به گزارش گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو»، «علی هاشم»، به مناسبت آغاز سال جدید میلادی، طی یادداشتی در روزنامه السفیر لبنان به بررسی و تحلیل مهمترین وقایع و تحولات یکسال گذشته ایران پرداخته است؛
سال گذشته در ایران، برخلاف سالهای گذشته، یک دوره معمولی نبود، در این سال حوادث و تغییرات متعددی در این کشور رخ داد که در حالت معمولی به چندین سال زمان نیاز داشت. نکته جالب این جا است که این تغییر و تحولات تنها در نیمی از سال (نیمه دوم) رخ داد.
در این میان، انتخابات ریاست جمهوری ایران، نقطه عطف و تحول در دیپلماسی ایران بود، انتخاباتی که نتیجه آن منجر به تغییر وجهه، سیاستهای داخلی و اولویتهای خارجی این کشور تحت عنوان «سیاست نرمش قهرمانه» شد؛ عنوانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را از یکی از کتب قدیمی که توسط ایشان ترجمه شده اقتباس کرده است؛ کتاب «صلح امام حسن، بزرگترین نرمش قهرمانانه تاریخ».
طی سال گذشته میلادی، انتخابات ریاست جمهوری ایران، اولین میدان و واقعه حساس و سرنوشت سازی بود که رخ داد. این ماجرا نه با آغاز شمارش آرا و اعلام نتایج، بلکه پیشتر و از زمان اعلام اسامی نامزدهای ریاستجمهوری و مبارزات انتخاباتی، و در میان سیل انتظارات عمومی، شرایط حساس بینالمللی و نگرانی داخلی از تکرار حوادث انتخابات چهارسال پیش از آن آغاز شد. این انتخابات در شرایطی برگزار شد که منطقه وارد دورهای از تغییرات شد که در ایران «بیداری اسلامی» نامیده میشود.
آنچه از ابتدا مشخص بود، احمدی نژاد پس از اتمام دوره ریاست جمهوری خود، این پست را واگذار کرده و دیگر رئیس جمهوری نخواهد بود، اما پرسش اصلی این بود که چه کسی جانشین وی خواهد شد، رئیس جمهوری که طی هشت سال گذشته آن، محور جدالهای داخلی و خارجی بود.
در نهایت مردم این کشور، حسن روحانی را به ریاست جمهوری برگزیده و در نتیجه اصلاحطلبان توانستند از طریق این پیروزی و گام بزرگ، دوباره وارد حاکمیت شوند، گام بزرگی که براساس آن رئیس جمهوری جدید این کشور باب جدیدی در ایجاد روابط گسترده خارجی باز کرد؛ در پی آن بود که سیل ارسال پیامها از شرق و غرب عالم آغاز شد ، امری که نه تنها کمنظیر بود، بلکه پیش از آن انتظار وقوع آن نمیرفت.
در همین راستا بود بود که برای اولین بار در طول عمر سی و چند ساله انقلاب اسلامی، بین حسن روحانی و باراک اوباما، رؤسای جمهوری دو کشور محور شرارت و شیطان بزرگ تماسی تلفنی برقرار شد، تماسی که در پی ملاقات دو وزیر خارجه آمریکا و ایران، جان کری و محمد جواد ظریف در حاشیه جلسات مجمع عمومی سازمان ملل، برقرار شد.
روابط و تحولات مابین آمریکا و ایران، چیزی جدا از مذاکرات پرونده هسته ای ایران و پیشرفت سریع آن نبود، مذاکراتی که طی دو دور آن، آمریکا به نوبه خود به دنبال دستیابی به توافق بود، در حالی که برخی دولت های دیگر از جمله فرانسه، به علت برخی مسائل سیاسی و منطقهای همچنین روابط اقتصادی و سرمایهگذاریهای این کشور در ایران، در مقابل آن مانع ایجاد کردند.
به هر حال، در نهایت این توافقنامه منعقد شد و درپی آن بود که دروازههای دنیا به سوی ایران گشوده شد، پس از آن بود که ایران مرکزی برای رفت و آمدهای دیپلماتیک منطقهای و بینالمللی شد،به گونهای که هنوز فرستاده یا وزیری خارجی از ایران نرفته که دیگری به این کشور وارد میشود. امری که تأثیرات مثبتی بر روابط منطقهای و بین المللی ایران گذاشته و این کشور را به مرکزی برای حل و فصل معضلات منطقهای خصوصا مسأله سوریه تبدیل کرد، بحرانی که بسیاری را به این باور رساند که یکی از مهمترین کلیدهای حل آن در دست ایران است.
