گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، با سید ناصر هاشمزاده منتقد سینما و نویسنده فیلمنامههایی چون سیب و سلما و بید مجنون گپ و گفتی داشتیم درباره جشنواره عمار، سینمای دینی و چالشهایی که پیش روی این سینماست. مشروح قسمت دوم این گفتوگو را پیش رو دارید.
«خبرگزاری دانشجو» - چرا نام این جشنواره عمار است؟ جشنواره باید مردمی باشد یا باید برای مخاطب خاص باشد؟
هاشم زاده: هر بچهای را که به دنیا میآید به یک اسمی صدا میکنند. اسمها گاهی با مسما و گاهی بی مسما هستند. گاهی دلیلی دارد که مادر و پدر اسم خاصی را روی فرزند خود میگذارند. اوایل انقلاب برخی از اسمهای اسلامی مانند ابوذر یا سمیه زیاد شدند. این اسمها نشانگر این هستند که در جامعه آن روز اتفاقی افتاده بود. البته، الان هم اسمهای دیگری در حال رایج شدن هستند.
عمار زمانی که علی (ع) از همه سو تحت فشار بود به میدان آمد
نام این جشنواره به این دلیل عمار است که عمار در دورهای که علی (ع) از همه جهت تحت فشار دشمنانش بود و در دوره 5 ساله حکومت ایشان کاری کردند که ایشان مشغول جنگ باشد، عمار معیار بود. در جنگ علی (ع) و معاویه، عمار نقطه اتکای حضرت بود. همانطور که پیامبر به او فرمودند: عمار! تو را ظالمین خواهند کشت. عمار نیز از علی (ع) حمایت میکرد و از ایشان دست نکشید. او کنار نکشید بلکه به میدان آمد تا همه او را ببینند.
سینما به فرهنگ و مردم ایران نظر نداشته
امروز بچه مسلمانها میخواهند به میدان بیایند با این استدلال که ما انقلاب کردیم و سینمایی مبتنی بر این انقلاب میخواستیم که با آن مواجه نشدیم. در واقع، آنها نشانههایی را در سینمای انقلاب میخواستند که سینمای موجود آن نشانهها را ندارد. با توطئه یا بدون توطئه راهی که رفتهایم مطلوب نبوده است. البته، در این سینما آدمهای خوبی هم ظهور کردهاند و فیلمهای خوبی هم ساخته شده که از سینمای ایران یک سر و گردن بالاتر بوده اما کلیت این سینما به فرهنگ و مردم ایران نظر نداشته است.
بچههای عمار چنین ادعایی دارند همانطور که سینمای ایران را در مسیر سی ساله بررسی میکنیم باید آنها را هم در مسیر کارشان بررسی کنیم. صرف ادعا که از هر کسی عمار نمیسازد؛ باید به میدان بیایند. به میدان آمدن هم تنها این نیست که فیلم نمایش دهد بلکه یک جشنواره باید در ایجاد یک فیلم موثر باشد. ما انتظار داریم این جشنواره به آثاری که مدنظر دارد برسد اما اگر نرسد این جشنواره هم مجبور است آثار دیگران را نمایش دهد. مثل سیمای جمهوری اسلامی که در مناسبتهای گوناگون آثار امریکایی را نمایش میدهد چون آن سینما غالب است.
باید متعادل باشیم
«خبرگزاری دانشجو» - جشنواره عمار یک جشنواره مستقل است یا مکمل جشنوارههای دیگر است؟ در واقع، آیا نگاه عمار این گونه است که نواقص جشنوارههای دیگر را رفع کند؟
هاشمزاده: رفع نقایص کار بسیار مهمی است و ما نباید ادعا را آنقدر بزرگ کنیم و بگوییم دیگران از ما نیستند و ما تافته جدا بافتهای هستیم. در واقع، باری روی زمین افتاده بود که این بچهها برداشتند. من میخواهم به سینماگران عزیزی که در سینمای ایران کار و به مردم و استقلال ما فکر میکنند بگویم که ما هم میتوانیم حرفی بزنیم که برای خودمان باشد. من با این زبان با سینما روبهرو هستم؛ با زبان دشمن روبهرو نیستم که بگویم آنها دشمن ما هستند. حتی بسیاری از فیلمهایی که به جشنواره عمار آمده را بچههای همین سینما فرستادهاند. همه ما ایرانی و مسلمان هستیم و حتی غیر مسلمانان هم به ایران فکر میکنند. ما باید متعادل باشیم. این ادعا که کاری انجام میدهیم که کسی تا به حال انجام نداده ادعای بسیار بزرگی است اما در سینما اثر است که حرف میزند نه ادعا.
مردمی بودن به چه معناست؟
مردمی بودن به این معنا نیست که ما قرار است مشتری سینما را زیاد کنیم بلکه میخواهیم به سینما هشدار دهیم که با مردم آشتی کند. قرار نیست به مردم بگوییم هر چقدر هم این سینما بد است باز هم بروید فیلمهای آن را ببینید. مردم سینما نمیروند چون چیزی که میخواهند را در آن نمیبینند. باید به سینما هشدار بدهیم که چیزی که لازمه این فرهنگ و این مردم است بسازد.
«خبرگزاری دانشجو» - آثار راه یافته به جشنواره عموما مستند هستند و تعداد کمی آثار داستانی در این میان وجود دارد. دلیل این مساله چیست؟
هاشمزاده: دوستانی که داعیهدار جشنواره شدند به مستند توجه داشتند. شاید به این دلیل که تصور میشود در فیلمهای مستند لازم نیست یک روایت منضبط به مفهوم داستانی را بیان کنیم پس مستند ساختار آسانتر یا بی خطری دارد. اما اهالی سینما میدانند که مستند بسیار سختتر است. البته، در میان این آثار، آثار برخی از مستندسازان بود که مرا امیدوار کردند که میتوانند وارد سینمای داستانی شوند. اشتیاق برای ساخت فیلم داستانی زیاد است اما آنجا امر برای بیننده عام ملموستر و ارزیابی آن نیز راحتتر میشود. برای همین باید مواظب باشیم.
«خبرگزاری دانشجو» - شما در یکی از صحبتهای خود گفته بودید که جریان مقابل از مقوله احساس خوب استفاده میکند اما توانایی ما در استفاده از این مقوله کم است. شاید دلیل این که مخاطب برخی از برنامههای آنها بیشتر میشود در همین مساله است.
هاشمزاده: درست است که هنر با منطق ما سروکار دارد اما بیشتر میخواهد عاطفه را برانگیزد. هر چه عواطف متکی بر عقلانیت باشد قویتر پیش میرود. ما باید یاد بگیریم و بعد از دانش مدعی شویم. در حالی که یادگیری و اطلاعات ما کم است. افراد باید یاد بگیرند تا توانایی برانگیختن عواطف را داشته باشند. اما نمایش و سینما قواعدی دارند. باید ببینیم ذات نمایش با آنچه انقلاب میخواهد بگوید چه تناسبی دارد. نمایش به معنای نمود و نشان دادن و ریا است اما این مساله در دین مطرود است ولی کار سینما فقط نمایش است. آوردن این دو در کنار هم هنر میخواهد.
بین دیانت و سینما پارادوکس وجود دارد
هنرمند امروز میخواهد تجلی کند و خود را نشان دهد اما هنرمند دینی میخواهد دیگری تجلی کند نه خودش. مثلا تجلی هنرپیشهها بسیار بیشتر است اما هنرمند دینی میخواهد از این تجلی فرار کند و چیزی به جز خود او تجلی کند. سینما به قدری جای تجلی است که شخصیتهای بازیگر سینمایی به جای شخصیتهای سینمایی شناخته میشوند. یعنی شما به شخصیت فیلم کاری ندارید بلکه به آن بازیگر توجه دارید. برای همین بازیگر مشهورتر پولسازتر میشود. پس در رابطه دیانت و نمایش این پارادوکس وجود دارد اما بالاخره چارهای وجود دارد. در هنر معماری، شعر و فرش دیدیم که هنرمند غایب بود و همه تجلی خدا و صفات اوست. اگر هم اسم هنرمند قرار بود بیاید پایین اثر میآمد و ابتدای نام او نوشته میشد: الاحقر... .
باید بدانیم با چه موجودی طرف هستیم. این طور نیست که قالبی داشته باشیم که دیگران در آن شراب میریزند اما ما در آن شربت بریزیم. سینما قالب نیست و ما باید بدانیم که چگونه درباره ایمان حرف بزنیم اما مردم را خسته نکنیم و از درون آن هم ریا بیرون نیاید. این همه از حجاب گفتیم اما الان خود جامعه سینمایی ما مساله حجاب دارد. معضل مهم در تهران حجاب است و پاسبان سر چهارراهها و میادین میگذارند تا حجاب رعایت شود. چرا حجاب معضل شده؟ اگر مساله با سینما حل میشد که الان این معضل را نداشتیم.
شعرای کلاسیک شعر را به نفع دین تصرف کردند
«خبرگزاری دانشجو» - راهحل چیست؟
هاشمزاده: راه حل حتما وجود دارد. در همه هنرها هم راهحل پیدا شده و هنرمندان گذشته ما این هنرها را به نفع دینداری خود تصرف کردهاند آنقدر تصرف قوی بوده که در طول تاریخ اگر از «می» حرف میزدند منظور «می» عرفانی است یا واژه «یار» به معنای معشوق حقیقی است. اگر حضرت امام فرمود «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» منظور چیز دیگری است یعنی آنقدر تصرف انجام شده که هر چه در شعر میگویی معنی دینی پیدا میکند.
این از قدرت هنری شاعران آمده که قالب شعر را به نفع این عقیده تصرف کردهاند. حتی گاهی دیگران از به کار بردن این گونه واژهها منظور دینی نداشتند اما به دلیل این تصرف، اشعار آنها نیز به شکل دینی تفسیر میشد. برای همین یک عده گفتند ما دیگر نمیخواهیم شعر کلاسیک بگوییم. البته، همه را متهم نمیکنم اما عدهای دیدند به آن زبان سخن گفتن یعنی تأیید حرف سعدی و حافظ چون آن زبان تصرف شده و اصطلاحاتش هم برای مذهبیها شده بود. اما در سینما کدام اصطلاحات برای ماست؟ ما در سینما کاری نکردهایم.