گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو» مجتبی نبی زاده دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی؛ صحبت در مورد رابطه اقتصادی با آمریکا را نمی توان بدون در نظر گرفتن رابطه سیاسی، فرهنگی، علمی و ... بررسی نمود و می بایست هرگونه رابطه ایران و آمریکا را از جنبه های مختلف و تحت تاثیر عوامل مختلف تحلیل نمود و بررسی جنبه اقتصادی به تنهایی کفایت نمی کند. هدف از این نوشته ارزیابی مختصر ضرورت رابطه یا عدم رابطه اقتصادی با آمریکا و بیان راهکار می باشد.
رابطه ایران و آمریکا را می توان به مراحل مختلفی چه قبل از انقلاب اسلامی وچه بعد از آن تقسیم نمود. بعد از انقلاب اسلامی ایران و پس از 13 آبان سال 58 باب جدیدی بین روابط ایران و آمریکا باز شد و امام (ره) این قطع رابطه را به فال نیک گرفت. اما از همان آغاز مخالفت هایی در داخل با این قطع ارتباط انجام گرفت و سعی شد در مقابل تهدیدها و قطع روابط اقتصادی و فشارهای سیاسی، موضع ایران ضعیف نشان داده شود، اما این مخالفت ها با درایت امام (ره) کار به جایی نبرده و ملت ایران در مقابل این تهدیدها و فشارهای سیاسی و اقتصادی با اتکال به خداوند منان ایستاد.
پس از پایان 8 سال دفاع مقدس و رحلت امام (ره) و روی کار آمدن دولت سازندگی، مخالفت در مقابل عدم رابطه ایران و آمریکا نمایان تر گردید و با پیاده کردن تفکرات لیبرالی در عرصه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ... گفتمانی برای مذاکره با آمریکا و پذیرفتن ابرقدرتی این کشور جهت کاهش فشارها در مقابل نظرات مقام معظم رهبری (مدظله) به وجود آمد. بویژه اینکه مطرح کردن توسعه اقتصادی در این دولت با وجود تحریم ها و فشارها از لحاظ اقتصادی، با عدم مذاکره با آمریکا در عرصه بین الملل ناقص می ماند.
لذا تصمیم واحدی در بین مسئولین بعد از این، برای رابطه یا عدم رابطه با آمریکا و به دنبال آن روابط اقتصادی با آمریکا وجود نداشت، حال آنکه دشمنی با سیاست های آمریکا و سیاست های سرمایه داری غربی به عنوان یکی از پایه های ایدئولوژی انقلاب اسلامی می بود.
پیشنهادهایی که بعضاً در داخل برای مذاکره با آمریکا شنیده می شود فارغ از مسائل سیاسی و از بُعد اقتصادی مسئله، در جهت کاهش اهرم فشار از سوی آمریکا علیه ایران و پذیرفتن عدم توان مقابله ایران در برابر این فشارها است و شاهد آن هستیم که فشارهای آمریکا نیز در جهت این پیشنهادها و تسلیم شدن ایران روز به روز بر ملت بیشتر می گردد و پیشنهاد مذاکره از طرف آمریکا هم از موضع پذیرفتن خواسته های او مطرح می گردد.
با این تفاسیر سوالی که در اینجا مطرح می شوداین است، آیا پس از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی، سیاست هایی که در زمینه اقتصادی اتخاذ شده و با وجود تحریم های اقتصادی از سوی آمریکا همچنان تحت تاثیر این فشارها قرار می گیرد؟ اگر این سیاست ها در جهت عدم وابستگی و اتخاذ سیاست اقتصادی مستقل و عدم رابطه اقتصادی با آمریکا حرکت می کرد و منافذ فشار و تحریم اقتصادی را می بست، الآن در کجا ایستاده بودیم! متاسفانه عمدا یا سهوا دنبال کردن سیاست های اقتصادی سرمایه داری موجب گردیدکه نه تنها راه های اعمال فشار از سوی آمریکا بسته نشود بلکه همچنان نیز شاهد اعمال این فشار ها بر ملت ایران و در مقابل ادعای برخی برای پذیرفتن پیشنهاد مذاکره با آمریکا و بهتر شدن اوضاع باشیم.
