کد خبر:۲۷۸۰۰۹
مراسم رونمایی از سه جلدی «زیروبم داستان» -2

امیرخانی: در «زیروبم داستان» ذره‌ای توهین وجود ندارد / «حداد» یک قصه ناتمام بود

نویسنده بنام کشورمان گفت: در مجموعه «زیر و بم داستان» ذره‌ای توهین و بی‌احترامی به هیچ یک از شخصیت‌های ادبی را نمی‌بینیم در حالی که این اثر ...

به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» رضا امیرخانی درمراسم رونمایی از مجموعه سه جلدی زیروبم داستان که عصر امروز در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد گفت: فکر می‌کنم آنچه که در کتاب از کسی صادر می‌شود بهترین وسیله برای شناخت او است شاید از این کتاب که یک اثر پژوهشی است بتوانیم به شخصیت وجودی مرحوم حداد پی ببریم در نزدیک به هزار صفحه از کتاب ذره‌ای توهین و بی‌احترامی به هیچ یک از شخصیت‌های ادبی را نمی‌بینیم درحالی که کار سخت ارزیابی و ارزشیابی نویسنده در برخی از بخش‌ها بر عهده کتاب است.


امیرخانی بااشاره به اینکه مرحوم حداد یک قصه ناتمام بود افزود: قسمت های فراوانی از زندگی وی برای بسیاری از افراد خارج از کتاب‌های ایشان نقل شد.


نویسنده من او با ذکر خاطره‌ای از مرحوم حداد پرداخت و در این خصوص اظهار داشت: در یک دوره‌ای گروهی از ما در کنار همه مشغول کار بودیم که البته آن دوران یکی از بهترین دوران زندگی من به حساب می‌آید در آن دوره مسئولیت کار ادبی تیمی وگروهی را بر عهده داشتیم که البته فرصت خوبی برای من بود تا مرحوم حداد را بشناسم شاید از اولین کسانی که با بیماری مرحوم حداد آشنا شدند به طور اتفاقی من و آقای مومنی بودیم.
 

وی ادامه داد: یک روز بعد از ظهر در خارج از ساعت کاری زمانی که من و آقای مومنی در دفتر ادبیات حوزه هنری بودیم مرحوم حداد از راه رسید که یک برگه آزمایش در دست داشت که در آن از یک بیماری سخت نام برده شده بود.

 

امیرخانی افزود: حداد با آن روحیه محققانه خود درخصوص بیماری اطلاعات کاملی به دست آورده بود اما آقای مومنی با آن خوشرویی همیشگی خود فضای جلسه را تغییر دادند و گفتند که امکان دارد که اشتباه شده باشد اما در آخرین لحظه مرحوم حداد فقط به من نگاه کرد و من فهمیدم که وی با یقینی‌ترین موضوع زندگی به صورت خودآگاهانه روبه‌رو شده است.


امیرخانی در ادامه ابراز داشت: خدمت یکی از اهالی دل در جایی بودیم که آقای مومنی از ایشان خواست که برایمان به نیت مرحوم حداد فالی بگیرد در آنجا بود که ما فهمیدیم قضیه تمام شدنی است در طول مدتی که متوجه بیماری ایشان شدیم هر بار که پیش مرحوم حداد می رفتم نگرانی‌های وی کمتر می‌شد و هر بار که به روزهای آخر عمر ایشان نزدیک‌تر می‌شدیم آن مرحوم آرامش‌ بیشتری داشتند و این برای من بسیار عجیب بود.


نویسنده کشورمان افزود: مرحوم حداد هر چه به روزهای آخر نزدیک‌تر می‌شد جزئیات برایش مهم‌تر می‌شد بار آخری که وی را دیدم از نظر من به یک مطلب جزئی اشاره کرد ایشان دست من را گرفتند و فشردند و گفتند که من حق‌والناس کوچکی را ضایع کرده‌ام که دوست دارم وصیت من را به اجرا درآوری. تنها کاری که می توانستم انجام دهم این بود که وصیت ایشان را اجرا کرد.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار