحت مي شه، ديگه گر باباي خون مظلوميني که توي سوريه به شکل فجيعي تارو مار شدن!
عادي شده، خاک بر سر پست و حقير شديم!
درود بر دکتر حداد و مواضع اصولي و اساسي او...