آخرین اخبار:
کد خبر:۲۸۳۹۸۲
شعرهایی که به درد این روزها می‌خورد - 6

منّت‌پذیر خوارترین بندگی شدیم‌

ما پادشاه کشور شرمندگی شدیم/ نفرینی همیشه بی‌خندگی شدیم/ از بس خدای را به خدایی نخواستیم‌/ منّت‌پذیر خوارترین بندگی شدیم‌ ...
منّت‌پذیر خوارترین بندگی شدیم‌

به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، امروز از محمدکاظم کاظمی تجلیل می شود؛ به همین مناسبت برخی اشعار انقلابی وی که به درد این روزهای جامعه و سیاستمان می خورد را منتشر می کنیم.

 

ما پادشاه کشور شرمندگی شدیم‌
نفرینی همیشه بی‌خندگی شدیم‌


از بس خدای را به خدایی نخواستیم‌
منّت‌پذیر خوارترین بندگی شدیم‌


آن روزمان گذشت که از برج‌ِ بامداد
خورشیدوار، مظهر تابندگی شدیم‌


اینک به یُمن چاه‌کنی‌های بی‌شمار
حسرت نشین چاه‌ِ سرافکندگی شدیم‌


عمری به کیسة دگران چشم دوختیم‌
تا عاقبت خلیفة دوزندگی شدیم‌


ما را لباس‌ِ بی‌کفنی حفظ کرده‌است‌
این گونه مستحق دو دم زندگی شدیم‌


همچنین کاظمی رباعی های فراوانی دارد که که همچون دیگر قالب های شعری اش انقلابی هستند.

 

ای مردِ ستیز! بر ستیزت نازم‌
جنگی که نبود، بر گریزت نازم‌

 

تیری و تفنگی که نداری بر دوش‌
ناچار به اسپ‌ِ تند و تیزت نازم‌

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار