به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، علی داوودی، مسئول دفتر شعر حوزه هنری متناسب با مباحث مطرح شده در خصوص فرهنگ در چند روز گذشته توسط دولتمردان شعری سروده و در وبلاگ شخصی خود قرار داده است.
متن این شعر نیمایی به شرح ذیل است:
لحظه لحظه های حشر
هر طرف قیامتی است
شور روزگار نشر
هر جهت علامتی است
بوالعجب حکایتی است
این خبر؛
باز عصر مردههاست
بر منابر هنر
:مرده های بی خطر!
مرده های پر شکوه و معتبر
خودپرستهای نو
بت پرستهای نو
هم خدا و هم بشر
امتزاج خیر و شر
*
این طرف؛
زنده های بی غرور
لخت و عور
زنده بدون گور!
زنده بدون صف
زنده های حاشیه
مرده هدف! زنده تلف
*
تا همیشه آسمان
روی شانه ستاره هاست
تا هماره
آری و نخیر
سهم آرواره هاست
سهم مرده های با زبان مناسب دکور
مرده های زنده خور
مرده های شیک و پیک
مرده های کاملا بروکراتیک
مرده های زنده ای که تا همیشه هر کجا که بوده خورده اند
مرده های بی نفس که هیچ دوره ای نمرده اند
**
زنده های داستان ماندهاند
مثل بردههای چین و هند و روم باستان
مرده ها مرده اند و مانده مرگها به نامشان
ایستاده زندگی به احترامشان
مادران کنیزشان
هم پدر پس از پدر غلامشان
***
باز عصر مردههاست
مرده های مدعی
مرده های بی نیاز از نفس
زنده با هوس
تیپهای گونه گون
از تعقل و جنون
از اهالی فنون برای طرح در رسانهها
هم برای نصب و رفع کردن بهانهها و شانهها
مرده های پول و نام
مردههای ناتمام
مرده های شستشو
عارفان بی وضو
عاشقان رنگ و بو
مرده های لحظه لحظه لحظه لحظه تازه تر
تازه تر جنازهتر!
مرده بگو بخند
مرده برند!
مرده های جنس اصل
زرد-سبز چارفصل
زندههای بی تفاوتی!
راستی چه فرق می کند
باد از کدام سوست یا کدام دشمن و کدام دوست؟؟
****
راستی
راستی!
ما کجای این حکایتیم
هیچ کس شنیده یا که دیده است؟
زنده های بی صدا
زنده بدون حرف!
مرده عمیق و ژرف
زنده های نخ نما
زنده های انزوا
زنده های بی فضا
بی غذا
مرغ در عروسی و عزا
زنده های بی کفن
پس کجاست قصه شما؟؟
زنده های بی دهن!