در حوزه منطقهای نیز، ایران پیوندها و اتحاد خود را با عراق و سوریه بیش از پیش مستحکم کرد، علاوه بر آن با برخی دولتهای منطقه که پیشتر روابط خصمانه یا سیاستهای متفاوتی خصوصا در موضوع سوریهه داشت، باب روابط جدیدی را گشود.
این کشورها از جمله قطر و ترکیه، در پی برخی تحولات رخ داده در موضع سوریه همچون افزایش پایداری و استحاک نظام سوریه به ریاست جمهوری بشار اسد که خود نتیجه پشتیبانیهای سیاسی و اقتصادی متحدان این کشور خصوصا روسیه و ایران و همچنین کمکهای نظامی حزبالله به این کشور، که در هر دو مورد ایران نقش محوری در آن را دارد، در سیاستهای خود بازنگری کرده و به جای تأکید بر راهحل نظامی، راهکار سیاسی برای ایجاد تغییرات در سوریه را برگزیدند، سیاستی که ایران از اولین روز «انقلاب سوریه» به دنبال آن بود.
در این شرایط، بدون شک تمامی مشکلات (داخلی) به میراث مانده برای روحانی، منجر به وارونه شدن شرایط خواهد شد. در فضای داخل ایران، هنوز کسانی هستند که تمایلی به پیروزی تیم روحانی نداشته و شبانه روز برای ایجاد مانع بر سر طرح های روحانی در مجلس این کشور تلاش می کنند. در این شرایط و از منظر مسائل و مشکلت داخلی ایران،می توان گفت که دستیابی به توافقات بینالمللی توسط دولت این کشور، منجر به تغییری در داخل ایران نخواهد شد.
در اینجا است که رهبر عالی این کشور ضمن آرام کردن معترضان و مخالفان داخلی، و حمایت از رئیس جمهوری، از وی خواست تا همزمان با تلاشهای دیپلماتیک برای حل مسائل بینالمللی به فکر وضعیت داخلی و اقتصاد این کشور نیز باشد.
در حوزه خارجی نیز، برخی کشورهای منطقه از جمله اسرائیل از توافقات هستهای و مذاکره ایران با امریکا ناراضی هستند، زیرا برای این کشورها، تلاش ایران و آمریکا برای حل مسائل و مشکلات موجود و ایجاد اعتماد متقابل در زمینههای مختلف،ان هم پس از روابط تیره گذشته مابین ان دو، به منزله خطری برای موقعیت و موضعگیریهای آنها است. به همین علت می توان انتظار داشت که این کشورها بر سر راه این این مسیر و برای به شکست کشاندن، آسیب رساندن و ایجاد تأخیر در آن، انواع و اقسام موانع و بحرانها را ایجاد کنند. امری که شواهد دال بر تشدید آن همزمان با ظهور یک دنیا و فضای جدید در سطح منطقهای و بین المللی است.
در این شرایط اتحادها و پیوندهای منطقهای را که دولت ایران علاقهمند به ایجاد آن است، هنوز مبنای پایداری و محکمی ندارد. برای مثال، ترکیه در حال حاضر شاهد یک بحران سیاسی علیه رجب طیب اردوغان، نخستوزیر این کشور است و هرگونه تغییر در شرایط این کشور به معنای این است ایران بایستی به نقطه صفر بازگشته و از ابتدا برای ایجاد اتحادی جدید تلاش کند.
علاوه بر آن، در عراق، وضعیت نوری مالکی نخست وزیراین کشور بهتر از اردوغان نیست، زیرا وی در مقابل یک تحرک و جنبش از جانب اهل سنت این کشور قرار دارد، گروهی که به دنبال سرنگونی مالکی هستند. در این شرایط اگر مشکلات این کشور تداوم یابد، این امکان وجود دارد که عراق به سمت تجزیه پیش رود. وضعیتی که در صورت وقوع، ایران در عراق با مشکلی شبیه به مسأله سوریه مواجه خواهد شد، مسألهای که ایران از عدم حل آن نگرانی دارد، زیرا از دید این کشور دفاع از دمشق به مثابه دفاع از تهران است.