جبهه حق از صدر اسلام تاکنون، با دو قِسم دشمن طرف بوده و هست؛ «دشمنان درونی» و «دشمنان بیرونی»، که به تعبیر رهبر انقلاب «دشمن درونی، خطرناکتر است». دشمن درونی مثل موریانه ...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو » - میلاد ولیان؛ از آغاز خلقت بشر تاکنون، در تمام طول تاریخ، دو جبههی حق و باطل وجود داشتهاند که متضاد و مقابل هم بودهاند و هیچکدام وجود دیگری را تحمّل نمیکند. مثل شبوروز که در کنار هم جمع نمیشوند، حق و باطل نیز قابل جمع نیستند و نمیتوان این دو را قَرین و همراه یکدیگر تصور کرد. یا فقط حق باید حکومت کند، یا باطل؛ یا خداوند باید فرمانروا و ربّالعالمین باشد، یا شیطان.
و البته بنابر جهانبینی توحیدی میدانیم که وجود حق، یک وجود ذاتی و مستقل است و وجود باطل یک وجود عارضی. یعنی وجود حق، اصالت دارد و آنجایی که حق نباشد، باطل است. لذا باطل، یک وجود مستقل نیست و وابسته به عدم وجود حق است[باطل= عدم وجود حق].
بنابراین وقتی میگوییم «یا فقط حق حکومت کند یا باطل»، ناگزیر از این هستیم که بپذیریم که حکومت باطل، عقلاً امکان وقوع نخواهدداشت[و نهایتاً اینکه در صورت امکانوقوع، دیگر امگان بقا و استمرار نخواهدداشت]. لذاست که قرآن کریم از باطل، به کف روی آب تعبیر میکند، که ماندگار نیست و دیر یا زود از بین خواهد رفت«کَذَالِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فىِ الْأَرْضِ کَذَالِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ[رعد/17]».
پس تنها و تنها، حق اصالت دارد و هر جا که وارد شود، باطل نابود میشود«جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کاَنَ زَهُوقًا[إسراء/81]». حق بر ذات اقدس الهی اطلاق میشود و هرآنچه در عرض او متصور گردد، باطل و محکوم به اضمحلال و فناست.
ضرورت دشمنشناسی
عالم یکسره عرصه جدال حق و باطل است، تا آن زمان که حجّت بالغهی از سراپردهی غیبت رخ بنماید و حاکمیت حق را بگستراند.
انسان بنا به حکم فطرت الهی خویش، متمایل به حق و حقیقت است؛ لکن اِغوا و تسویلات شیطانی به علاوهی نفس امّاره، برخی انسانها را در جبههی باطل قرار میدهد و از آنها سربازانی برای ابلیس میسازد. در این بین به نظر میرسد پیروان جبههی حق، مکلّف به ایفای سه وظیفهی اساسی باشند:
1.مراقبت کنند که به سمت جبههی باطل و پیروان آن، منحرف و متمایل نشوند.
2.سعی در هدایت پیروان جبههی باطل به سوی حق و حقیقت بنمایند.
3.قاطعانه به دنبال نابود کردن جبههی باطل و حاکمیت شیطان باشند.
تاریخ بشر پر است از صفآراییهای این دو جبهه در مقابل هم؛ که هرجا پیروان حق، کوتاهی و سستی کردند، باطل بر آنها چیره شد؛ و هرجا پیروان حق، قویّاً اراده کردند، باطل در مقابل آنها به زانو درآمد.
یک کار اصلی و عمدهی پیروان حق، دشمنشناسی است. لازمهی دشمنشناسی این است که بدانند یقیناً دشمنانی دارند و این توهّم توطئه نیست؛ یعنی دچار تحلیلهای غلط نشوند و دشمن را دوست خود تصور نکنند. کیفیت دشمنشناسی بستگی به هوش، ذکاوت، اراده و بصیرت پیروان حق دارد. در چه صورتی دشمن، شناخته و مغلوب خواهدشد؟ در صورتی که پیروان جبههی حق، احساسمسئولیت کنند، نسبت به زمانهی خود آگاه باشند، دشمن را آنچنان که هست، بشناسند، تاکتیکها و تکنیکهای دشمنی او را بررسی کنند، در شناخت دوست و دشمن دچار اشتباه و خطا نشوند و... .
اقسام دشمن
جبهه حق[یعنی جامعهی مسلمانان] از صدر اسلام تاکنون، با دو قِسم دشمن طرف بودهاند و هستند: «دشمنان درونی» و «دشمنان بیرونی»، که به تعبیر رهبر انقلاب: «دشمن درونی، خطرناکتر است». دشمن درونی مثل موریانه، پایههای نظام اسلامی را از درون ویران میکند و جامعه از درون مضمحل میشود. تنبلی، ناامیدی، عدم اعتمادبهنفس، بدبینی، جدایی دلها از یکدیگر، اختلافات، بداخلاقی، فساد، بیبصیرتی و ... دشمنان درونی جامعهی اسلامی هستند. اما دشمن بیرونی؛ هر آن کسی است که بنای اسقاط نظام اسلامی را دارد؛ چه در خارج از مرزهای جامعهی اسلامی باشد و چه در داخل آن، که خداوند در مواجهه با آنها میفرماید «جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیهِْمْ[توبه/73]». هر قسم از این دشمنان، دشمنشناسی خاص خود را اقتضا میکند.
ادامه دارد...
/دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق(علیه اسلام)/