آنچه باید از کسانی که مذاکره و رابطه با آمریکا را درمان درد می دانند پرسید این است که آیا رابطه اقتصادی با آمریکا و حرکت در مسیر توسعه سرمایه داری برای ایران مفید است؟! آیا رابطه اقتصادی آمریکا با سایر کشورهای درحال توسعه و اصولاً حرکت کشورهای درحال توسعه در مسیر توسعه غربی آنان را توسعه یافته می کند؟! اگر این طور است چرا جز در مواردی استثنا و انگشت شمار دیگر کشورهای درحال توسعه با وجود دنبال کردن سیاست های توسعه همچنان درجا می زنند و مانند خودرویی هستند که در گل مانده و هرچه گاز می دهند بیشتر در گل فرو می روند! و آن کشورهای استثنا نیز که توسعه یافته اند آیا توان مقابله در برابر تهدیدهای آمریکا و استقلال سیاسی و تصمیم گیری دارند؟!
در واقع توسعه یافتن بوسیله دنبال کردن سیاست های توسعه ای سرمایه داری با الگو قرار دادن آمریکا توسعه ای زیر دست بوده که با عطسه ای از طرف آمریکا از پای در خواهد آمد. بنابراین همواره باید در مسیر از پیش تعیین شده¬ی مشخص حرکت نماید و مثال این کشورهای درحال توسعه، چون کارگران کارخانه ای است که با بیشتر کار کردن درآمد بیشتری نصیب شان می شود اما این بیشتر کار کردن در جهت اهداف مدیران کارخانه بوده و سود اصلی نصیب آنان می¬گردد! بعلاوه درآمد این کارگران به دلیل زیردست بودن وابسته به مدیران است و هرگونه که بخواهند برای این کارگران تصمیم گیری می کنند. بنابراین وابسته نبودن، مستقل بودن و مقاوم بودن رشدی پایدار نصیب مان خواهد نمود، یا درمان مقطعی با قبول سیاست های آمریکا؟!
در این راستا همواره شاهد تیز بینی و هشدارهای امام خامنه ای در مذاکره با آمریکا و نیز رسیدگی به امور اقتصادی و تاکیدهای فراون ایشان از سال های گذشته بوده ایم. و آنچه ایشان به عنوان راهکار برای مقابله با فشارهای اقتصادی از سوی آمریکا تحت عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح نموده اند نیز قابل توجه و تأمل می باشد.
آنچه مسلم است برای ایستادگی در مقابل اهرم هایی که آمریکا بوسیله آنها بر ایران فشار وارد می کند، می بایست این نقاط ضعف را تقویت و مقاوم نمود.
در واقع ایران باید خود را در مقابل راه هایی که آمریکا بوسیله آن از خارج بر ایران فشارهای اقتصادی وارد می کند را شناسایی و مقاوم نماید. از طرفی در داخل نیز باید عزمی راسخ ایجاد گردد تا راهکارها و الگوهای غیر وابسته و علمی که تمامی جوانب آن پیش بینی شده و نه تنها در مقابل سایر الگوهای اقتصادی ناقص نباشد بلکه نسبت به نواقص آن مقاوم گشته و راه حلی متناسب با ویژگی های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی ایران اسلامی داشته باشد.
بنابراین چنین الگوی اقتصادی، از خارج در مقابل تهدیدها و در داخل در مقابل بیماری های اقتصادی مقاوم خواهد بود، زیرا واکسن هر بیماری را از قبل شناخته و خود را واکسینه نموده است و همچنین در مقابل بیماری های ناگهانی اقتصادی نیز کمترین آسیب را خواهد دید زیرا بیمار نبوده و اقتصادی سالم است.